۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۹
  • کد خبر: 241562
نفت و سیاست خارجی

در تاریخ معاصرسیاسی ایران، نفت و سیاست خارجی، همواره دو مقوله به هم پیوسته بوده‌اند که در کنشی متقابل و ساختاری، تاثیر انکار‌ناپذیری را در امنیت ملی کشور گذاشته ونقشی موثر در توسعه آن ایفا کرده‌اند.

نقش نفت در تحولات سیاسی و اقتصادی سده اخیر کشورمان روشنتر از آن است که نیاز به شرحی مبسوط داشته باشد ولی نکته مهم پیوند این مقوله با مولفه سیاست‌خارجی است. از زمانی که 107 سال قبل چاه شماره یک مسجد سلیمان فوران  کرد و ایران در زمره کشورهای نفتی درآمد، رجال سیاسی، دولتهای کارآمد و جهتگیری سیاست خارجی کشور در مدیریت این کالای استراتژیک نقش انکارناپذیری ایفا کرده اند. اگر امروز واژگانی همچون مظفرالدین شاه و ویلیام ناکس دارسی، محمدرضا پهلوی و غولهای نفتی جهان یادآور وابستگی، وادادگی و تحقیر و نامهایی همچون امام خمینی و محمد مصدق مترادف با ایستادگی، استقلال و خلع ید نفت و دیگر منابع کشور از دست قدرتهای فائقه جهان است نه به دلیل نام افراد، پستهایی که اشغال کرده و عناوینی که از آن برخوردار بودند ، بلکه جهتگیری آنان در مدیریت منابع کشور و بکارگیری آن در توسعه ، ارتقای جایگاه ایران در جهان و تامین زندگی شرافتمندانه برای فرزندان این کشور بوده است.
تاریخ هشت‌سال دولتهای نهم و دهم نشان داد که ناکارآمدی مدیریت اجرایی کشور و فقدان سیاست خارجی کارآمد و مبتنی بر عقلانیت چگونه  معیشت مردم آسیب می‌بیند و روزنه‌های توسعه کشور مسدود می شود. شاید امروز سخن گفتن از دوران هشت ساله حاکمیت دولت اصولگرا که در آن در حوزه نفت  برخلاف سند بالادستی چشم‌انداز 20ساله، رتبه ایران در اوپک تنزل پیدا کرد، سرمایه‌گذاری خارجی در شاهرگ اقتصاد و توسعه کشور به کمترین میزان رسید ، نیروی انسانی و مدیریتی کارآمدی که در زمان دولتهای گذشته تربیت‌یافته و به سرمایه‌ای بزرگ برای صنعت نفت کشور بدل شده بود با ادعای مبارزه با مافیای نفتی تارومار شد، پروژه‌های چند ده ‌میلیاردی شرکتهای خارجی در بخشهای بالا و پایین‌دستی تعطیل شد که نتیجه آن تعطیلی صنایع عظیم نفت و گاز با بیش از یک قرن سابقه در کشور بود ، منطقه گازی پارس جنوبی تقریبا به تعطیلی کشانده شد و کشور کوچکی مانند قطر با جمعیتی کمتر از دو‌میلیون نفر برداشتی بیش از 10برابر از ذخایر گازی مشترک دو کشور را در پارس جنوبی دارد ، نبش قبر تاریخ تلقی شود ولی مع الاسف آنچه که امروز صنعت نفت کشور درگیر آن است محصول آن ناکارآمدی در مدیریت اجرایی کشور و جهت گیریهای ماجراجویانه در سیاست خارجی است. آیا تهدیدی بزرگ‌تر از این موارد را برای امنیت کشور می‌توان تصور کرد؟ امروز حتی اصولگراترین محافظه کارانی که دغدغه کشور را در دل دارند ، پوسیده نیست که دوران هشت‌ساله ای که با شعار  " آوردن نفت سر سفره مردم " آغاز شد ، در عمل حاصلی جز آسیب جدی به صنعت نفت، تورم افسارگسیخته و افزایش غیرقابل باور فقر بین مردم نداشت. این که چرا به اینجا رسیدیم و درآمدهای نجومی ناشی از فروش نفت خام و فرآورده‌های آن در هشت‌سال دولت اصولگرا  که به‌گفته منابع معتبر بالغ بر کل درآمدهای نفتی کشور در یکصدسال گذشته بود، کجا رفت و چگونه هزینه شد برعهده این مختصر نیست و اهل فن درباره آن بسیار گفته‌اند.
دولت نهم در کنار شعار نفت در سفره مردم، با اتخاذ روشی ماجراجویانه در سیاست خارجی، کشور را با چالشی جدی در عرصه بین‌المللی روبرو کرد. دامن‌زدن به موضوعاتی همچون حذف اسراییل از جغرافیای جهان و نفی هلوکاست، موتور نیرومند لابی صهیونیستها و متحدان غربیشان را برای زمینگیر کردن فعالیتهای دیپلماتیک ما به حرکت انداخت. نمی‌توان با طرح این استدلال که دشمنی دنیا با ما در مناقشه انرژی هسته‌ای بود و ما لاجرم باید تاوان ایستادگی خود را برای احقاق یا تثبیت حقوق خود می‌پرداختیم، از اقداماتی که حاصلی جز پیچیده‌ترشدن این پرونده و گرفتارشدن اقتصاد کشور در چنبره تحریمها نداشت غافل ماند. به تعبیر دیگر بخش اعظم این مشکلات نه به دلیل آن پرونده بلکه ناشی از سوءمدیریت آن و همچنین ناکارآمدی مدیریتی بود.  
اگرچه کالبدشکافی گذشته برای هیچ‌یک از این دو بحران الزاما راهگشا نیست و باید گذشته را به تاریخ سپرد و با تمام توان برای آینده‌ای روشن تلاش کرد، ولی بر مسئولان کشوراست که به ریشه‌یابی عناصر و عواملی بپردازند که در هشت‌سال با روشهای ماجراجویانه در سیاست خارجی کشور را در عرصه جهانی با چالشی جدی روبرو کرد و به‌رغم درآمد نجومی 800‌میلیارد دلاری دولتهای نهم و دهم درکنار تورم افسارگسیخته، مردم را با مشکلاتی جدی در معیشت خود روبرو کردند.
دولت روحانی از همان نخستین روزهای تصدی امور اجرایی کشو با دو مشکل، درعرصه مناسبات جهانی و روابط خارجی کشور و  در صنایع نفت به‌عنوان شاهرگ معیشت مردم و توسعه کشور روبرو بود. این دو مساله  سخت به هم تنیده اند و خروج از مشکلی که صنعت نفت و به‌تبع آن اقتصاد کشور با آن روبروست، بدون حل مشکل نخست اگر محال نباشد بسیار سخت و دور از دسترس می‌نماید.  
دکتر روحانی با آسیب‌شناسی از شرایط کشور در این عرصه‌ها و با درکی درست از وضع کشور در عرصه سیاست خارجی ، عملیاتی‌کردن راهبرد تنش‌زدایی، اعتماد‌سازی و تعامل با جهان با محوریت منافع ملی و در عرصه نفت نجات کشتی در گل‌نشسته این صنعت را که به گفته کارشناسان هشت‌سال در جا زده و برای بازگشت به جایگاه قبلی خود در اوپک و سقف تولید سال 1384 نیازمند دهها‌میلیارد دلار سرمایه‌گذاری است، در پیش گرفت.
رویکرد سیاست خارجی دولت یازدهم در عرصه سیاست خارجی بازگرداندن ایران به جایگاه شایسته‌اش در جامعه جهانی، اصلاح و بازسازی روابط تخریب‌شده با کشورهای تاثیر‌گذار جهان و حل و فصل پرونده هسته‌ای به عنوان  مهمترین چالش سیاست خارجی با حفظ منافع و خطوط قرمز نظام قرار گرفت، رویکردی که می توانست شرایط کشتی به گل نشسته صنعت نفت را بهبود بخشد و در پرتو بهبود روابط با جهان سرمایه های خارجی را برای بازسازی صنعت تخریب شده نفت ، جذب کند.
اکنون با گذشت 20 ماه از کاردولت جدید ، اگر نه در همه عرصه های سیاست خارجی ، حداقل در حل وفصل  پرونده پرمناقشه هسته ای کارنامه موفقی را از خود به جای گذاشته و مذاکرات هسته ای به ایستگاه پایانی خود نزدیک می شود. بر اساس اطلاعات موجود کشورهای تاثیر گذار و شرکتهای بزرگ نفتی جهان برای حضور خود در ایران منتظر نتایج هسته ای هستند. اتکا به منابع داخلی بسیار خوب و ارزنده است ولی از یاد نبریم که صنعت نفت ما با برخورداری از نیروهای کارآمد و مدیران توانا و کارآفرین نیازمند برخورداری از فناوریهای پیشرفته و سرمایه خارجی برای بازگشت به جایگاه رفیع گذشته خود در میان کشورهای نفتی دنیاست.

 

علی آقا سجادی

کد خبر 241562

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =