خزر و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران بر محوریت انرژی

در سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران، روابط با همسایگان در مرحله اول و از اهمیتی بسزا برخوردار بوده و کشورهای حوزه خزر برای ایران از این منظر و نگاه بسیار مهم و دارای جایگاه ممتاز هستند.

گرچه در دولتهای نهم و دهم در بازی قدرت و تقسیم منافع ،بازی برد ـ برد میان ایران و کشورهای حوزه خزر موثر واقع نشد، اما دولت تدبیر و امید  نهایت تلاش خود را با تحمل همه فشارها کرد تا بار حیاتی نو را به جامعه و ملت ایران برگرداند. بازنگری مجدد و تعامل در روابط با کشورهای همسایه، یکی از آن امور بود که اکنون گام به گام در حال نوسازی ساختار جدید و از بین بردن دیوارهای کهن بی اعتمادی گذشته است، ورود به آستاراخان روسیه نقطه عطف جدید دیگری در این بازسازی روابط  سیاسی و اقتصادی است که براساس منافع ملی  کشور شکل گرفته است.

دریاچه بسته خزر بزرگترین دریاچه جهان بوده که دارای قدمتی طولانی و کهن در تاریخ بشراست.این دریاچه تا سال 1991 یعنی فروپاشی شوروی سابق بواسطه قراردادهای 1920 و 1940 میان ایران و شوروی سابق تقسیم شده بود که در دوره رهبری گورباچف و برنامه معروف او" گلاسنوست" و "پروستریکا "(توسعه سیاسی و اقتصادی) بخشی از استانهاو ایالتهای شوروی از این کشور جدا و به کشورهای مستقل تبدیل و اکنون با نام کشورهای ترکمنستان، آذربایجان، قزاقستان  و روسیه در کنار ساحل دریاچه خزر قرار گرفته‌اند.

از زمان استقلال و جدایی آن کشورها تاکنون مباحث طولانی بر سر منافع، عایدات و چگونگی استفاده از این دریا میان این کشورهای ساحلی بوجود آمده و در حد تئوری، لاینحل مانده است.تعیین رژیم حقوقی این دریا مهمترین چالش میان کشورهای ساحلی است .خزر از هر لحاظ دارای موقعیت جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و استراتژیک است.

این دریاچه آبراه طبیعی به دریاهای آزاد و یا اقیانوسها ندارد و فقط از طریق کانالهای ایجاد شده مصنوعی  بر روی رودخانه ولگا ، به دریای سیاه متصل می شود. خزر از نظر استراتژیک، یکی از مهمترین قسمتهای جهان است که همین امر باعث شده است این منطقه کانون توجه قدرتهای منطقه‌ای و ابرقدرتهای جهانی در آید. منابع نفتی این منطقه بر اهمیت ژئوپلتیک آن افزوده است و آنرا صحنه فعالیتهای دیپلماتیک و اقتصادی بیشتری قرار داده است.با همکاری فعال و مشارکت کشورهای ساحلی خزر، این ناحیه، به نحوی چشم افسا به مثابه صادر کننده عمده نفت خام و گاز به بازارهای انرژی جهانی ظاهر شده و همچنین در صدور گاز به اروپا نقشی حساس دارد.

امروزه بسیاری عوامل و فاکتورها در این منطقه وجود دارند که توانسته اند زمینه های  همگرایی  را میان کشورهای ساحلی  افزایش دهند. همکاری میان کشورهای حوزه دریای خزر در همه ابعاد اقتصادی ، سیاسی ، امنیتی و غیره می تواند نقشی مهم ایفا کند و دارای اثرات مهم برای مردم و کشورهای یادشده خواهد بود. این همکاریها در قالبهای گوناگون می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد، چه در قالب شورا، کمیسیون ، معاهده ،سازمان اقتصادی ، قرارداد و هرشکلی که بتواند همگرایی منطقه ای میان اعضا بوجود آورد.با شکل‌گیری سازمانها و نهادهای منطقه‌ای زمینه‌های لازم برای بهره‌برداری بیشتر از منابع فراهم شده و به تناسب آن بهره‌وری سرمایه افزایش خواهد یافت و در نهایت در نتیجه توسعه صنعتی حاصل از آن، توسعه و رفاه اجتماعی بیشتری برای کشورهای  حوزه خزر به وجود خواهد آمد. سفر رئیس جمهوری به آستاراخان فرصت مغتنمی است که می تواند این امر مهم را گسترش دهد. مهمترین نکته در مورد  همکاریهای اقتصادی کشورهای  حوزه خزر می تواند در تعاملات اقتصادی جهان، مرز مشترک با اروپا، خلیج فارس، هند و چین ‌باشد. این کشورها با تشکیل چنین سازمان یا گروهی می توانند با ایجاد یک بلوک قدرتمند منطقه‌ای مؤثر  باشد.باتوجه به جغرافیای سیاسی و اقتصادی این منطقه در جغرافیای جهانی می توانند در جامعه جهانی نقش آفرین باشند و می توانند به یک قطب اقتصادی جهانی بدل شوند .به دلیل وجود منابع هیدروکربوری در این منطقه و میادین مشترک کشورهای حوزه خزر کنسرسیومهای مشترک انرژی می توانند نقش مهمی ایفا  و زمینه ارتباط را فراهم کنند و لذا همکاریهای منطقه‌ای در بخش انرژی یک راهبرد مهم تلقی می‌شود. همچنین تشکیل مناطق آزاد ، بحث توریسم،کشاورزی، همکاریهای حمل و نقل و بنادر ، همکاریهای امنیتی در خزر و همچنین همکاریهای فرهنگی و علمی مهمترین راهبردهای توسعه روابط میان کشورهای ساحلی است.

متاسفانه بسیاری عوامل و فاکتورها باعث شده تا  کشورهای همجوار خزر نتوانند به هم نزدیک شده و در قالبهای مختلف فعالیت کنند. بخشی از این عوامل واگرا و بخشی تاریخی و بخشی اکتسابی هستند که امید است با تدبیر دولت امید به فرصت بدل شود. نفوذ قدرتهای خارجی در این منطقه ، تعیین نشدن رژیم حقوقی دریای خزر ،منازعات منطقه ای و قومی ، اختلافات میان کشورهای حوزه ، مسائل زیست محیطی، هژمونی آمریکا در منطقه ، تسلیحات هسته ای و نفوذ رژیم اشغالگر قدس بر روابط سرد کشورها سایه انداخته است.

جمهوری اسلامی ایران تقریبا 657 کیلومتر  از سواحل خزر را در اختیار دارد که از بندر ترکمن تا آستارا را شامل می شود.کشورهای همسایه ساحلی دریای خزر قزاقستان، ترکمنستان ، جمهوری آذربایجان و روسیه در برداشت از منابع انرژی این دریا بسیار موفق عمل کرده  و سرمایه گذاریهای کلان خارجی در این کشورها جهت استخراج نفت و گاز صورت گرفته و خطوط لوله فراوانی را به خارج شکل داده اند. بعد از خاورمیانه و منطقه سیبری از دیدگاه کارشناسان انرژی ، منطقه خزر از مهمترین مناطق حوزه انرژی جهان است. اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده آمریکا در گزارش خود از حوزه‌های نفت و گاز دریای خزر، میزان تولید نفت و گاز کشورهای حوزه دریای خزر ارائه کرده که بر پایه برآوردهای‌ آماری، میزان ذخایر نفت این حوزه برابر با ۴۸ میلیارد بشکه نفت خام و همچنین ۲۹۲ هزار میلیارد فوت مکعب گاز طبیعی است.

بر پایه گزارش ادراه اطلاعات انرژی آمریکا(EIA ) ایران 500 میلیون بشکه نفت و 2 تریلیون متر مکعب گاز در دریای خزر دارد.از میان کشورهای همسایه ایران در خزر ایران کمترین ذخایر را در این دریا در اختیار دارد. هم از لحاظ میزان ذخایر، ایران نسبت به بقیه کشورهای همسایه از وضع ضعیف تری برخوردار بوده و هم امکان استخراج این منابع به دلائل مختلف کمتر است.ایران در مورد تولید نفت در دریای خزر با تشکیل شرکت خزر و حفاری شمال در حال تلاش و جستجو برای اکتشاف نفت است.هم اکنون ایران در منطقه خزر تولید نفت ندارد اما بعضی میادین را شناسایی کرده است که ممکن است در آینده بتواند تولید نفت را شکل دهد. شناخته شده‌ترین میدان نفتی و گازی ایران میدان سردارجنگل است. میدان گازی سردارجنگل در دریای خزر و انتهای بخش مرزی ایران در استان گیلان واقع شده‌است. تعامل نداشتن با کشورهای  همسایه در دولت دهم و هزینه  و ریسک بالا جهت استخراج نفت و گاز در دریای خزر به دلیل عمیق بودن دریا در این قسمت،قطع سواپ نفت از سوی ایران و تزلزل جایگاه ایران در خزر از ابعاد سیاسی و اقتصادی و  اطمینان نیافتن و بی اعتمادی به ایران از لحاظ تصمیم گیری ،ضعف سیاست خارجی دولت  در دیپلماسی فعال انرژی  و مشارکت نداشتن ایران در پروژه های نفت و گاز و سرمایه گذاری کشورهای همسایه،محصور بودن دریای خزر و  ارتباط نداشتن با دیگر کشورها، استفاده نکردن از مسیرهای انتقال انرژی از طریق ایران به دلیل فشار آمریکا به کشورهای همسایه از جمله موارد مهم  آینده است.جمهوری اسلامی ایران دارای ویژگیهای منحصر به فرد  و فرصتهای طلایی جهت صادرات انرژی همسایگان به بقیه مناطق است. موقعیت جغرافیایی ایران که میان دریای خزر و خلیج فارس قرار گرفته، امکان ادامه یافتن لوله های نفتی از دریای خزر به خلیج فارس و دریای عمان را فراهم می‌آورد. ایران نه تنها کوتاهترین راه را برای صدور نفت و گاز از دریای خزر به ژاپن و خاور دور در اختیار دارد، بلکه تجربه صدساله ایران در صنایع نفت و گاز، تأسیسات نفتی و گازی ، تسهیلات بندری، پالایشگاهها و شبکه لوله‌های نفتی و گازی موجود،امکانات چشم افسایی برای صادر کنندگان نفت و گاز منطقه دریای خزر فراهم می‌آورد.تقریبا  حدود 40 درصد نیاز انرژی  ، خصوصا گاز اروپا توسط روسیه تأمین می‌شود ، با پیدایش  بحران اوکراین  و تقابل غرب و اروپا با روسیه ، اروپایی‌ها اکنون به دنبال جایگزینی مطمئن برای واردات گاز هستند و یکی از بهترین گزینه‌ها، ایران است که می تواند از طریق ترکیه، مسیر  انتقال ترانزیت انرژی خود رابه اروپامیسر کند.در دهه های گذشته فرصتهای زیادی در این زمینه از دست رفته است که جبران مافات سخت خواهد بود. شبکه لوله های گاز ایران به جمهوری آذربایجان متصل است و در فاصله نسبتاً کوتاهی از جمهوری ترکمنستان واقع شده است. خط لوله ای که جمهوریهای قزاقستان و ترکمنستان را به این شبکه وصل کند، دست کم چهار برابر کوتاهتر و ارزانتر از هر مسیر دیگری است که ساختنش تا دریای سیاه و دریای مدیترانه پیشنهاد شده است.ایران، حلقه اتصال منطقه خلیج‏ فارس، مناطق آسیای مرکزی و قفقاز و منطقه غرب آسیاست. وجود منابع فراوان و دیرپای انرژی در خلیج فارس - به طوری که در مقایسه با جهان غرب که منابع نفتی ‏اش درآینده نه چندان دور به پایان می‏ رسد، باتوجه به این که منابع نفتی خلیج فارس حدود شصت سال دیگردوام خواهد داشت - بر اهمیت نقش ایران می‏ افزاید..همچنین یکسانی‏های فرهنگ و تمدن ایران با کشورهای شمالی نیز امتیازی ارزشمند برای حفظ و ارتقای‏ منافع فرهنگی، امنیتی و تجاری ایران در این کشورها بوده و این یکسانی‏ها دربعضی از این کشورها مانند آذربایجان که بیشتر مردم آن شیعه ‏اند و تاجیکستان که‏ فارس زبان است، آشکارا وجود دارد.ایران نقشی حیاتی در ثبات دریای خزر دارد.

کشورهای حوزه خزر به دلائل جایگاه ویژه ژئوپولیتیکی مهم  ایران و  پرهزینه بودن صادرات نفت از طریق راههای زمینی به سبب دسترسی نداشتن آنها به آبراههای آزاد بین المللی ، صرفه جویی در مسیر انتقال نفت خود از ایران در حوزه دریای خزر  و تنوع بخشی به صادرات در مواجهه با خطرات احتمالی نبود صادرات به سواپ نفت خود به ایران تمایل دارند .از سویی این سواپ هم می توانست منشا اقتصادی و امنیتی و سیاسی برای ایران باشد.سواپ دارای مزایای فراوان از جمله تامین بخشی از سوخت مورد نیاز نیروگاههای کشور،صرفه جویی در هزینه حمل و نقل ،آزاد شدن بخشی از ناوگان  حمل و نقل  و امکان استفاده در بخشهای دیگر ، آسان سازی زمینه سوخت رسانی  وکسب سود از مزایای سواپ است ، که در دوره دولت قبلی به دلیل بی توجهی به منافع کشور متاسفانه قطع شد که در وزارت مهندس زنگنه در حال پیگیری و احیای مجدد است.

در نگاه آخر، منافع ملی کشور ایجاب می کند تا با دیدگاه واقع‌گرایانه و با توجه به واقعیتهای منطقه‌ای و جهانی به سهم‌گیری منطقی از این پهنة آبی  نیلگون تأکیدشود. از دیدگاه واقعگرایی در خزر به جد می توان گفت  که سهم ایران از این بستر  بسیار کم است و از سویی فشار غرب و خصوصا آمریکا  امکان عبور خطوط لوله را به ایران نمی دهد و روسیه رقیبی جدی برای ایران است .اکنون امید به دولت جدید است تا با ترسیم فرمولی نو برای منافع ملی ایران و ایرانیان  در خزر با بازی عاقلانه و حساب شده و سنجیدن پیامدهای احتمالی  میان بازیگران بزرگ بین المللی و با تجربه خاطره ای نیک را در تاریخ به نام خویش بر جای گذارد.
                                                                                       داود کیانی، عضو هیئت علمی موسسه مطالعات بین المللی انرژی

 

کد خبر 225844

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =