۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۴
  • کد خبر: 252654
اهداف حاشیه‌ای آزادسازی صادرات نفت آمریکا

آزادسازی صادرات نفت آمریکا بعداز 40 سال، بیشتر یک بحث تاکتیکی و متاثر از سیاست داخلی این کشور است و تاثیرگذاری بر قیمت جهانی نفت می‌تواند جزو اهداف حاشیه‌ای آن باشد.

ممنوعیت صادرات نفت آمریکا پس از گذشت 40 سال لغو می شود، به نظر می‌رسد چنین ترفندی بیشتر تاکتیکی و متاثر از سیاست داخلی آمریکا و بویژه لابی‌های سه شرکت اکسون موبیل، کونوکو فیلیپس و شورون و همچنین حاصل توافق بزرگ اکثریت جمهوریخواه کنگره با دولت آمریکا بوده است.

این بخشی از سخنان رئیس گروه مطالعات خاورمیانه دفتر مطالعات بین‌المللی وزارت امورخارجه است.

گفتگوی تفصیلی شانا را با علیرضا میر یوسفی در ذیل بخوانید:

چرا آمریکا در شرائط کنونی تصمیم گرفت ممنوعیت صادرات نفت خود را لغو کند؟

روز 18 دسامبر سال 2015 سنای آمریکا به ممنوعیت چهل ساله صادرات نفت خام این کشور پایان داد، یک روز قبل از آن مجلس نمایندگان نیز با اکثریت آرا به این لایحه رای داده بود و اوباما، رئیس جمهوری این کشور نیز بلافاصله این قانون را امضا کرد.

آزادسازی صادارت نفت آمریکا بیش از هر چیز یک بحث تاکتیکی و متاثر از معادلات داخلی آمریکا و بویژه لابی‌های سه شرکت اکسون موبیل، کونوکو فیلیپس و شورون و حاصل توافق بزرگ اکثریت جمهوریخواه کنگره با دولت آمریکا بوده است، هرچند جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید در ماه سپتامبر به صراحت هرگونه مصالحه را در این زمینه رد کرده بود، با این حال فشارهای کنگره و توافق بر سر اعطای مشوقهای بیسابقه مالیاتی به انرژیهای تجدیدپذیر به مدت پنج سال، باعث شد دولت اوباما از مواضع خود کوتاه بیاید.

چرا برخی دموکراتهای آمریکا با آزادسازی صادرات نفت مخالفت کردند؟

دلیل مخالفت دموکراتها با آزادسازی صادرات نفت، آثار تورمی و افزایش قیمت نفت تولیدی در داخل بود، دلیل آنها این بود که این امر می‌تواند به تعطیلی برخی پالایشگاهها و آسیب رسانی به صنایع داخلی بینجامد.

آزادسازی صادرات نفت آمریکا چه تاثیری در منطقه خاورمیانه خواهد داشت؟

هرچند در جریان مباحثات دو هفته‌ای کنگره برای مصالحه بر سر این طرح، برخی توجیهات سیاست خارجی نظیر تنوع بخشی به بازار نفتی متحدان آمریکا و استفاده از آن برای تحریم نفتی کشورهای متخاصم با آمریکا هم مطرح شد، ولی سیاست و بویژه سیاست خارجی نقش پررنگ و اساسی در تصویب قانون جدید نداشته است، با این حال این قانون حاصل پروژه‌ای بزرگتر به نام تولید نفت صخره‌ای یا شیل بوده است که در کنار توجیهات اقتصادی و فنی، دارای ملاحظات عمیق تاکتیکی و استراتژیک است تا بتواند وابستگی خود را به واردات نفت کاهش دهد و بخشی از توجیهات سرمایه گذاری سنگین در تکنولوژی نفت شیل همین ملاحظات بوده است، به همین دلیل، آزادسازی نفت آمریکا که در واقع صادرات همین نفت شیل است، تبعات غیرمستقیمی بر این ملاحظات خواهد گذاشت.

افزایش تولید نفت شیل و استقلال آمریکا از واردات نفت خام بویژه از خلیج فارس، سالهاست یکی از نقاط مهمی است که صنعت نفت آمریکا را به سیاست خارجی این کشور پیوند می‌زند، این موضوع یکی از ملزومات اصلی برای اجرای سیاست گردش به شرق یا Pivot to East  را به عنوان یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه و شرق دور شکل می‎دهد، مطابق این راهبرد، آمریکا از تمرکز بر خاورمیانه کاسته و بخش عمده‌ای از توجه و نیروهای نظامی خود را به سمت دریای چین برای مهار تهدیدات اژدهای زرد گسیل خواهد کرد.

آیا با آزادسازی صادرات نفت آمریکا، وابستگی این کشور به نفت خلیج فارس کاهش خواهد یافت؟

البته در این راهبرد، تمرکز و حضور در خلیج فارس به منظور تضمین امنیت انرژی متحدان آمریکا و کنترل بر شریان حیاتی نفت خلیج فارس ادامه خواهد یافت، ولی کاهش حضور و تمرکز آمریکا بر سایر مناطق خاورمیانه مستلزم  آسیب ناپذیری آمریکا از سایر تحولات پیچیده خاورمیانه نظیر اتفاقهایی است که به تحریم نفتی اوپک در سال 1973 انجامید و در عمل برخی سیاستهای آمریکا در منطقه را گروگان معادلات سیاسی منطقه خاورمیانه کرد، این موضوع یکی از انگیزه‌های اصلی سیاسی سرمایه گذاری هنگفت در پروژه نفت شیل و قبول هزینه های محیط زیستی و مادی آن بوده است.

توجیه اصلی روابط نفتی عربستان و آمریکا طی چند سال گذشته چیست؟

برای دانستن سوابق موضوع، بد نیست اشاره کوتاهی به معادله نفت در برابر امنیت یعنی سیر روابط نفتی آمریکا و کشورهای منطقه خلیج فارس و به طور ویژه عربستان داشته باشیم، معادله نفت در برابر امنیت به طور عملی در سال 1932 با تاسیس شرکت آرامکو (شرکت نفتی عرب-آمریکا) آغاز شد.

این رابطه در سال 1945 و پس از امضای توافقی میان ملک عبدالعزیز و روزولت رسمیت یافت، اساس این معادله به این صورت تعریف شده است که عربستان امنیت نفت وارداتی آمریکا را تضمین می‌کند و در مقابل، آمریکا امنیت عربستان را تامین خواهد کرد، این معادله در دهه های گذشته دچار تحولاتی شده است، در سال 1960 با تاسیس اوپک، روابط عربستان و آمریکا دچار تنش شد و به تعطیلی پایگاه هوایی آمریکا در ظهران در سال 1961 انجامید، متعاقب آن تحریم نفتی 1973-1974 در پی جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی و همینطور در اختیار گرفتن کنترل کامل آرامکو توسط عربستان این معادله را با چالشهایی مواجه کرده است.

هرچند بعد از 1975 تنشهای دو کشور در عرصه انرژی به شدت دهه شصت و هفتاد نبوده است، با این حال این رابطه عاری از تنشهای سیاسی نبوده است و به همین دلیل، استقلال انرژی همواره یکی از اولویتهای امنیت ملی آمریکا بوده است، به عنوان مثال موسسه RAND وابسته به نیروی دریایی آمریکا در سال 2009 گزارش جامعی در این زمینه تهیه کرده است و علاوه بر تنشهای سیاسی بر نقش احتمالی تروریستها در توانایی به خطر انداختن جریان نفت وارداتی آمریکا در مناطق مختلف جهان و بویژه خاورمیانه پرداخته است.

آیا آزادسازی صادرات نفت آمریکا بر قیمت جهانی نفت تاثیرگذار است؟

در مورد آثار آزاد سازی صادرات نفت، همانطور که گفته شد این موضوع بیشتر یک بحث تاکتیکی و متاثر از سیاست داخلی است و احتمالا تا ماهها و سالها نفت قابل توجهی صادر نخواهد شد، ولی ملاحظات جنبی مثل کمک به متحدان آمریکا در متنوع سازی منابع نفتی، کمک به صرفه بودن ادامه تولید نفت شیل با افزایش قیمت در داخل آمریکا و تاثیرگذاری بر قیمت جهانی نفت می‌تواند جزو اهداف حاشیه‌ای آن باشد، اثر روانی تبدیل آمریکا از یک گروگان معادلات نفتی به یک ابرقدرت در حوزه انرژی نیز دارای دستاوردهای سیاسی است و دولتمردان آمریکا از این برگه در معادلات خاورمیانه‌ای بهره خواهند برد.

 

گفتگو از سیدمجتبی جلالی پروین

کد خبر 252654

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =