در همان ابتدای گفتگو وقتی صحبت از هجمه یکی از رسانه ها به عملکرد وزارت نفت شد، اینگونه پاسخ داد: "اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، در دو سال و اند اخیری که مهندس زنگنه دوباره به وزارت نفت آمده اند، بیشتر و بهتر از این نمی شد کار کرد؛ بخصوص در زمینه میدانهای مشترک". مدیر توانمند و باتجربه ای است؛ از آن دست مدیرانی که نمی توان نظریاتش را باری به هر جهت فرض کرد. لیسانس شیمی خود را در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی از دانشگاه تهران گرفته و در مقطع کارشناسی ارشد، در رشته مهندسی صنایع از دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شده است. تجربه کار در شرکت کالای نفت تهران، تشکیلات و روشهای وزارت نفت و شرکت نفت مناطق مرکزی ایران را دارد؛ بیش از 10 سال در شرکت ملی گاز ایران مشغول به فعالیت بوده و هم اکنون بیش از 10 سال است که به عنوان معاون امکانسنجی اقتصادی و مالی طرحهای مدیریت برنامه ریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران فعالیت می کند.
مشروح گفتگوی شانا را با مشتاقعلی گوهری در ادامه از نظر می گذرانید:
اگر موافق باشید، بحث را از میدانهای مشترک شروع کنیم. سرمایه گذاری انجام شده در این میدانها را در سالهای اخیر چگونه ارزیابی می کنید؟
در دو سال اخیر، در زمینه میدانهای مشترک کارهای زیادی انجام شده و سیاستها و رویکردهای مثبتی در این زمینه اتخاذ و بخصوص در حوزه تصمیم گیری، برنامه ریزی، هماهنگی، تامین منابع و دیگر موارد مربوط به این میدانها، گامهای بزرگی برداشته شده است. به جرئت می توان گفت در این مدت، بیش از 50 درصد سرمایه های شرکت ملی نفت ایران در میدانهای مشترک هزینه شده است. این موضوع زمانی بیشتر اهمیت می یابد که در اولویت قرار گرفتن توسعه میدانهای مشترک را به عنوان یکی از مصادیق بارز اقتصاد مقاومتی که منافع ملی بسیاری را تامین می کند مدنظر قرار دهیم.
الان تقریبا بیشتر میدانهای مشترک تعیین تکلیف شده اند؛ درست است؟
بله. جز فاز 11 پارس جنوبی، تکلیف دیگر میدانهای مشترک مشخص شده است. البته در مورد نحوه توسعه فاز 11 نیز تصمیماتی اتخاذ شده، سه مصوبه اصلاحی هیئت مدیره در این زمینه داشته ایم و مذاکراتی نیز با سرمایه گذاران صورت گرفته؛ اما هنوز منجر به قرارداد نشده است.
البته فقط فاز 11 باقی نمانده. به طور نمونه، اسفندیار هم هنوز تعیین تکلیف نشده.
اسفندیار، میدان خاصی است و در مورد آن احتمالاتی مطرح است که شاید توسعه این میدان از توجیه اقتصادی برخوردار نباشد. این میدان، بسیار کوچک است و برآوردها نشان می دهد تولید حداکثر بین پنج تا هفت هزار بشکه در روز از این مخزن امکانپذیر باشد. بنابراین بحث بر سر اقتصادی بودن میدان است؛ مگر این که یک سرمایه گذار پیشنهاد توسعه این میدان را با استفاده از روشهای بهینه تولید ارائه دهد و رقم سرمایه گذاری در حدی باشد که توسعه میدان از نظر اقتصادی مقرون به صرفه شود. ضمن این که برخی میدانها نیز در کنفرانس تهران و برای توسعه در قالب قراردادهای جدید نفتی معرفی شده اند.
با توجه به این که طی چند سال اخیر، امکان جذب سرمایه گذاری در صنعت نفت در چارچوب برخی بندهای قانونی مانند بند (ق) تبصره 2 بودجه سال گذشته فراهم شده است، در حال حاضر در مجموع چند روش برای تامین سرمایه های مورد نیاز شرکت ملی نفت ایران وجود دارد؟
روشهای مختلفی وجود دارد. تسهیلات، مواد قانونی، منابع صندوق توسعه ملی، فاینانس، مشارکت سرمایه گذاران، بیع متقابل، منابع داخلی، وصول مطالبات، اوراق مشارکت ریالی و ارزی، صکوک و اوراق سلف نفتی و ... که در مجموع حدود 14 یا 15 روش برای تامین سرمایه در اختیار داریم که حسب مورد برخی به نتیجه رسیده اند و برخی در حال اخذ مجوزهای قانونی است. در این میان همانطور که اشاره کردید، یکی از منابع جدید تامین سرمایه، استفاده از بند (ق) تبصره 2 بودجه سال 93 و همچنین ماده 12 قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر است که امکان استفاده از آورده سرمایه گذاران را فراهم می کند. بازپرداخت سرمایه گذاران در این روش، از محل عواید خود میدان صورت می گیرد. قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر اواخر سال گذشته (1393) تصویب شد که براساس ماده 12 این قانون، به وزارت نفت اجازه داده می شود از طریق شرکتهای دولتی تابعه برای اجرای طرحهای نفت و گاز به صورت ارزی تا سقف یکصد میلیارد دلار یا معادل ریالی آن اقدام به سرمایهگذاری، انعقاد قرارداد یا صدور مجوز سرمایه گذاری کند.
منظور از طرحهای نفت و گاز اشاره شده در این ماده، بیشتر کدام طرحهاست؟
طرحها و پروژه هایی که به کاهش هزینه ها، افزایش درآمدها و بهینه سازی مصرف انرژی منجر شوند.
پس می تواند برای توسعه میدانهای نفتی و گازی هم کاربرد داشته باشد؟
بله. میدانهای نفت و گاز از بهترین مصادیق بهره مندی از این ماده قانونی به شمار می روند و حدود 70 درصد از این منابع در صورت صدور مجوزها و تخصیص اعتبار، به توسعه میدانها اختصاص می یابد. امیدوارم با لغو تحریمها، شرائط لازم برای بازگشایی سوییفت، انتقال فناوری، انعقاد قراردادهای جدید و ورود سرمایه گذاران خارجی به کشور فراهم شود.
شما اشاره کردید بر اساس ماده 12 قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر، امکان استفاده از عواید میدانهای نفتی و گازی فراهم شده. یعنی علاوه بر 14.5 درصد سهم شرکت ملی نفت ایران از درآمدهای نفتی و گازی، عواید حاصل از میدانها نیز به تامین مالی این شرکت کمک می کند؟
نه. ببینید 14.5 درصدی که به شرکت ملی نفت ایران اختصاص می یابد برای کل هزینه های صنعت نفت است؛ هم سرمایه گذاری، هم بازپرداخت تعهدات و هم هزینه های جاری از محل این درآمدها تامین می شود. اما درآمدهای حاصل از میدانها بر مبنای آنچه در این بند قانونی مورد اشاره است، جزو درآمدهای شرکت ملی نفت ایران نیست بلکه تنها جزو منابع سرمایه گذاری است. به عبارت دیگر شرکت نفت نمی تواند این عواید را در قالب هزینه های جاری صرف کند و درآمد هر میدان صرفا می تواند به بازپرداخت سرمایه گذاران در همان میدان یا پروژه های همجواری که در یک بسته سرمایه گذاری از شورای اقتصاد مجوز گرفته اند، اختصاص یابد.
تا به حال این پروسه در میدانی اجرایی شده است؟
این طرح برای آغاز، به تسهیلات بانکی یا آورده سرمایه گذار نیاز دارد. برای گام نخست، قرار است حدود 6 میلیارد دلار از منابع صندوق توسعه ملی به پروژه های غرب کارون و پارس جنوبی اختصاص یابد که به این منظور، گواهی مسدود ارزی توسط صندوق توسعه ملی صادر و بانکهای عامل نیز مشخص شده اند؛ همچنین مجوزها از دولت و شورای اقتصاد و هیئت امنای صندوق اخذ شده و طرح در مراحل اجرایی قرار گرفته است. البته شرکت ملی نفت هم منتظر این منابع نمانده است و بسیاری از طرحها را مانند یاران جنوبی یا آزادگان جنوبی با استفاده از منابع مالی خود در دست اجرا دارد. باید توجه داشته باشید پارس جنوبی و طرحهای غرب کارون، در مجموع به 44 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارند و منابع صندوق می تواند تنها در تامین بخش کوچکی از این منابع نقش آفرینی کند.
به طور دقیق مشخص است این اعتبار چه زمانی اختصاص می یابد؟
پیش بینی شده است این رقم در نهایت تا پایان سال اختصاص می یابد.
سرمایه گذاری انجام شده در شرکت ملی نفت ایران در سال گذشته چه میزان بود؟
حدود 10 میلیارد دلار که 50 درصد از منابع داخلی نفت و 50 درصد از محل بیع متقابل، اوراق مشارکت و تسهیلات خارجی تامین شد.
هدفگذاری برای امسال چه میزان است؟
هدفگذاری برای حدود 11 میلیارد دلار است که طی 6 ماه نخست سال، چهار میلیارد دلار از این رقم محقق شد. همانطور که می دانید با توجه به این که بسیاری از قراردادها در نیمه دوم سال به نتیجه می رسند و صورت وضعیتها نهایی می شوند، معمولا عمده سرمایه گذاری به سه ماه آخر سال موکول می شود.
پس قاعدتا در صورت کلید خوردن برخی طرحها در قالب قراردادهای IPC، سرمایه گذاریهای امسال به رقمی بسیار بیش از هدفگذاری صورت گرفته بالغ می شود.
بله، قطعا همینطور خواهد بود. در مجموع با توجه به این که برای تحقق اهداف صنعت نفت در برنامه ششم توسعه به بیش از 100 میلیارد دلار سرمایه نیاز است، به طور میانگین سالانه باید حدود 20 میلیارد دلار سرمایه گذاری شود.
چه میزان از این سرمایه گذاریها، به میدانهای مشترک اختصاص یافته است؟
الان رقم دقیق ندارم؛ اما سال گذشته بیش از 50 درصد سرمایه گذاریها به حوزه های اکتشاف، توسعه و نگهداشت میدانهای مشترک شامل میدانهای غرب کارون، پارس جنوبی، چند میدان دریایی، میدانهای نفتشهر، دهلران و ... اختصاص یافت و از چهار میلیارد سرمایه گذاری نیمه نخست امسال نیز، فقط بیش از 50 درصد به پارس جنوبی اختصاص یافته است.
به میدانهای دریایی اشاره کردید. به طور نمونه، طرح توسعه میدان رشادت که سالهاست در دستور کار نفت فلات قاره قرار دارد، در چه مرحله ای است؟
برنامه افزایش تولید در میدان رشادت به این صورت است که هر تعداد چاهی که به تولید می رسد، نفت آن به واحد بهره برداری منتقل و استفاده شود. احداث سکوها، جکتها، خطوط لوله، کابلهای دریایی و ... در این میدان انجام شده اما طرح جامع توسعه میدان تکمیل نشده است. پروژه های دریایی، پروژه های هزینه بری است و متاسفانه در سالهای گذشته در شرکت نفت فلات قاره ایران، بسیاری از منابع مالی در جاهایی هزینه شد که بهره وری لازم را نداشت. واقعیت این است که منابع این شرکت به مدیریت بیشتر و بهینه تری نیاز دارد.
اگر اشتباه نکنم، سال گذشته اوراق مشارکت منتشر نشد. برنامه انتشار اوراق برای امسال چیست؟
براساس بندهای قانونی بودجه سال 94، برای انتشار 70 هزار میلیارد ریال اوراق مشارکت شرکت ملی نفت ایران، مجوزهای شورای اقتصاد و بانک مرکزی اخذ شده که از این میان، انتشار 22 هزار میلیارد ریال اوراق مشارکت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب نهایی و قرارداد آن با بانک تجارت به عنوان بانک عامل منعقد شده است. انتشار این اوراق در انتظار تصویب شورای پول و اعتبار است.
انتشار اوراق مشارکت برای جذب سرمایه در صنعت نفت تا چه حد دارای توجیه اقتصادی است؟
اوراق مشارکت، ابزار مالی گرانی است؛ بنابراین، ابزار مالی بسیار خوبی به شمار می رود اگر عواید آن صرف پروژه های زودبازده و پربازده شود و در عین حال اگر برای طرحهای دیربازده یا کم بازده صرف شود، توجیه اقتصادی ندارد. در دوره آقای میرکاظمی هم من این موضوع را به ایشان متذکر شدم که ناراحت شدند. اما واقعیت این است، چالش اصلی این ابزار مالی این است که عواید آن صرف پروژه های دیربازده یا کم بازده شود.
پس حتما پروژه های زودبازدهی از نفتخیز جنوب هم مدنظر است؟
بله. این موضوع در خصوص شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب به خوبی رعایت شده و پروژه هایی از این شرکت برای جذب درآمدهای حاصل از انتشار اوراق مشارکت تعیین شده است که بازدهی مطلوبی دارند.
انتشار اوراق سلف نفتی چطور؟ در دستور کار قرار دارد؟
انتشار صکوک و سلف نفتی به عنوان یکی از منابع تامین مالی شرکت ملی نفت ایران شناخته می شود و در حال حاضر هم نوعی سلف نفتی ناشی از فروش فرآورده و میعانات گازی به فروش می رسد که تامین کننده بخشی از درآمدهای شرکت ملی نفت است؛ اما در خصوص فروش اوراق سلف نفت خام، اقداماتی در سالهای گذشته انجام شد که به موانع قانونی برخورد کرد و فکر می کنم این موانع تاکنون برطرف نشده است.
چه موانعی؟
خب نفت و گاز جزو انفال است و گویا موانع قانونی نیز از همین موضوع نشات می گیرد.
طرحهای بند (ق) به کجا رسیده است؟
حدود 15 طرح برای جذب سرمایه گذاری در قالب بند (ق) در دستور کار قرار گرفت که از این میان، حدود 6 یا 7 طرح از جمله طرح افزایش کارآیی موتورخانه ها مربوط به مباحث بهینه سازی مصرف انرژی است و 2 پروژه هم مربوط به گازرسانی است که این دو طرح در مجموع به ارزش حدود هفت میلیارد دلار مصوبه شورای اقتصاد دارد؛ یکی از این پروژه ها مربوط به گازرسانی به استان سیستان و بلوچستان و دیگری گازرسانی به دیگر شهرها و روستاهاست. با توجه به تصویب قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر در اسفندماه سال گذشته، قرار شد بقیه طرحها از محل بند (ق)، در قالب ماده 12 قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر پیگیری شوند و مجوز بگیرند.
گفتید میدانهای نفت و گاز از مصادیق بهره مندی از این ماده قانونی هستند. به میدانهای مدنظر اشاره می کنید؟
به طور نمونه در طرح توسعه میدان گازی کیش، طرح توسعه پنج میدان گازی شرکت نفت مناطق مرکزی ایران، طرح افزایش تولید و نگهداشت تولید میدانهای منطقه لاوان و ... از این ماده قانونی استفاده می شود. طرح توسعه کیش، مصوبه شورای اقتصاد را گرفته و طرح توسعه پنج میدان گازی شرکت نفت مناطق مرکزی هم با 2.7 میلیارد دلار اعتبار برای شورای اقتصاد ارسال شده است. طرح افزایش تولید و نگهداشت تولید میدانهای منطقه لاوان شرکت نفت فلات قاره نیز که مصوبه هیئت مدیره دارد، برای شورای اقتصاد ارسال شده است. البته طرحهای دیگری هم هست. در مجموع از حدود یکصد میلیارد دلار طرح تعریف شده در قالب بند (ق)، مجوز شورای اقتصاد برای 70 میلیارد دلار از این طرحها صادر شده است.
با توجه به این که مجوز شورای اقتصاد برای بسیاری از طرحها هنوز صادر نشده، پس اعتبار کل طرحهای مدنظر بالاتر از یکصد میلیارد دلار می شود. درست است؟
بله، بیشتر می شود. توجه داشته باشید؛ قانونگذار سالی یکصدمیلیارد دلار تعریف کرده است که با نرخ تورم هر سال هم قابل افزایش است.
صحبت از میدان گازی کیش شد که طرح توسعه فازهای 2 و 3 آن در کنفرانس تهران معرفی شده و توسعه فاز یک آن هم سالهاست در دستور کار قرار دارد. می توان امید داشت بلاخره تکلیف توسعه این میدان مشخص شود؟
فاز نخست توسعه میدان کیش باید حتما انجام شود زیرا از ابتدا تاکنون حدود هفتصدمیلیون دلار در این طرح سرمایه گذاری شده است. برآوردها نشان می دهد توسعه کامل این میدان در فاز نخست، به 1.4 میلیارد دلار نیاز دارد و بنابراین، نیمی از این میزان هزینه شده و نیمی دیگر باقی مانده است. به این منظور، بسته های کاری تعریف شدند؛ پکیج EPCF تنظیم شده و به مناقصه رفته؛ پیمانکاران و سرمایه گذار تعیین صلاحیت شده اند و در حال مذاکره هستند. بخشهای باقیمانده این پروژه، عمدتا نیروگاه و پالایشگاه است. برای این طرح، 197 کیلومتر خط لوله 56 اینچ احداث شده و گویهای شناور و خطوط انتقال و جریانی و جمع آوری به اضافه 13 حلقه چاه و چندراهه ها و منیفولدها و ساختمانهای اداری و اقداماتی از این دست انجام شده است. امسال بخشهای باقیمانده از نظر قراردادی تعیین تکلیف می شود. با توسعه فاز نخست میدان، روزانه هزار میلیون فوت مکعب گاز و 11 هزار بشکه میعانات گازی تولید می شود.
فکر می کنید چرا توسعه کیش تا این حد زمانبر شد؟
از کلید خوردن این طرح 9 سال می گذرد. اشکال اصلی که منجر به زمانبر شدن فرآیند توسعه میدان شد، تصمیمگیری های نادرست مدیریتی بوده است. تصور کنید سه بار ارکان پروژه و قراردادهای این طرح تغییر کرد؛ یک بار EPC دنبال شد؛ بعد در زمان آقای میرکاظمی به شکل بای بک درآمد و بعد در همان دوره، دوباره شکل قراردادی آن و بسته های کاری تغییر کرد. اگر این نحوه تصمیم گیریهای نادرست نبود، این طرح تا سال 90 به نتیجه می رسید. یکی از مصادیق بارز سوء مدیریت در صنعت نفت، همین طرح توسعه میدان کیش بوده است.
گویا تفاهمنامه های متعدد منعقد شده در دوره های قبل که بسیاری از آنها تنها در حد تفاهمنامه باقی ماند، کاملا مختومه شده و از دستور کار خارج شده اند. این اقدام منجر به ایجاد تعهد یا احتمالا خسارت برای شرکت نفت نشده است؟
تفاهمنامه های بسیاری در دوره های قبل منعقد شد که جز یکی دو مورد، بقیه منجر به قرارداد نشد. به همین دلیل وزیر نفت دستور دادند این تفاهمنامه ها در هر مرحله ای که هست، ملغا شوند و با پیمانکاران آنها تسویه حساب شود. بیشتر این تفاهمنامه ها، برای طرحهای مطالعاتی، توصیفی، ارزیابی و طراحی و مهندسی و مطالعات مفهومی بود و اعتبار طرحها زیاد نبود. تعیین تکلیف این تفاهمنامه ها، تصمیم بسیار درستی بود زیرا ادامه یافتن و ملغا نشدن آنها می توانست تعهدات بیشتری را به تدریج ایجاد کند و با این تصمیم، قراردادها در مسیر خود هدایت می شوند.
هانیه موحد
نظر شما