...اما این کجا و آن کجا؟!

بدون شک اطلاع‌رسانی در حوزه‌ی نفت، یک کار علمی و با پشتوانه‌ای از دانش فنی و تخصصی است. از جمله‌ی این «علم‌»ها می‌توان به اقتصاد، مدیریت، مهندسی و ... اشاره کرد.

بنابراین، فعالیت در این حوزه، نیازمند تجمیع و استفاده از واژه‌های تخصصی است. به بیان دیگر هنگام استفاده از عبارتها، باید حتماً به مفاهیم مربوطه وفادار بود و به انتخاب خود دست به تحریف و یا قلب این تعاریف نزد.

نمونه‌ای از این تحریفها را می‌توان در خبر یکی از خبرگزاریها رصد کرد.

سیدمهدی حسینی رئیس کارگروه اصلاح قراردادهای نفتی وزارت نفت در گفتگو با این رسانه به موضوع «بالا بودن جذابیت سرمایه‌گذاری در صنعت نفت ایران» اشاره کرده و گفته است که در شرایط فعلی، هزینه استخراج یک بشکه نفت خام در ایران و برخی کشورهای منطقه خاورمیانه بسیار ارزانقیمت تر از سایر نقاط جهان است.

ایشان تصریح کرده است که در شرایط سقوط قیمت نفت؛ کشورمان جزو معدود کشورهایی است که از هزینه بسیار پایین سرمایه گذاری برای تولید یک بشکه نفت برخوردار است.

این خبرگزاری در ادامه به سراغ یکی دیگر از مسئولان وزارت نفت رفته است.

عبدالمحمد دلپریش مدیر برنامه ریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران با بیان این که با در نظر گرفتن سرمایه گذاریهای جدید هزینه تولید و استخراج یک بشکه نفت ایران به پنج دلار هم نمی رسد، معتقد است که هم اکنون هزینه تولید یک بشکه نفت در میادین خشکی بین ۳ تا ۵ دلار و هزینه تولید نفت از میادین دریایی ایران در خلیج فارس حدود ۵ تا ۶ دلار است.

این خبرگزاری از قول یک مرجع ناشناس ، به «بررسی‌های انجام شده از میادین مناطق نفتخیز جنوب کشور» اشاره کرده و مدعی شده که طبق این بررسی‌ها، در حال حاضر هزینه تولید هر بشکه نفت بین ۱.۵ تا ۱.۸ دلار در هر بشکه است!

آنگاه طی یک جدول مقایسه‌ای، «هزینه‌ی تولید» بین چند کشور مقایسه شده است.

کل ماجرا همین بوده؛ اما از آنجا که ممکن است این اطلاعات(از حیث آن که در یک خبرگزاری منتشر شده) در آینده مبنای تولید اخبار ویا ارائه‌ی تحلیلهایی قرار گیرد؛ لذا به نظر می‌رسد که باید در مورد مفاهیم مورد استفاده در این مطلب؛ توضیحاتی ارائه شود.

در یک نگاه کلی، شاید اطلاعات فوق؛ منطقی و صحیح به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که مفاهیم به کار رفته در این مطلب؛ از پایه‌ی علمی مستحکمی بهره نبرده است.

تیتری که بر تارک آن نشسته ، «تولید ارزانقیمت‌ترین نفت جهان درایران» است.

چنانکه در آغاز این یادداشت ذکر شد، توجه به «مفاهیم» و «تعاریف‌»، اهمیت زیادی دارد. گویا از اطلاعات این گزارش؛ تحت عنوان «قیمت تمام‌شده‌ی تولید نفت ایران» هم استفاده‌هایی شده است.

1 - از منظر اقتصادی، الزامی وجود ندارد که هرگاه هزینه‌ی سرمایه‌گذاری پایین باشد، آن‌گاه قیمت تمام‌شده هم به تبع آن پایین‌تر باشد! در متن اظهارات مدیر محترم برنامه‌ریزی تلفیقی شرکت ملی نفت نیز در هیچ‌جا (و یا دست کم در آن قسمتی که در این گزارش استناد شده است)؛ به ضرس قاطع حکمی در مورد پایین بودن قیمت تمام‌شده‌ی تولید نفت ایران بیان نشده است.

2 - همچنین در متن اظهارات ایشان؛ هیچ جا با قاطعیت اعلام نشده که قیمت تولید نفت ایران؛ پایین است. ایشان از عاملی به نام «در نظر گرفتن سرمایه‌گذاریهای جدید» نام برده‌اند و در واقع قائل به یک شرط مهم شده‌اند.

این شرط در واقع شبکه‌ای از الزامات و رویکردها و محاسبات را فراروی مخاطب قرار می‌دهد تا بر اساس عوامل و شرایط مندرج در آن «شبکه» نسبت به یک پدیده‌ی خاص؛ اعلام موضع شود. به بیان دیگر؛ این «شرط» است که تفاوت بین یک «اظهارنظر کارشناسی» و یک «اظهارنظر غیر کارشناسی» را ایجاد می‌کند.

3 - آنچه از اظهارات رئیس کارگروه اصلاح قراردادهای نفتی وزارت نفت برمی‌آید؛ این است که از نظر فنی؛ هیچ قضاوتی در مورد «ارزان‌ بودن» و بالطبع گران‌بودن تولید نفت خام ارائه نشده است. ایشان به ارتباط فی‌مابین «جذابیت سرمایه‌گذاری» و «هزینه‌ی استخراج» اشاره داشته است. از نظر منطقی نمی‌توان این اظهارنظر کلی را به حوزه‌ی «مصداق‌پروری» سوق داد.

فی‌الواقع بیان ارتباط این دو از طریق اعداد؛ نیازمند بررسی‌های پیچیده‌ی اقتصادی و مالی است. هرگاه جذابیت سرمایه‌گذاری در یک کشور بالا باشد؛ هرگز نمی‌توان انتظار داشت که الزاماً هزینه‌ی استخراج نفت هم در آن کشور پایین باشد. این دو؛ مفاهیم جداگانه‌ای هستند و تولید «مابه‌ازای نظیر» در آنها؛ نیازمند بررسیهای دقیق‌تری است.

برای مثال؛ ورود به مبحث ریسکها (اعم از ریسکهای فنی، زمین‌شناسی، اقتصادی، سیاسی و ...) خود به معنای حضور تعداد زیادی متغیرهای مختلف و متفاوت‌الرفتار است که دشواری محاسبات و نتایج را به شدت بالا می‌برد.

4 - لازم است به عبارتها دقت بیشتری داشته باشیم. مفهوم قیمت تمام شده در کنار بهای تمام‌شده، اساساً به ترتیب در حوزه‌ی علوم مالی و اقتصاد تعریف می‌شوند و الزاماً به معنای مترادف هم مستفاد نمی‌شوند. از سوی دیگر، قیمت در اقتصاد، یک مفهوم «نسبی» است و با معنای «بها» در حسابداری؛ تفاوتهایی دارد.

برای فهم دقیق‌تر می‌توانیم به دو عبارت «افزایش قیمت» و «گرانی» اشاره کنیم که مفاهیم کاملاً گوناگونی را پوشش می‌دهند.

5 - این رسانه ادعا کرده که «بررسیهای انجام شده از میادین مناطق نفتخیز جنوب کشور هم نشان می دهد در حال حاضر هزینه تولید هر بشکه نفت بین ۱.۵ تا ۱.۸ دلار در هر بشکه است.»!!

اکنون در برابر این سئوال قرار داریم که این «بررسی» را کدام مرجع کارشناسی و تخصصی انجام داده است؟

برای این بررسی؛ از چه مستنداتی استفاده شده و در چه مقطعی صورت گرفته است؟

اساساً در هنگام قیاس؛ باید «روش‌شناسی» بررسی مقایسه‌ای؛ به دقت تبیین شود. در نخستین قدم باید مشخص شود که هدف از ارائه‌ی ارقام مقایسه‌ای چیست؟

اما با فرض این که هدف از قیاس هم مشخص شده باشد، باید حتماً هرجا که به ارقامی از  این‌ دست اشاره می‌شود؛ الزاماً شیوه‌ی بررسی هم تعیین شود.

برای مثال در همین موضوع «قیمت تمام‌شده‌ی تولید نفت»، بین دو یا چند کشور، باید تکلیف چند چیز را مشخص کنیم:

- «الگوی تامین مالی سرمایه‌ای و جاری» برای تولید نفت، چگونه است؟
- «نظام نرخهای ارزی و برابری پول داخلی و ارز» در دو کشور به چه شکل است.
- «دوره‌ی مالی این بررسیهای مقایسه‌ای»؛ ناظر بر چه مقاطعی است؟
- «شاخصهای اقتصادی» نظیر تورم و نرخ بهره و ... در دو کشور در چه سطوحی تعریف شده‌اند.
- «میزان ارزش‌افزوده‌ی بخش نفت» چگونه اندازه‌ گرفته می‌شود؟
- «چه نسبتی در میزان تولید نفت» در بین دو کشور وجود دارد ؛ زیرا در این مورد، موضوع احجام به شدت تاثیرگذار هستند.

... و البته سئوالهای بسیار دیگری که در این مجال فرصت پرداختن به آنها نیست.

 

پویا نعمت‌اللهی
روزنامه‌نگار


کد خبر 233681

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =