سیاست خارجی ایران و بازخوانی کاهش قیمتهای نفت

"از شرایطی که هیچ کس گمان نمی کرد راه حلی برای موضوع هسته ای ایران وجود داشته عبور کرده و به مرحله ای رسیدیم که همه اذعان دارند تنها راه حل موجود و ممکن، مذاکره است."

“ اعتقاد داریم طرفهای مذاکره ما به این درک رسیده اند که باید با ایران مذاکره کنند و رفتارشان هم همین را نشان می دهد، مذاکراتی که 5روز سه مقام عالی وزارت خارجه آمریکا، سه روز وزیر خارجه آلمان، دو بار وزرای خارجه انگلیس و فرانسه در عرض 2 روز به وین آمدند برای این که به نتیجه برسند، حتما این شرایط، شرایطی است که بازگشت به گذشته را غیر ممکن می کند.” (ایرنا سه شنبه 11 آذر 93)

آنچه در بالا آمد فرازهایی بود از سخنان محمد جواد ظریف وزیر محترم امور خارجه در همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران در دانشگاه علامه طباطبایی که در روز گذشته برگزار شد و مربوط بود به بیان دستاوردهای مذاکرات هسته ای ایران با گروه 5+1.

شاید در ابتدا این تصور پیش آید که بیان این نقل قولها در ابتدای مطلبی که می خواهد علل کاهش بهای نفت را بررسی کند چندان مرتبط نباشد اما کاملا برعکس است. بیان این نقل قول ها با این هدف صورت گرفته است تا نشان دهد فارغ از نقشی که آمریکا و عربستان و دیگران در بازار جهانی نفت ایفا می کنند، سیاست خارجی ایران تا چه اندازه برای مصرف کنندگان مهم و در تعیین سمت و سوی قیمتهای نفت در بازار جهانی اثرگذار است. 

از نظر عده ای، ارتباط دادن سیاست خارجی ایران با روند کنونی تحولات قیمتهای نفت در بازار جهانی ممکن است غیرقابل قابل قبول به نظر برسد، عمدتا به این دلیل که تصویر جدیدی از چرایی علل کاهش بهای نفت در بازار جهانی ایجاد می کند و دوم این که ممکن است دستاویزی باشد برای مقصر جلوه دادن سیاستهای دولت در کاهش قیمتهای نفت.  اما واقعیت این است که هم سیاست خارجی کشور دستاوردهای مثبتی داشته و هم کاهش بهای نفت به عنوان پیامد جانبی سیاست خارجی دولت نمی تواند لزوما منفی ارزیابی شود. چرا؟

طی شش ماه گذشته، بهای نفت پیوسته کاهش یافت و از 115 دلار در هر بشکه تا قبل از نشست اوپک به حدود 80 دلار در هر بشکه رسید. اما تصمیم اوپک در روز پنجشنبه گذشته روند نزولی قیمتها را تشدید کرد و قیمتها را به کمتر از 70 دلار در هر بشکه تنزل داد.

اگرچه بیشتر تحلیلهای مربوط به دلایل کاهش بهای نفت نقش عربستان و آمریکا را در کاهش قیمتها پررنگ جلوه می دهند اما تصور می رود در همه این تحلیلها یک نکته کلیدی نادیده گرفته شده است.

 در همه تحلیلهایی که تا قبل از نشست اوپک در باره دلایل کاهش بهای نفت ارائه می شد دو عامل محور اصلی کاهش بهای نفت تلقی می شد: یک گروه از تحلیلها کاهش بهای نفت را توطئه ای از سوی عربستان و یا حاصل همدستی آمریکا و عربستان برای فشار بر ایران و روسیه می دانستند. این گروه معتقد بودند کاهش بهای نفت دلایل سیاسی دارد و برگرفته از نیات یک یا چند کشور خاص است.

گروه دیگر، علل کاهش بهای نفت را در کارکرد عوامل بنیادین بازار جستجو می کردند. این گروه از تحلیلگران عامل اقتصادی، و نه سیاسی را، دلیل اصلی کاهش بهای نفت می دانستند. استدلال این گروه این است که افزایش عرضه و کاهش تقاضا دلیل اصلی افت قیمتهاست.

اما این دو تحلیل، اگر چه بازگو کننده بخشی از واقعیت چرایی کاهش بهای نفت هستند، اما یک واقعیت ژئوپولتیک را در کاهش بهای نفت نادیده می گیرند. این عامل ژئوپولتیک که به نظر می رسد بیشترین نقش را در کاهش بهای نفت ایفا کرده باشد چیزی نیست جز کاهش تنش در روابط ایران و غرب. به این ترتیب که رویکرد دولت برای در پیش گرفتن مذاکره برای حل اختلافات میان ایران و غرب تنشها را در منطقه خاورمیانه که نقش عمده ای در تامین نفت جهان دارد به شدت کاهش داده است.

به این ترتیب، شاید اغراق نکرده باشیم اگر بگوییم سیاست خارجی دولت تحت رهبری روحانی  به منظور تعامل با جامعه بین المللی و تاکید بر مذاکره برای حل و فصل اختلافات با غرب و روند رو به رشد این تعاملات طی ماههای گذشته بیش از عوامل بنیادین مانند افزایش عرضه و کاهش تقاضا و یا سیاستهای نفتی عربستان و تخفیفهای این کشور در بازار آسیا دلیل کاهش بهای نفت بوده است.

رویکرد رییس جمهوری محترم برای پایان دادن به چالش هسته ای از طریق مذاکره و گامهایی که در این راستا برداشته شده سبب شده است تا یک نگرانی عمده غرب در منطقه خاورمیانه یعنی تنش با ایران و تاثیر آن بر بازار نفت کمرنگ شود. خوشبینی به حل مسالمت آمیز چالش هسته ای به مصرف کنندگان نفت اطمینان می دهد که دورنمای امنیت عرضه نفت در خاورمیانه امیدوار کننده است و همین آسودگی خیال تنشهای روانی حاکم بر بازار نفت را از میان می برد، به کاهش سفته بازی در بازار نفت می انجامد و این دورنما را تصویر می کند که در خاورمیانه تنش عمده ای پیش رو نخواهد بود و جریان نفت گرفتار تنشهای ژئوپولیتیک نخواهد شد. این رویکرد جدید در تنش زدایی در روابط جمهوری اسلامی و غرب هنوز تا توافق نهایی فاصله زیادی دارد اما به مصرف کنندگان پیام می دهد که علاوه بر نفت فراوانی که به مدد بالا نگه داشتن قیمتهای نفت پیش از این در دسترس بود، ایران نیز به عنوان یک تولید کننده عمده نفت، در صورت نیل به توافق نهایی، طی چند ماه می تواند نفت قابل ملاحظه ای را روانه بازار کند و از نگرانی مصرف کنندگان در زمینه عرضه بکاهد.

بنابر این، عامل ژئوپولیتیک و بسیار مهم تغییر روابط ایران و غرب از سمت تنش به سوی آرامش است، که در کنار دیگر عوامل در بازار نفت نقش ایفا می کند و قیمتها را به سوی کاهش سوق می دهد.

به عبارت دیگر درست است که عربستان و نیز عوامل بنیادی نقش قابل ملاحظه ای در کاهش قیمتهای نفت ایفا کرده اند اما تنش زدایی در روابط ایران و غرب حکم کاتالیزوری را دارد که همه این عوامل را به کنش و واکنش وا می دارد.

اما از این که سیاست خارجی کشور و رویکرد مذاکره برای حل چالش هسته ای به طور ضمنی موجب کاهش بهای نفت شده است باید متاسف باشیم؟

یقینا نه. زیرا اگر ابتکار روحانی نبود و در روابط با 5+1 در بر همان پاشنه قبلی می چرخید و همان سیاستهای قبلی در قبال چالش هسته ای دنبال می شد می شد ادعا کرد که ایران تحت شرایط تحریم اکنون تقریبا از بازار نفت کنار گذاشته شده و در صادرات نفت سهمی نداشت که نگران نوسان قیمتها باشد. 

طی ماههای گذشته بسیاری کاهش بهای نفت را توطئه ای توصیف کردند که برای فشار بر ایران طراحی شده است. از قضا بر عکس، افزایش قیمتهای نفت و بالا نگه داشتن آن توطئه ای بود که غرب طراحی کرده بود تا ایران را به مدد آن کاملا از بازار جهانی خارج کند.

غرب در شرایطی که بنیادهای بازار قیمتهای بالای 100 دلار را توجیه نمی کرد بهای نفت را با ترفندهای گوناگون از جمله ایجاد جو روانی در منطقه مانند اعلام این که گزینه نظامی روی میز است و یا با اهرمهای پولی مانند پایین نگه داشتن ارزش دلار قیمتهای نفت را بالا نگه می داشت تا دیگر تولیدکنندگان نفت و از جمله خود آمریکا پیوسته بر تولید خود بیفزایند، وابستگی خود را به نفت خاورمیانه کاهش دهند، امنیت انرژی خود را تضمین کنند و با افزایش قیمتها و مقرون به صرفه شدن تولید در دیگر کشورها نفت ایران را از بازار خارج کنند و از طریق فرسایش اقتصاد ایران اقدامات سیاسی و شاید نظامی را در گامهای بعدی طراحی و اجرا کنند.

به عبارت دیگر چرخه ای ایجاد شده بود که در آن قیمتهای نفت بالا نگه داشته می شد، تولید نفت در آمریکا و دیگر تولیدکنندگان مقرون به صرفه می شد، عرضه نفت افزایش می یافت و متناسب با آن رئیس جمهوری آمریکا هر شش ماه یک بار وضع جدید بازار نفت را بررسی و متناسب با آن برای تحریم درصد بیشتری از نفت ایران اقدام می کرد.

 تردید نمی توان داشت که اگر روند قیمتهای بالای نفت ادامه می یافت و دولت جمهوری اسلامی ایران ابتکار مذاکره و حل مسالمت آمیز چالش هسته ای را در پیش نگرفته بود سهم ایران در بازار جهانی نفت به کمتر از 500 هزار بشکه در روز کاهش یافته بود. این کاهش سهم ایران در شرایطی به وقوع می پیوست که همزمان ارز حاصل از صدور نفت در خارج بلوکه می شد و در همان حال به مدد تنش با ایران، کشورهایی مانند عربستان از قیمتهای بالای نفت درآمدهای میلیاردی به دست می آوردند و بخشی از آن را برای تحلیل بردن توان ایران در تنشهای منطقه ای هزینه می کردند.

اکنون می توان ادعا کرد که تغییر رویکرد دولت روحانی این سناریو را بی اثر کرده، هرچند که به طور ضمنی کاهش بهای نفت را در پی داشته باشد. 

اما در مورد نتایج نشست اوپک نیز که این روزها در مواردی مورد انتقاد قرار گرفته است باید گفت که اگر چه تصمیم اخیر اوپک برای ایران مطلوب نخواهد بود اما مصیبت بار نیست. از قضا دستاوردهای نشست اوپک را از برخی جهات باید به فال نیک گرفت. در این کاهش قیمتها، عربستان که در سالهای گذشته ذخیره بزرگی اندوخته بود و آن را به راحتی همه جا از جمله در اثر گذاری بر تحولات منطقه خرج می کرد بیش از هشت برابر ایران از درآمدهای ارزی اش کاسته خواهد شد. اگر ایران باید زیانهایش از بابت کاهش حدود 40 دلاری هر بشکه نفت در عدد حدود یک میلیون ضرب کند عربستان باید زیان ناشی از کاهش بهای هر بشکه نفت را هشت برابر بیشتر بپردازد. 

همچنین این تصور که اگر شخص دیگری به نمایندگی از کشورمان در نشست اوپک حضور می یافت ایران دستاوردهای بیشتری کسب می کرد، قابل قبول نیست. هیئت نمایندگی ایران تنها کار دیگری که می توانست انجام دهد این بود که مانند نشست اوپک در خردادماه 90، بدون توافق با عربستان، نشست را ترک گوید و اوپک بدون دستیابی به توافق به کار خود پایان دهد. بدون تردید چنین سیاستی تاثیرات ویران کننده تری بر قیمتهای نفت داشت زیرا عربستان و جناح حامی آن در اوپک نفت بیشتری را روانه بازار می کردند و کشورهایی مانند ایران و ونزوئلا می توانستند داوطلبانه تولید خود را برای افزایش قیمتها کاهش دهند که در این صورت هم سهم بازار را از دست می دادند و هم کاهش تولید اندک آنان نمی توانست روند کاهش بهای نفت را متوقف کند.

حشمت الله رضوی

کد خبر 230266

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =