گامی برای بازگرداندن حقوق ملت ایران

به استناد مدارک تاریخی، در پی پیروزی مردم ایران در نهضت مشروطیت در تابستان 1285 ه.ش، تدوین قانون اساسی، برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس شورای ملی، بحث پیرامون نفت و انرژی توسط نمایندگان مردم آغاز شد.

بر اساس اصل 24 قانون اساسی مشروطه، «هر نوع امتیاز و موافقت با کلیه قراردادها و مقاوله نامه ها، منوط به تصویب مجلس شورای ملی» بود.
از آنجا که امتیاز اکتشاف، استخراج، حمل و نقل و فروش نفت ایران در سراسر کشور به استثنای پنج ایالت شمالی که در حوزه نفوذ روسیه قرار داشت، در سال 1280 ه.ش / 1901 م / پس از امضای اتابک امین السلطان صدر اعظم وقت و تایید مظفرالدین شاه قاجار، به «ویلیام نوکس دارسی»، تبعه دولت بریتانیا واگذار شده بود، لذا بحث پیرامون این قرارداد به طور طبیعی جزو نخستین مسئولیتهای نمایندگان دوره اول قرار گرفت. (مذاکرات مجلس شورای ملی ـ دوره اول ـ جلسه 12 دیماه 1285 شمسی).
ذکر این نکته ضروری است: تا آن موقع، اهمیت استراتژیک نفت هنوز بر کل دنیا آشکار نشده بود و پیشرفتهای علمی و فنی برای کاوش نفت و استفاده از آن، مراحل ابتدایی خود را طی می کرد. به همین جهت بحثها در مجلس اول نیز صرفاً حول منافع اقتصادی ایران متمرکز بود و نمایندگان فقط درباره مقررات امتیازنامه و مواد قرارداد بحث کردند. (جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران ـ ص 18).
اهمیت نفت به طور عام و نفت ایران به طور خاص، در جریان نخستین جنگ  جهانی (1918-1914) آشکار شد.
تنها در سال 1914 با احداث تصفیه خانه آبادان، بالغ بر 274 هزار تن نفت تصفیه شده و خام صادر شد که قسمت مهم آن را نیروهای متفقین بویژه نیروی دریایی انگلیس به مصرف رساندند. در سالهای پایانی جنگ نخست جهانی صدور نفت تصفیه شده ایران به بیش از یک میلیون تن رسید.
به همین جهت، در طول سالهای جنگ نخست جهانی، حفظ امنیت خوزستان و لوله های نفت، جزو اولویتهای استراتژیک متفقین بود.
همین مسئله در دوران جنگ دوم جهانی نیز تکرار شد.
در طول دوران جنگ دوم (1945-1939) فراوانی و ارزانی نفت ایران چنان با اهمیت بود که چرچیل نخست وزیر انگلیس «نفت ایران را  یک عامل مهم و اساسی پیروزی نیروهای متفقین در جنگ می دانست». (اتحاد بزرگ، ج 3 ـ ص 7-476).
باوجود بهره برداری وسیع و گسترده از نفت ایران در جریان این واقعه مهم جهانی در نیمه نخست قرن بیستم، شرکت نفت ایران و انگلیس حاضر به پرداخت کامل منافع و سهم واقعی ایران نبود.
این که دکتر مصدق در جریان بحث پیرامون مضار قرارداد سال 1933 م/ 1312 شمسی/ و مخالفت با قرارداد الحاقی گفت: «وجود شرکت نفت در این مملکت، حیات ملی و استقلال کشور را بر باد می دهد»، ناظر بر همین مسئله است. (مذاکرات کمیسیون مخصوص نفت، مجلس شورای ملی، آذر ماه 1329). زیرا تجربه نشان داده بود که شرکت نفت «ایران ـ انگلیس»، مرکز و ستاد زد و بندها، توطئه گری ها، عامل ترویج فساد و خیانت در همه شئون کشور شده، عوامل آن در همه ارکان مملکت نفوذ داشتند و در حقیقت، شرکت هم دولت و قدرتی در داخل دولت ایران شده بود و هم اینکه، همان سهم اندک اقتصادی ایران را به طور کامل پرداخت نمی کرد و آمار واقعی استخراج و تولید، و صدور و درآمدهای نفت را به طور شفاف ارائه نمی کرد. (جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران).
به همین دلیل بود که اعاده حقوق مردم ایران از شرکت انگلیسی نفت جزو اهداف ملیون ایران در دهه 1320 قرار گرفت و آیت الله کاشانی هم در بیانیه ای که در سال 1327 از تبعیدگاه فرستاد و در مجلس شورا توسط دکتر مصدق قرائت شد، صریحاً اعلام کرد: «نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد، نسبت به آن رفتار می کند و برای استیفای حقوق از دست رفته و مغصوبه، اقدام و حرکت می نماید».
بحث پیرامون قرارداد نفت، از مجلس شورای اول آغاز شد و در مجالس چهاردهم تا شانزدهم در دهه 1320، پیگیری جدی شد، تا در نهایت در 29 اسفند 1329 با اعلام «ملی شدن نفت ایران» به نتیجه رسید.

سید هاشم هوشی سادات ـ روزنامه نگار و پژوهشگر تاریخ معاصر

کد خبر 223368

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =