درآمد جایگزین برای کاهش وابستگی به درآمد های نفتی

شانا _ گروه نفت: «به نام سعادت ملت ایران»؛ در بیست و نهمین روز از اسفندماه سال 1329 خورشیدی، قانون ملی شدن نفت با این عبارت آغاز شد. اما آیا به راستی در طول 60 سال گذشته، نفت، سعادت ایرانیان را تأمین کرده است؟

 در آستانه سالروز فرخنده ملی شدن صنعت نفت، در سلسله مقالات و گزارشهایی ابعاد مختلف این رویداد بزرگ را بررسی کرده، به آن می پردازیم:

رویدادهای اقتصادی و سیاسی در هرکشوری، بدون شک متأثر از عوامل محیطی و فرهنگی متعددی است که در آن کشور و در عرصه بین المللی وجود دارد. این تحولات با مسائل فرهنگی، جغرافیا و موقعیت ژئوپولوتیک، معادن و منابع طبیعی ارتباط تنگاتنگی دارد و از این میان بدون شک وجود یا فقدان منابع طبیعی و معادن، تأثیر مهمی بر سرنوشت هر کشور دارند.

نفت، یکی از این منابع اثرگذار است که درمورد ایران، این تأثیرگذاری به خوبی مشهود است. اگر صخره‌های پنسیلوانیا در آمریکا با قطرات نفت خود مبنای اقتصاد سرمایه‌داری و نظام سیاسی ایالات متحده را تشکیل داده‌اند (یرگین/ج1/41) و شعله‌های آتش چاههای نفت باکو سالها مبنای تحولات سیاسی سرزمین یخ زده جماهیر شوروی بوده‌اند، در ایران و دیگر کشورهای صاحب نفت نیز این ثروت الهی معیار بسیاری از تحولات سیاسی روزگار معاصر است.
آغاز اقتصاد نفتی در مشروطه
در ایران، همزمانی تلاش برای کشف و استخراج نفت با مقدمات انقلاب مهم مشروطه در این سرزمین، بسیار قابل توجه و تأمل برانگیز است. همان گونه که می‌دانیم، واگذاری امتیاز نفت ایران به ویلیام ناکس دارسی انگلیسی از سوی مظفرالدین شاه قاجار آغاز شد که طرفدار سیاستهای اقتصادی غیرمردمی در روزگار خود بود (آبراهامیان/615)
مظفرالدین شاه که از 1275تا 1285خورشیدی بر ایران حکومت کرد، علاوه‌بر واگذاری امتیاز نفت به دارسی، امتیاز عوارض جاده‌ای را به بانک شاهی بریتانیا و همچنین امتیاز ایحاد کارخانه‌های جدید آجرسازی، بافندگی، تلفن و تلگراف را نیز به شرکتهای اروپایی واگذار کرد. البته مظفرالدین شاه پا را از این هم فراتر نهاد و برای این که اروپاییان احساس امنیت سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشند، ریاست کل گمرک کشور را نیز به فردی بلژیکی به نام موسیو نوز واگذار کرد (ملک زاده/ج1/140) طبیعی بود که چنین واگذاری‌هایی، هنگامی که با واداشتن بازرگانان داخلی به پرداخت تعرفه بیشتر، افزایش مالیات بر زمینها و کاهش مستمری روحانیون و اعمال کنترل شدید بر موقوفات همراه شد، موجب شد تا طیفهای مختلفی از روشنفکر گرفته تا سنتی که تنها در مخالفت با شاه هم‌رأی بودند، در کنار هم و در مقابل وی صف‌آرایی و مبنای انقلاب مشروطه را پی‌ریزی کنند.
در حالی که در کوه تپه‌های جنوب و غرب ایران، گروه حفاران نفت  به سرپرستی «رینولدز» نفت را جستجو می‌کردند، در تهران و آذربایجان شعله‌های انقلاب  شعله‌ور می شد و در اعتراضها و اعلامیه‌های انقلابی همه جا به شاه برای به تاراج دادن ثروت کشور از جمله نفت و بی‌توجهی به خواست عمومی اعتراض می‌شد. (براون/171) تلاش انقلابیون سرانجام به پیروزی آنان در مرداد 1285خورشیدی برابر با آگوست 1906 میلادی انجامید. مظفرالدین شاه نیز در چهاردهم دیماه همان سال، پنج روز پس از آن که قانون اساسی جدید را امضا کرد، درگذشت و آنقدر زنده نماند تا نتیجه امتیاز واگذار کرده را در پنجم خردادماه 1287ببیند.
این اتفاق در روزگار آغازین سلطنت محمدعلی شاه روی داد و همزمانی صدای غرش فوران نفت از چاه شماره یک میدان نفتون با غرش توپهای لیاخوف روس بر مجلس بهارستان در خردادماه 1287 نیز در نوع خود تأمل‌برانگیز است که به آن معناست که صنعت نفت ایران در استبدادی‌ترین شرایط سیاسی و نابسامان‌ترین شرایط داخلی کشور زاده شد و به‌طور طبیعی در آن مقطع مفهوم مالکیت ملی، مفهومی خارج از دایره تصور ایرانیان بود!
از سوی دیگر، مناطق کوهپایه‌ای با پتانسیل استخراج نفت در ایران، موقعیت استراتژیکی داشتند و اقوام بختیاری در آنجا ساکن بودند و این اقوام چندان مطیع حکومت مرکزی نبودند. شاید به همین دلیل بود که انگلستان علاوه‌بر هماهنگی با دولت مرکزی مجبور بود با خوانین و شیوخ منطقه نیز قرارداد امضا کند. شاهد این مسئله قرارداد شرکت نفت انگلیس و خوانین بختیاری است که نماد بارز نبودتمرکز قدرت سیاسی در روزگار تولد صنعت نفت در ایران به شمار می‌رود (قراردادهای نفت/ج یک/50).
یکی از افرادی که انگلیسی‌ها با او وارد مذاکره شدند، شیخ خزعل بود. حاکم محلی قدرتمندی که ادعای خودمختاری داشت و از انگلستان می‌خواست تا در ازای همکاری، از حکمرانی وی بر جنوب ایران حمایت کند. (یعقوبی‌نژاد/11)
تعامل انگلستان با شیوخ و خوانین جنوب ایران خود منشأ تحولات سیاسی مهمی در این منطقه از ایران بود. وجود نفت باعث می‌شد انگلستان همیشه اختلافات حکومت مرکزی را با ایلات و عشایر با یکدیگر  دامن بزند و این سیاست تفرقه‌افکنی، خود منشأ اتفاقات مهمی در تاریخ سیاسی ایران بوده است.
کشف نفت در ایران همچنین باعث شد تا توجه بین‌المللی به این کشور افزایش پیدا کند و گاه به فشار و اعمال نفوذ نیز بینجامد. پدیده‌ای نو در ایران ظهور کرده بود و در سده نزدیک تقریبا بر همه جوانب زندگی ایرانیان از فرهنگ تا سیاست و اقتصاد سایه افکنده بود (کاتوزیان/112)
نفت و جنگهای عالمگیر
هنوز تأسیسات نفت در ایران به‌طور کامل مستقر نشده بود که جنگ نخست جهانی  آغاز شد. ایران نیز به جرم داشتن نفت محکوم بود در جنگ درگیر شود، زیرا انگلستان در جنگ درگیر بود و اهمیت نفت ایران برای انگلستان و متفقین را نخست‌وزیر وقت انگلیس بخوبی پس از پایان جنگ اعلام کرد. آنجا که در باره تأثیر نفت ایران در پیروزی‌شان گفت: «حیات ما به آن وابسته بود» (رئیس طوسی/ص29).
نفت ایران علاوه‌بر تأثیر سرنوشت‌ساز در جریان جنگ نخست جهانی در داخل مملکت نیز منشاء تغییرهای اساسی در نظام حکومتی بود و هنگامی که جنگ پایان یافت، سرنوشت ایران نامعلوم بود. استبداد دیرینه ایرانی جای خود را به یک نظام از هم گسیخته داده بود. حضور سربازان انگلیسی در مناطق جنوبی آثار حاکمیت و استقلال ایران را از بین برده بود و همزمان در ورای مرزها تکه تکه شدن سرزمین اعراب و همچنین حاکمیت بلشویک‌ها در روسیه عوامل جدیدی را به معادلات قدرت منطقه وارد کرده بود. چنین اوضاع ناآرامی زمینه‌ساز تغییر حکومت از خاندان قاجار به پهلوی‌ها بود!
سوم اسفند ماه 1299 خورشیدی کودتا به وقوع پیوست و رضاخان میرپنج در فراز و نشیبی به رضا شاه بدل شد تا انگلستان حاکم مطمئن‌تری بر سرزمینی داشته باشد که از منابع نفت آن سودمند می‌شد! شاه جدید تلاش کرد حرکتی را در راستای مدرنیسم آغاز کند که البته بسیار سطحی بود. هزینه طرحهای نوسازی، خود به رشد مداوم واردات ایران انجامید و نیازهای ارزی ناشی از آن نیز به‌طور طبیعی از محل درآمد نفت تأمین می‌شد؛ یعنی ادامه وابستگی اقتصادی به نفت. این مسئله به افزایش توجه به نفت و کم‌توجهی به صنایع دیگر، کشاورزی و صادرات غیر نفتی انجامید و کار را به جایی رساند که امروز نیز تبعات آن را شاهد هستیم و همچنان اقتصاد ما به نفت وابسته است.
اقتصاد تک محصولی ایران از این نقطه رسمیت یافت. این اقتصاد وابسته به نفت، علاوه‌بر مشکلات مربوط به خود در عرصه سیاسی نیز به ایجاد فاصله میان حکومت و ملت انجامید. حکومت به واسطه اطمینان از درآمد نفتی و بی‌نیازی به درآمدهای مردمی همچون مالیات، عوارض و... نه تنها خود را در برابر ملت پاسخگو نمی‌دید، بلکه این حق را احساس می‌کرد که خود را ولی نعمت مردم بداند!
شهریورماه 1320، پایان حکمرانی رضا شاه بود. به دلیل تمایلاتی که او به آلمان هیتلری پیدا کرده بود، فرزندش محمدرضا را جانشین وی کردند تا منابع نفتی ایران یک بار دیگر برای انگلیس بیمه شود و همه این تحولات ناشی از وجود نفت در این سرزمین بود. چنانچه پس از انتقال قدرت به محمدرضا پهلوی نیز تأثیر نفت همچنان بر تحولات سیاسی ایران مشهود شد و پس از آن نفت منشاء یک تحول مهم سیاسی داخلی نیز بود.
تلاش برای ملی کردن صنعت نفت
این تلاش و جنبش مردمی حاصل از آن، پیامدهای ماندگاری برای توسعه سیاسی کشور به همراه داشت. چنانچه از آن پس همواره بر عقاید سیاسی، نگرشها و حوادث ایران نفوذ و تأثیر داشته است. (گازیوروسکی/21).
قانون ملی شدن نفت (مصوب 29 اسفند 1329) و همچنین ماده یک و ماده 2 اساسنامه شرکت ملی نفت ایران که جنبه قانونی نیز یافته بود، به‌صراحت اعلام می‌کرد که اکتشاف و استخراج و بهره‌برداری نفت باید در دست دولت ایران باشد و واگذاری آن به شرکتهای خارجی خلاف قانون است (امیر علایی/199)
این قانون به‌طور طبیعی خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران را در پی داشت که به بزرگترین چالش میان انگلستان و ایران بدل شد و حتی میانجیگری ایالات متحده نیز نتوانست مشکل را برطرف کند.
اصرار سیاسیون و افکار عمومی ایران بر حق مسلم خود، کودتا  علیه دولت ملی دکتر مصدق را به دنبال داشت. کودتایی با همکاری انگلیس، آمریکا و دربار ایران و آمریکاییها دستمزد خود را از این همکاری با مشارکت بر خوان نفتی ایران دریافت کردند!
اقتصاد نفتی از کنسرسیوم تا انقلاب
کنسرسیوم نفت، پس از کودتای 28 مرداد 1332 بهره‌برداری از نفت ایران را در دست گرفت. ابرقدرت جهان در حال تغییر بود و قدرت جوان ایالات متحده که در جنگ دوم جهانی آسیب کمتری دیده بود، در مناطق مختلف خود را به رخ می‌کشید. در خاورمیانه، نفت، ایران را به ژاندارم منطقه برای آمریکا و متحدانش بدل کرد تا کشورهای حوزه خلیج فارس نتوانند بر بازار نفت تأثیر تعیین‌کننده‌ای داشته باشند.
اما درآمد نفت، به جای آن که زیرساختهای توسعه واقعی را فراهم کند، بیشتر به میلیتاریستی شدن قدرت حاکم و فاصله گرفتن بیشتر از مردم انجامید. درآمدهای نفتی که می‌توانستند اساسی‌ترین کارهای عمرانی و آینده‌ساز را به انجام برسانند، به فاصله طبقاتی بیشتر دامن زدند!
اعتراض طبقه متوسط و کارگر که همراهی طیف مذهبی را به همراه داشت. دست آخر یکی از مهمترین تحولات سیاسی معاصر ایران را رقم زد (آبراهامیان/629). انقلاب 1357 پاسخ مردم به نظامی بود که درآمد نفت را نه برای رفاه مردم بلکه برای حکمرانی بر آنان هزینه می‌کرد.

دور شدن از سنتها و اعتقادهای مذهبی مردم، سختگیری بر نیروهای روشنفکر، مشکلات اقتصادی طبقه متوسط و افزایش حاشیه‌نشینی در شهرهای بزرگ دست به دست هم دادند تا سلطنتی را که به پول نفت، احساس ابرقدرت بودن می‌کرد  از داخل سرنگون کند!

جنگ نفت
تأثیرگذاری نفت بر سرنوشت اقتصادی و سیاسی ایران به اینجا ختم نشد. قرار گرفتن منابع اصلی نفت و گاز ایران در استان خوزستان و همجواری آن با کشور عراق باعث شد، صدام؛ حاکم بعثی عراق در اجرای سیاستهای ابرقدرتها به ایران لشگرکشی کند. ایران یک‌بار دیگر به جرم داشتن نفت در معرض تاراج قرار گرفت. هشت سال جنگ تحمیلی صدها هزار کشته و بیشتر از این تعداد مجروح و بی‌خانمان به همراه خسارتهای فراوان، نتیجه  جنگ تحمیلی به مردم ایران بود...
در سراسر یکصد سال گذشته، نفت برای ایران منشاء تحولات اقتصادی و سیاسی فراوانی بوده است. ایران البته همچنان وابسته به نفت است!
در داخل کشور، هنوز هم گروهها و احزاب برای کسب محبوبیت شعارهای نفتی می‌دهند و رقیبان را به سهیم بودن در مافیای نفت متهم می‌کنند. دولتی می‌آید و با شعار آوردن نفت بر سر سفره‌های مردم، منابع ملی نفت و گاز ایران را به پای بی تدبیری و سو مدیریت خود می سوزاند. رانت‌خواران و دلالان نفتی یک شبه موجودی حسابهای ارزی‌شان از میلیارد  می گذرد و....
مدعیان مهرورزی و عدالت‌گستری با بی‌کفایتی، پروژه‌ها و منابع اقتصادی یگانه محصول اقتصادی ایران را به هدر دادند و تنها ادعای آوردن نفت را بر سفره‌های محرومان از خود به یادگار گذاشتند! قراردادهای نفتی به‌صورت انحصاری با بخشهای خاص و سفارشی و با ترک تشریفات قانونی در پارس جنوبی و مرز مشترک با کشور عراق شرایط را به گونه‌ای بحرانی کرده است که موجب افزایش فاصله با همسایگان و شرکای میادین مشترک نفت و گاز شد.
نفت ملی است، اما با کمال تاسف در چندساله اخیر، سود آن نه در جیب ملت که در جیب زنجانی‌ها و به قول خودشان برادران قاچاقچی بود!
آیا گریزی از اقتصاد نفتی هست؟

اقتصاد نفتی ایران در کنار مزیتهای بسیاری که داشته است و دارد، البته واجد معایب تاثیرگذاری نیز هست. سوختهای فسیلی روزی تمام خواهند شد و بی‌تدبیرترین برنامه‌ریزی آن است که نخواهیم از  اقتصاد مبتنی بر نفت و خام فروشی رهایی یابیم.

ایران با اقلیم ارزشمند، ظرفیتهای سرمایه‌گذاری فراوان و حوزه‌های اقتصادی دیگر می‌تواند با یک برنامه‌ریزی اصولی، با تدبیر و بلندمدت وابستگی اقتصاد را به نفت کاهش داده، آن را به تدریج قطع کند. تعامل سازنده با دنیا بدون شک منشاء مزیتهای فراوان در این زمینه خواهد بود. تعاملی با تکیه بر منافع ملی که در آن، ایران به کارگاه آموزشی پیمانکاران چینی و روس و بازار مکاره فروش اجناس بی‌کیفیت بدل نشود!
تولید ملی، در جنبه‌های مختلف آن و همچنین تلاش همزمان برای شناسایی بازارهای جهانی می‌تواند به بازگشت ایران مثلا به بازارهای فرش و پسته و صادرات غیرنفتی ایران بینجامد.
صنعت گردشگری در 2 بخش زیارتی و سیاحتی از دیگر زمینه‌هایی است که می‌تواند به درآمد‌زایی ملی و کاهش وابستگی به نفت کمک کند، بویژه اینکه با حضور قدیمی‌ترین موارد صنعت نفت خاورمیانه در ایران، کشور ما می‌تواند قطبی مهم در گردشگری صنعتی منطقه و جهان باشد.
گردشگری نفت
امروزه گردشگری، پس از صنایع نفت و خودروسازی، سومین صنعت درآمدزای هزاره جدید به شمار می‌رود و با توجه ویژه به خدمات در این هزاره پیش‌بینی می‌شود به سرعت  نخستین رتبه درآمدزایی را در سطح جهان به خود اختصاص دهد و به همین دلیل است که نظریه‌پردازان اقتصاد جهان اهتمام و توجه ویژه خود را به این صنعت معطوف داشته‌اند و کشورهای مختلف تلاش می‌‌کنند در این فرصت نوین، سرمایه‌گذاری مناسبی داشته باشند.
ایران در فاصله سالهای 1346 تا 1356 مقام نخست توریسم را در منطقه غرب آسیا داشته است؛ با وجود تغییر نگرش به مقوله توریسم و پذیرش آن به‌عنوان صنعتی درآمدساز، لزوم توجه بیشتر به ظرفیتهای سرمایه‌گذاری در این صنعت مشهود است.
ایران توان فراوانی دارد تا در صورت برنامه‌ریزی و کار کارشناسی دقیق، ناکامی‌های پیشین را جبران کند. آثار و جاذبه‌های تاریخی و باستانی اکوتوریسم و جلوه‌های طبیعی و همچنین توان ارزشمندی که می‌توانیم تحت عنوان توریسم صنعتی از آن یاد کنیم. آن هم در کشوری که از فناوری‌های بومی گرفته تا صنایع عصر جدید نمونه‌های منحصر به فردی دارد و از این میان، پیشینه صنعت نفت در ایران به عنوان مهد این صنعت در خاورمیانه فرصتی طلایی و ویژه را به وجود آورده است که در صورت سرمایه‌گذاری مناسب می‌توان به توسعه صنعت توریسم از قبال آن در ایران امیدوار بود. یکی از این زمینه‌ها پتانسیل خوبی است که  صنعت نفت به واسطه پیشینه یکصد ساله‌اش در ایران دارد.
جهانیان امروزه ایران را با منابع غنی نفت و گاز آن می‌شناسند و در کنار پیشینه باستانی این سرزمین به بُعد صنعتی آن در مقوله نفت و گاز نیز توجه دارند. نزدیک به یکصد سال پیش بود که صنعت نفت با بهره‌برداری از نخستین چاه نفت خاورمیانه در جنوب غرب ایران و استان کنونی خوزستان متولد شد و این حدیث یکصد ساله آغاز شد. در این مدت نمونه‌های مختلف ابزار و ادوات صنعتی از نخستین نمونه‌ها گرفته تا بعد از آن در تأسیسات نفتی ایران استفاده شد و به این ترتیب است که هر یک از این تأسیسات به خودی خود موزه ارزشمندی از توسعه فناوری صنعتی جهان است و از ادوات نیروی بخار گرفته تا گاز و الکتریسیته می‌توان نمونه‌های ارزشمندی را در کنار هم در این تأسیسات مشاهده کرد؛ امری که در کمتر مرکز پژوهشی صنعتی- دانشگاهی و آکادمیک و در کمتر نقطه‌ای از جهان شاهد آن هستیم و این مسئله، فرصت ارزشمندی برای سرمایه‌گذاری در توریسم صنعتی برای این تأسیسات عموماً از رده خارج فراهم می‌کند.
توریستهای صنعتی، کارشناسان، مهندسان ارشد، طراحان و برنامه‌نویسان و همچنین علاقمندان به تاریخ صنعت هستند و در مبحث توریسم صنعتی باید روی حضور آنها و همچنین دانشجویان رشته‌های صنعتی و غیره سرمایه‌گذاری کرد.
قدمت تأسیسات نفتی در ایران به‌گونه‌ای است که می‌توان با استفاده از آنها به قوی‌ترین و معتبرترین مراکز آکادمیک و صنعتی دنیا سرویس داد. در این میان، قدیمی‌ترین و جالب‌ترین نمونه‌ها را در تأسیسات نفتی مسجدسلیمان می‌توان مشاهده کرد. نخستین چاه نفت، نخستین نیروگاه برق با نیروی بخار و نخستین تأسیسات جانبی و فراوری نفتی در آن قرار دارند؛ نمونه‌هایی که نه تنها در ایران، بلکه در خاورمیانه قدیمی‌ترین نمونه‌ها به شمار می‌روند!
چاه شماره یک نفت خاورمیانه که در مرکز شهرستان مسجد سلیمان قرار دارد- و در اثر  رعایت نکردن  حریم ساخت و ساز امروزه دیوار به دیوار خانه های  منطقه است- مجموعه کاملی از نخستین مراحل تکنولوژی حفاری، بهره‌برداری و استخراج و پمپاژ نفت به وسیله نیروی بخار است و دیگ بخار آن سندی بر قدمت صنعتی آن به‌شمار می‌رود که برای توریستهای صنعتی بسیار جالب خواهد بود.
علاوه‌بر این، نیروگاه تولید برق این منطقه نفت‌خیز که با قدمتی نزدیک به 90 سال نخستین نمونه از تولید برق با استفاده از نیروی بخار است، اهمیت دارد و دیگر تأسیسات جانبی نفت نیز شرایطی به همین صورت در منطقه مسجدسلیمان دارند. جذابیتهای توریسم صنعتی در دیگر نقاط استان خوزستان نیز پراکنده‌اند که گل سرسبد آنها پالایشگاه نفت آبادان است و دیگر مناطق خوزستان همچون هفتگل و... در هر یک از این مناطق تأسیساتی وجود دارند که البته از نظر فنی بدون استفاده و متروک هستند و از نظر امنیتی نیز مشکلی برای بازدید از آنها وجود ندارد و می‌توان توریستها را به بازدید آنها برد.
ویژگی‌ دیگر صنعت نفت در جنوب غرب ایران این است که مراوده صنعتی غرب با این خط از خاک ایران تنها یک مراوده مکانیکی نیست، بلکه به‌واسطه حضور کاشفان نفت و کارشناسان و کارکنان بیگانه، خوزستان سالهای سال محل زندگی این اتباع بوده است و چه بسیار کسانی که با ملیتهای مختلف در خوزستان متولد شده‌اند، ازدواج کرده‌اند و بعضاً پس از مرگ در گورستانهای مخصوص که در جای جای مناطق نفت‌خیز به «قبرستان خارجی‌ها» معروف است، به خاک سپرده شده‌اند.
این ارتباط و حضور مستمر در ایران مراوده‌های فرهنگی و حتی سببی فراوانی را همراه داشت و حتی ازدواجهایی نیز انجام شده است! این توضیحات از آن رو لازم آمد تا بدانیم جذابیتهای تاسیسات قدیمی و مناطق نفتی ایران برای توریستهای خارجی تنها به بازدید از فناوریهای قدیمی صنعتی محدودنبوده، بلکه تاثیرات عاطفی و فرهنگی نیز برای افرادی خاص به همراه خواهد داشت و این فرصتی برای سرمایه‌گذاری است.
شهرهای ایجاد شده در مناطق نفت‌خیز ایران عموماً ساختاری غربی دارند و از نوع معماری و خیابان‌بندی گرفته تا وجه تسمیه برخی مناطق تشابهات شگفتی میان این مناطق دورافتاده در جنوب غرب ایران و زیبا‌ترین شهرهای اروپایی وجود دارد که باعث شگفتی و جذب توریستهای خارجی خواهند بود.
البته بدیهی است که ما در زمینه صنعت توریسم صحبت می‌کنیم نه سیاست و بررسی بعد استعماری مقوله صنعت نفت و راهکارهای جلوگیری از تکرار آن شرایط احتمالی که وظیفه سیاستمداران و کارگزاران روابط خارجی است.
با چنین دستور کاری، بررسی و شناخت همه جذابیتها و توان درآمدزایی در توریسم صنعتی بسیار مهم و قابل تامل است و از نظر فرهنگی و تأمینی نیز باید شرایطی فراهم شود تا توریستها این اطمینان را داشته باشند که به واسطه آنچه از نفت بر سر مردم ایران آمده، تهدیدی برای میهمانان بازدید کننده وجود ندارد!
بر اساس اعلام روابط عمومی وزارت نفت، این وزارتخانه طرحی را برای موزه صنعتی خود دنبال می‌کند، اما باید توجه داشت که حصول نتیجه در این زمینه و این‌که اصولاً توریستی از آن موزه بازدید کند، همت و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و حمایت متولیان صنعت گردشگری را در ایران  می‌‌طلبد و با در کنار هم قرار گرفتن همه این مؤلفه‌هاست که می‌‌توانیم به بهره‌مندی کشور از درآمدزایی «توریسم صنعتی» و توسعه توریسم امیدوار باشیم.
ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری توریسم صنعتی در ایران بسیار غنی و قوی است، اما شرط اولیه حصول نتیجه از این ظرفیتها همت و اراده جمعی در این زمینه است.

فرشید خدادادیان؛ پژوهشگر تاریخ نفت


کد خبر 213707

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =