اگر زمستان بود شاید گمان می کردی این مه است پیچیده در بیابانی که روزی «هورالعظیم» نام داشت با تالاب های زیبا و منحصر به فردش که نسیم خنک پس از نوازش هورهای برآمده از زیر آب، بر صورت می نشست؛ اما ذرات شن و غبار معلق موجود در هوا، این رویای زیبا را در نظرت می شکند و تو را در کابوسی دهشتناک می بلعد؛ طوفان شن، هیولایی که راه را از 2800 کیلومتر آن سوتر پیموده و انگار، چشم ها، ریه و پوست و استخوان که هیچ، جان انسان را نیز طلب می کند.
امروز (یکشنبه 11 مرداد) باد با سرعت 58 کیلومتر در ساعت در هوای 45 درجه سانتیگراد، ذرات معلق شن را به پوست دست و صورت می کوباند؛ گویی بارش سوزن است از آسمان که بر جسم شما می نشیند؛ این روزها کار در میدان آزادگان، این صحرای خشک، که به جز چند حوضچه آب دکل های حفاری دیگر از هیچ گودال کوچک آب طبیعی خبری نیست و همچنین در سایر نقاط مناطق نفت خیز جنوب به کار در معدن های سنگ و سیمان بی شباهت نیست.
از اواسط هفته گذشته (سه شنبه ششم مرداد) تا کنون از 144ساعت (24 ساعت در هفت روز) تنها 30 ساعت (کمتر از دو روز)، پاره ای از نقاط آسمان منطقه آزادگان آفتابی بوده و کمترین و بیشترین دمای این منطقه بین 40 تا 49 درجه سانتیگراد بالای صفر گزارش شده است.
آمارهای موجود حاکی از آن است که در سه ماه نخست سال جاری بیش از 50 روز گرد و غبار شدید، کار و زندگی مردم و کارکنان صنعت نفت جنوب در استان های خوزستان، کهگیلویه و بویر احمد، بوشهر و هرمزگان را مختل کرده است؛ همانند مهاجران غیر قانونی از سه کشور اردن، سوریه و عراق،می آیند و پوست را می سوزانند و با هر نفسی که فرو می روند، در ریه ها مسکن می گزینند.
بارش گرد و غبار به اندازهای است که شعاع دید افقی در بیشتر نقاط میدان آزادگان به ویژه در مناطق مرزی به کمتر از ۱۰ متر می رسد؛ روکشی از خاک نرم تمام وسایل زندگی و کار کارکنان موجود در کلاسترهای شمالی و جنوبی، تفکیک گرها و تاسیسات میدان آزادگان را پوشانده است؛ خاکی که بسیار چسبنده است و جز با شستشوی زیاد با مواد شوینده از بین نمی رود؛ محل های غذاخوری و کمپ خواب و صندلی خودروها نیز از دست این خاک سمج در امان نیستند.
طبق استانداردهای هواشناسی، وجود گرد و غبار تا میزان 50 میکروگرم در متر مکعب، حد استاندارد و طبیعی آن است اما میزان این گرد و غبار تا 3 هزار میکروگرم در متر مکعب نیز فراتر رفته است؛ در آزادگان جنوبی غلظت این گرد و غبار 15 برابر و در آزادگان شمالی تا بیش از 21 برابر افزایش یافته است.
طبیعی است که این ریزگردهای معلق در هوا که از ترکیب عنصرهای شیمیایی خاصی نیز برخودارند، عنصرهایی مانند سیلیس، کربن و فلزات قلیایی، اثر سو و نامطلوبی بر روی تاسیسات نفتی بگذارد؛ نشستن این گرد و غبار بر روی تاسیسات به محض مرطوب شدن هوا به خصوص در شرایط آب و هوایی شرجی به رسوب تبدیل می شود، تاسیسات برق با خطر جرقه زدن رو به رو شده و موجب اخلال در سیستم تهویه و و سامانه فیلترینگ تاسیسات می شود؛ این درحالی است که با توجه به شرایط خاص حاکم بر عملیات تولید نفت و ضرورت استمرار آن، تعطیلات مرتبط با آلودگی جوی امکان پذیر نیست.
هم اکنون با تاکید وزیر نفت و دستور مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران یک گروه کارشناسی به منظور صیانت از سلامت نیروی انسانی و بررسی این پدیده بر عملکرد تاسیسات و تجهیزات تولید، انتقال و توزیع نفت و گاز کشور تشکیل شده است؛ سازمان و بهداشت و درمان صنعت نفت اهواز نیز با تجهیز مراکز بهداشتی و درمانی خود و تشکیل اکیپ های سیار آمادگی خود را برای ارائه خدمات به کارکنان مناطق نفت خیز جنوب افزایش داده است.
بیش از چهار سال است که این مهاجر رانده شده از بیابان های خشک اردن، عراق و سوریه در هر چهار فصل میهمان ناخوانده ما در جنوب و جنوب غرب کشور است؛ هرچند خشکسالی های پی در پی سال های اخیر در کشور در بروز و ورود این پدیده بی تاثیر نبوده، اما شواهد موجود از تصویرهای به دست آمده از ماهواره های هواشناسی نشان می دهد که 70 درصد این آلودگی و غلظت زیاد گرد و غبار از ناحیه کشورهای همسایه ما (عراق، عربستان، سوریه و اردن)است.
ایران در نیمکره شمالی بین 25 تا 40 درجه عرض شمالی از خط استوا و بین 44 و 5/63 درجه طول شرقی از نیم روز گرینویچ واقع شده است؛ از این رو در این عرض جغرافیایی، فاقد آب و هوای سرد است که معمولا در عرض های بلند وجود دارد و اگر در بعضی نقاط هوای زمستانی بسیار سرد است، بیشتر به سبب ارتفاع زیاد از سطح دریاست نه عرض جغرافیایی.
شش توده هوا نیز کشور ما را تحت تاثیر قرار می دهد؛ یک توده از سمت سیبری، یک توده از سمت جنوب و چهار توده مدیترانه ای که از سمت شمال دریای سیاه، عربستان سعودی و خلیج فارس وارد کشور شده و بر هوای ایران تاثیر می گذارد؛ این منطقه پرفشار جوی در معرض گسترش بیابان هاست ضمن این که کم بارانی نیز آن را تهدید می کند؛ از این رو سرزمین بیابانی ایران سالانه حدود 12 تا 13 کیلومتر به سمت شمال کشور در حال پیش روی است پدیده ای نگران کننده که از 20 سال پیش از سوی کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی، به گسترش و پیشروی بیابان به مناطق شمال ایران هشدار داده اند؛ هشداری که نه تنها جدی گرفته نشد بلکه با رفتار بد ما انسان ها با تالاب های جنوب و جنگل های بلوط زاگرس و درختان شمال همچنان ادامه دارد.
از سوی دیگر «عطش» بی آبی در سال های اخیر یکی از مهمترین موضوع های مورد بحث ساکنان خاورمیانه بوده است؛ در گذر از شهروندان ایرانی ساکن نواحی مرکزی تا جنوب و جنوب غرب کشور، همسایه های ما نیز در پی بروز نگرانی کم آبی، تمام تلاش خود را برای دریافت بیشتر آب از منابع آب زیر زمینی و رودخانه ها متمرکز کرده اند.
در ترکیه، مسئولان آبخیزداری و مدیریت آب، با ایجاد 21 سد بر روی دو رودخانه تاریخی دجله و فرات احداث کرده است؛ رود دجله به طول 1900 کیلومتر از دامنه های جنوبی رشته کوه توروس در مشرق ترکیه سرچشمه گرفته و از مرز عراق، سوریه و ترکیه گذر کرده و وارد خاک عراق میشود؛ فرات نیز به طول 2900 کیلومتر از بلندی های نزدیک نزدیک رود ارس در سرزمین ارمنستان سرچشمه می گیر؛ این دو رود در عراق به هم می پیوندند و وارد خلیج فارس می شوند.
سدهای 21 گانه ترکی که سدهای ایستگاهی نامیده می شود یکی از بزرگترین پروژه های عمرانی در زمینه آبخیزداری و تامین آب مورد نیاز بخش کشاورزی و آبرسانی به شهرها و روستاهای جنوبی ترکیه است که ظرف چند سال گذشته انجام شده است.
دولت آنکارا صرف نظر از مسائل بین المللی و نادیده گرفتن پیامدهای نگران کننده زیست محیطی و اکوسیستم منطقه، این پروژه بزرگ را اجرا کرده است؛ پروژه ای که هرچند صدها هزار هکتار از اراضی کشاورزی جنوب این کشور را سیراب کرده، اما میلیون ها انسان در سوریه، عراق و ایران، متضرر پیامدهای ناگوار طبیعی آن شده اند.
اگرچه اخیرا دولت جمهوری اسلامی با تشکیل کمیته مشترک، تفاهمنامه هایی با دولت عراق برای رفع این معضل طبیعی در زمینه مالچ پاشی اراضی بیابانی (مرکزایجاد طوفان های شن) واقع در شرق و شمال شرقی این کشور امضا کرده است اما به نظر می رسد دولت های منطقه باید آنکارا را به بازنگری در نحوه مدیریت منابع آبی خود و امور آبخیزداری متقاعد کنند.
با این همه ساکنان همسایه خطوط لوله و تاسیسات نفتی در حوزه دشت آزادگان در نقطه مرزی مدتهاست که به پیشوازی این مهاجر نشسته اند؛ روستانشینان از خطوط لوله نفت حراست می کنند و کارکنان نیز نفت را از دل زمین بیرون می آورند؛ غبار بر تن و جان آنان می نشیند، ماسک می زنند، و با چشمانی خاک آلود به افق می نگرند و پایان آسمان بی خورشید و ستاره را انتظار می کشند.
گزارش از: مجتبی عوض زاده
نظر شما