۲۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۴
  • کد خبر: 227034
عربستان و جنگ قیمتها

پس از آن که وزیران خارجه ایران و عربستان در شهریور ماه در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک دیدار کردند تصور بر این بود که فصل جدیدی در نزدیکی روابط دو کشور گشوده شده است.

در آن دیدار وزیر خارجه کشورمان، محمد جواد ظریف، اعلام کرد که دیدار تاثیر مثبتی بر تلاشهایی خواهد داشت که برای اعاده صلح در منطقه در حال انجام است و افزود که برای توسعه روابط دوجانبه و پیشبرد همکاریها به عربستان سفر خواهد کرد. وزیر خارجه عربستان، سعود الفیصل، نیز اعلام کرد که ایران و عربستان دو کشور با نفوذ منطقه هستند و افزود که همکاری میان تهران و ریاض می تواند به گسترش صلح و امنیت در منطقه و جهان کمک کند. وزیر خارجه عربستان تا آنجا پیش رفت که اعلام کرد باید از اشتباهات گذشته پرهیز کرد تا بتوان به بحرانهای منطقه پایان داد.
اما به فاصله تقریبا یک ماه از آن دیدار، اکنون لحن و رفتار سعودیها در قبال ایران تغییر کرده است.
از جمله این که وزیر خارجه عربستان، سعود الفیصل در کنفرانس مطبوعاتی با همتای آلمانی خود در در اواسط اکتبر در سخنانی کاملا غیر منتظره اعلام کرد که در مسائل منطقه ای ایران بخشی از مشکل است و نه بخشی از راه حل. این سخنان پس از آن بود که ایران در رویدادی دیگر از سوی دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس به دخالت در امور داخلی کشورهای عربی متهم شد.
همچنین در روزهای اخیر این خبر منتشر شده است که ریاض حکم اعدام روحانی شیعه این کشور شیخ باقر النمر را صادر کرده است؛ تصمیمی که هم از سوی وزارت خارجه و هم  خاتمی، خطیب نماز جمعه در روز 25 مهرماه مورد نکوهش قرار گرفت.
اما گویا تنشها به عرصه سیاسی محدود نمانده است. در بازار نفت، عربستان سیاست جنگ قیمت را در پیش گرفته است، سیاستی که در کنار عرضه فراوان نفت و کمبود تقاضا در بازار جهانی به کاهش بیش از پیش بهای نفت کمک کرده است.
اکنون آنچه که سئوال برانگیز می نماید این است که آیا افزایش تولید عربستان و کاهش بهای نفت از طریق کاهش بهای رسمی فروش نفت با تنش جدید میان تهران و ریاض ارتباط دارد؟ سئوال این است که آیا عربستان در دور جدید تنش با ایران تصمیم گرفته است از نفت به عنوان ابزاری در خدمت سیاست خارجی بهره گیرد یا این که تحولات بازار نفت و تصمیم جدید عربستان در ارائه تخفیف به مشتریان آسیایی اگر چه با تیرگی نسبی در روابط با تهران همزمان است اما معادله جداگانه ای است؟
آماری که اوپک در گزارش ماهانه ماه اکتبر منتشر کرد، نشان می دهد که تولید نفت عربستان در  ماه سپتامبر در مقایسه با ماه قبل از آن، آگوست، حداقل به میزان یکصد هزار بشکه افزایش یافته و از 9 میلیون و 597 هزار بشکه به 9 میلیون و 704 هزار بشکه در روز رسیده است. این افزایش تولید در حالی است که انتظار می رفت عربستان که طی سه سال گذشته و به دنبال تحولات موسوم به بهار عربی و بی ثباتی در خاورمیانه تولید نفت خود را افزایش داده بود، با افزایش عرضه جهانی تولید خود را کاهش دهد و از این طریق به ثبات قیمتها کمک کند.
اما همچنان که گفته شد عربستان نه تنها چنین نکرد بلکه تولید نفت خود را در ماه سپتامبر افزایش داد.  
اقدامهای عربستان در بازار نفت تنها به افزایش عرضه محدود نشد، بلکه این کشور در رقابت برای حفظ و یا گسترش سهم خود در بازار آسیا تصمیم گرفت بهای رسمی فروش نفت خود را کاهش دهد تا سهم بیشتری از بازار مصرف آسیا را به زیان دیگر تولیدکنندگان اوپک به خود اختصاص دهد.
به این ترتیب، همچنان این سئوال به قوت خود باقی است که آیا عربستان با ارائه تخفیف در قیمت نفت خود از نفت به عنوان حربه ای در جهت پیشبرد سیاست خارجی این کشور بهره می گیرد و با این اقدام کشور یا کشورهای خاصی را نشانه رفته است؟ یا این که سیاست نفتی این کشور ناشی از یک رفتار صرف اقتصادی برای حفظ مشتریان در بازار آسیاست و با سیاست خارجی این کشور ارتباطی ندارد؟
بدون آن که از نیت عربستان در اتخاذ رفتارهای جدید در بازار نفت اطلاع داشته باشیم، می توان چهار سناریو ترسیم کرد و میزان انطباق هر یک از آنان را با واقعیت رفتار عربستان محک زد. 
در نخستین سناریو می توان تصور کرد که عربستان، کاملا براساس منطق بازار نفت عمل می کند. به این معنا که در شرایطی که عرضه به میزان زیادی افزایش یافته و تقاضا در آسیا و اروپا با رشد اندکی روبروست و در همان حال آمریکا با افزایش تولید نفت و گاز در داخل واردات نفت از خاورمیانه را به شدت کاهش داده است، عربستان بر اساس منطق اقتصادی تصمیم گرفته است سهم خود را در بازار آسیا از طریق ارائه تخفیف به مشتریان حفظ کند. می توان ادعا کرد که رفتار عربستان در این زمینه استثنا نیست بلکه شبیه رفتار دیگر کشورهای عضو اوپک مانند عراق وکویت و... است که هر یک به نوبه خود در رقابت با عربستان دست به اقدامات مشابهی زده اند. در این سناریو عربستان بر مبنای خرد اقتصادی و منطق بازار عمل می کند و رفتار آن کشور کاملا برگرفته از منطق اقتصادی و غیر سیاسی است.
سناریو دوم این است که سیاست نفتی عربستان را در کنار موضعگیریهای آن کشور در قبال ایران، نظیر آنچه در ابتدای این نوشتار آمد قرار دهیم و ادعا کنیم که عربستان از حربه نفت و قیمتها و سهم بازار به عنوان ابزاری در خدمت سیاست خارجی بهره می گیرد.
می توان ادعا کرد که عربستان، که در روزگار تحریمهای غرب علیه ایران پیوسته بر تولید خود می افزود تا نفت ایران را از بازار خارج کند اکنون که ایران به سوی حل موضوع هسته ای با غرب گام بر می دارد و در آینده انتظار دارد سهم بیشتری از بازار نفت را از آن خود سازد، فشار می آورد تا موقعیت اقتصادی ایران را به عنوان رقیب منطقه ای در تنگنا قرار دهد.
در چارچوب این سناریو به نظر می رسد عربستان اکنون که قواعد بازی در خاورمیانه با رویکرد جدید ایران در حال تغییر است، قصد دارد در نشست آینده اوپک نه تنها ایران، بلکه عراق را، که اکنون روابط نزدیکتری با تهران دارد، متقاعد کند که باید برای ثبات بازار نفت با عربستان به تفاهم دست یابند. در غیر این صورت در شرایطی که هر دو کشور به منابع ارزی حاصل از فروش نفت به شدت نیازمندند با بی ثباتی قیمتها روبرو خواهند بود. در چنین سناریوی عربستان بر این باور است که به لحاظ پشتوانه های ارزی در موقعیت کاملا بهتری در مقایسه با ایران و عراق قرار دارد و در جنگ بر سر قیمتها برنده خواهد بود.
سناریو سوم این که عربستان با به راه انداختن جنگ قیمتها به عنوان متحد غرب تصمیم گرفته است در جهت کاهش بهای نفت گام بردارد و به این ترتیب درآمدهای نفت و گاز روسیه را کاهش دهد. در این سناریو تخفیفهای عربستان در بازار آسیا و جنگ قیمتها توسط این کشور در امتداد تحریمهای غرب علیه روسیه و تضعیف موقعیت اقتصادی این کشور قابل تحلیل است. در چارچوب این نگرش، روسیه طی سالهای گذشته با حمایت از رژیم بشار اسد مانعی بوده است در برابر پیشبرد سیاستهای منطقه ای عربستان و اکنون با فشار بر این کشور در بازار جهانی نفت همزمان با تشدید تحریمهای غرب باید مسکو را متقاعد کرد در سیاستهایش در منطقه خاورمیانه و نیز در اوکراین تجدید نظر کند.
اگر در سناریو سوم جنگ قیمتهای عربستان ابزاری است در خدمت سیاستهای مشترک با غرب برای کسب امتیاز از روسیه اما در سناریو چهارم توسل عربستان به جنگ قیمتها اقدامی است علیه خود غرب و آمریکا.
بر پایه این سناریو افزایش روز افزون تولید نفت و گاز آمریکا طی سالهای اخیر این کشور را در موقعیتی قرار داده است که اکنون به صدور نفت می اندیشد و بازار سنتی کشورهای خاورمیانه از جمله عربستان را در آسیا هدف قرار داده است.
در این سناریو ، قیمتهای بالای نفت برای عربستان متضمن نوعی تهدید کوتاه مدت و دراز مدت است. کوتاه مدت از آن جهت که آمریکا را قادر خواهد ساخت تبدیل به صادر کننده نفت شود و بخشی از بازار سنتی عربستان را در آسیا از کنترل آن کشور خارج کند و درازمدت از آن رو که کاهش وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه ممکن است معادله سنتی نفت در برابر امنیت را که در روابط عربستان و آمریکا حاکم است کمرنگ کند و به تضعیف موقعیت ریاض در منطقه بینجامد. در این سناریو جنگ قیمتها می تواند تولید نفت را در آمریکا  غیراقتصادی کند و از تبدیل این کشور به صادر کننده نفت و رقیب عربستان در بازارهای جهانی جلوگیری کند.
همچنانکه سناریوهای چهارگانه نشان می دهد انطباق رفتار عربستان با هر یک از سناریوهای گفته شده تنها بخشی از واقعیت را توضیح می دهد نه همه آن را.
اما یک تجربه تاریخی در زمینه توسل عربستان به جنگ قیمتها وجود دارد که مرور آن می تواند به درک رفتار امروز عربستان در بازار نفت کمک کند؛ تجربه ای که مربوط به کمتر از 30 سال پیش، سال 1365، است و از برخی جهات با رفتار امروز عربستان شباهت دارد.  
در اواخر سال 1364 و اوایل سال 1365 که اوپک سیاست دفاع از قیمتهای بالای نفت را در پیش گرفته بود و پیوسته سهم تولید اوپک در بازار جهانی کاهش می یافت، عربستان سیاست جنگ قیمت را در بازار نفت در پیش گرفت. در آن زمان، دو واقعیت سیاسی و اقتصادی عربستان را مجبور می کرد تا در بازار نفت تصمیمی تعیین کننده اتخاذ کند. واقعیت سیاسی این که رزمندگان کشور در جنگ تحمیلی موفق شده بودند منطقه استراتژیک فاو را تصرف کنند و بر سه چهارم میادین نفت عراق تسلط یابند و واقعیت اقتصادی این که رقابت اوپک و غیراوپک برای کسب سهم بازار به مرحله تعیین کننده ای رسیده بود به نحوی که ادامه آن برای عربستان به عنوان "تولیدکننده شناور" دشوار می نمود.
یادآوری این نکته ضروری است که در آن زمان، سیاست دفاع از قیمتهای بالای نفت اوپک سبب شده بود تا اعضای این سازمان پیوسته تولید خود را به منظور دفاع از قیمتهای بالا کاهش دهند. چنین سیاستی سبب شد تولید نفت اوپک که در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران حدود 31 میلیون بشکه در روز بود در اوایل سال 1365 به اندکی بیش از 15 میلیون بشکه در روز کاهش یابد. این به آن معنا بود که تولیدکنندگان غیر اوپک پیوسته سهمی از بازار را از کنترل اوپک خارج می کردند و در همان حال برای ثبات قیمتها با اوپک نه تنها همکاری نمی کردند بلکه با ارائه تخفیف بازارهای اوپک را از آن خود می کردند.
در این شرایط که قیمتهای بالای نفت می توانست موفقیتهای بیشتر ایران را در جنگ تضمین کند و سیاست اوپک در دفاع از قیمتهای بالا سبب شده بود تا عربستان با ظرفیت تولید حدود 10 میلیون بشکه در روز در مواردی تنها 3 میلیون و 500 هزار بشکه در روز نفت تولید کند،حاکمان سعودی تصمیم گرفتند از یک سو تولید خود را افزایش دهند و بر سیاست دفاع از قیمتهای بالای نفت اوپک خط پایان بکشند و از سوی دیگر با کاهش قیمتها از حدود 30 دلار به کمتر از 10 دلار هر بشکه توان مالی ایران را برای پیروزی در جنگ تحلیل ببرند.
حال با توجه به آن تجربه تاریخی می توان ادعا کرد که رفتار امروز عربستان می تواند برگرفته از تلفیق چند سناریو باشد به آن معنا که اقدام عربستان در بازار نفت هم دنباله سیاست خارجی است، هم تضعیف موقعیت اقتصادی ایران و هم رقابت با دیگر تولید کنندگان اوپک و غیر اوپک برای سهم بازار را نشانه رفته است.
حشمت الله رضوی
کد خبر 227034

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =