با تصویب و اجرایی شدن قانون اصلاح الگوی مصرف انرژی (1770) و نیز استقرار سیستم مدیریت انرژی در سازمانها، هر روز گزارشهای مختلفی از صرفهجویی انرژی انجام شده در قسمتهای مختلف بدنه دولت از ساختمانهای دولتی گرفته تا نیروگاهها و واحدهای صنعتی به چشم میخورد اما سؤال اصلی اینجاست که این اعداد و ارقام چگونه اندازهگیری شدهاند و دقت آنها چقدر است؟
همان گونه که از واژه صرفهجویی بر میآید، صرفهجویی درست مصرف کردن انرژی بوده و اندازهگیری مستقیم آن غیرممکن است. حتی در پارهای از موارد واحد آن را به صورت طعنه آمیز نگاوات(Negawatt) میخوانند. پس چگونه میتوان چیزی را اندازهگیری کرد که وجود ندارد؟
در چنین شرایطی دقت و اعتبار اعداد و ارقام اعلام شده توسط سازمانها و ارگانها تنها به فرآیندهای اندازهگیری و صحهگذاری به کار گرفته شده و روشها و دادههای استفاده شده بستگی دارد.
در بعضی مواقع دیده شده که دو سازمان مختلف گزارشی از عملکرد صرفه جویی حاصل از یک طرح را با نتایجی متفاوت اعلام میکنند و یا دیده شده که در برخی از ساختمانهای دولتی با وجود اجرای برخی راهکارهای صرفهجویی انرژی در نهایت نتیجه صرفهجویی در قبوض مصرف انرژی دیده نشده است! آیا در چنین مواردی به واقع میزان صرفه جوییها متفاوت است؟ یا آیا به راستی صرفهجویی حاصل نشده است؟ آیا روشی که برای اندازهگیری صرفه جوییها بکار گرفته شده مناسب بوده است؟
برای پاسخ دادن به همه این پرسشها، باید دید تعریف صرفه جویی انرژی چیست. در بسیاری از کاربرگهای تهیه شده برای جمع آوری دادههای صرفه جویی در سازمانها، میزان مصرف انرژی در دو سال پیاپی جمع آوری میشود و تفاضل این دو عدد به عنوان صرفه جویی انرژی ثبت میشود. آیا چنین رویکردی به صرفهجویی انرژی صحیح است؟ با ذکر یک نمونه ببینیم این رویکرد اندازهگیری صرفهجویی چه خطراتی میتواند در پی داشته باشد:
تصور کنید یک پروژه صرفهجویی انرژی به ارزش 6.6 میلیارد ریال در یک ساختمان اداری در شهر تبریز اجرا شده است. این پروژه شامل نصب بویلرهای چگالشی، نصب سیستم هوشمند موتورخانه، عایق کاری تأسیسات گرمایشی و نصب پنجرههای دوجداره است. با اجرای این راهکارها انتظار 50 درصد صرفهجویی مصرف گاز طبیعی میرود. مراحل نصب و راهاندازی پروژه در شهریورماه سال 94 به اتمام میرسد و هر ماه انتظار میرود قبضی با میزان مصرف در حدود 50 درصد کمتر از ماه متناظر در سال قبل حاصل شود اما در عمل میزان مصرف نه تنها کم نشده بلکه به طور متوسط ماهانه چیزی حدود 20 درصد هم افزایش یافته است. پس اگر در پایان سال، دولت از مالک بخواهد مصرف گاز طبیعی خود در دو سال 93 و 94 را در گزارشی ثبت کند و صرفهجویی حاصله را از تفاضل این دو عدد بدست آورد با استفاده از رویکرد فوق نه تنها صرفه جویی حاصل نشده بلکه مصرف انرژی افزایش هم یافته است. پس آیا به راستی تمامی فعالیتهای بهینه سازی در آن ساختمان بی حاصل بوده است؟
برای پاسخگویی به این پرسش مدیران ارشد سازمان تصمیم میگیرند تا مهندسان مشاور انرژی را به خدمت گیرند و علت را ریشه یابی کنند. پس از بررسی مشاوران و ارائه گزارش نتایج زیر توسط مهندسان مشاور استخراج میشود:
1- مجموع درجه گرمایش روز در نیمه دوم سال 1393 در مقایسه با دوره متناظر در سال 1394، 30 درصد کمتر بوده است که این امر به این معناست که در سال 1394 با توجه به تغییرات آب و هوایی در ساختمان به 30 درصد گرمایش بیشتر احتیاج بوده است. (به عبارتی زمستان سال 94 نسبت به زمستان سال 93 سردتر بوده است)
2- براساس آمار واحد اداری سازمان، تعداد کارکنان در سال 1394 با 15 درصد رشد روبرو بوده که این امر سبب افزایش استفاده از فضای اداری و استفاده از طبقه آخر ساختمان که در سال 1393 خالی از سکنه بوده، شده است.
3- قبل از نصب و راهاندازی بویلرهای چگالشی، آب گرم مصرفی ساختمان (برای مصارف آشپزی و سرویسهای بهداشتی) از آب گرمکنهای برقی تأمین میشده اما، پس از نصب این بویلرها به دلیل بازدهی مناسب بویلرها و توانایی ماژوله شدن بویلرهای چگالشی، پیمانکار تصمیم میگیرد به دلیل کاهش هزینههای انرژی از همین بویلرها برای تأمین آب گرم مصرفی هم استفاده کند که این امر منجر به افزایش بار گرمایشی بویلرها شده است.
براساس محاسبه مهندسان مشاور، با توجه به موارد بالا در صورتی که عملیات بهینهسازی انجام نمیگرفت، با استفاده از همان سیستمهای قبلی انتظار میرفت مصرف انرژی ساختمان در سال 1394، 65 درصد بیشتر از سال 1393 باشد، در حالیکه با تفاضل قبضها این میزان تنها 20 درصد شده است. پس میتوان نتیجه گرفت نزدیک به 45 درصد صرفه جویی انرژی اتفاق افتاده است.
با مثال بالا میتوانید ببینید که استفاده از تفاضل جبری قبوض انرژی تا چه حد میتواند خطای محاسبه صرفهجویی را افزایش دهد و یا به عبارت دیگر عددی خلاف واقعیت را به عنوان صرفه جویی به ثبت رساند! پس با این تفاصیل با استفاده از چه روشی میتوان صرفهجویی واقعی را اندازهگیری کرد؟
برای رسیدن به روشی واحد برای اندازهگیری صرفهجوییها، سازمان ارزیابی کارایی، ابزاری با عنوان پروتکل بینالمللی اندازهگیری و صحهگذاری عملکرد در اختیار علاقهمندان قرار داده است. براساس این پروتکل، صرفهجویی از مقایسه میزان مصرف یا دیماند قبل و بعد از اجرای یک برنامه صرفهجویی و ایجاد تصحیحات مناسب برای تغییر در شرایط مشخص میشود.
این تصحیحات باید از طریق واقعیتهای فیزیکی قابل تشخیص درباره خصوصیات موثر بر انرژی تجهیز، در مرز اندازهگیری محاسبه شود. این تصحیحات به دو دسته معمول و غیر معمول تقسیم میشوند. تصحیحات معمول، به عوامل موثر بر انرژی همچون آب و هوا یا حجم تولید اطلاق می شود که انتظار میرود در طول دوره گزارشدهی به طور منظم تغییر کند. در نمونه بالا تغییرات آب و هوا در نیمه دوم سال 1394 نسبت به سال 1393 از این جمله به شمار میرود.
تصحیحات غیر معمول، به آن دسته از عوامل حاکم بر انرژی که معمولا انتظار نمیرود که تغییر کنند، مانند اندازه سایت، طراحی و عملیات تجهیزات نصب شده، تعداد شیفتهای تولید هفتگی یا نوع اشغال فضاها اطلاق میشود. در نمونه بالا اثرهای استفاده از طبقه آخر ساختمان و استفاده از بویلرهای چگالشی به جای آبگرمکن برقی از این قبیل تصحیحات هستند.
پس، آنچه مهندسان مشاور در گزارش خود ارائه کردند در واقع محاسبه صرفهجویی انرژی با همین تصحیحات است. استفاده از درجه روز در محاسبات صرفهجویی برای این است که تصحیحات آب و هوایی را بتوان انجام داد. زیرا در محاسبات صرفهجویی، مصرف نکردن ناشی از عواملی مانند نیاز نداشتن به مصرف به دلایل آب و هوایی، تعطیل شدن یک خط تولید، خالی از سکنه شدن همه یا بخشی از ساختمان، تغییر کاربری و موارد مشابه صرفهجویی محسوب نمیشود، بلکه اینها مصرف نکردن است.
مقایسه ساده میزان مصرف انرژی بدون چنین تصحیحاتی، تنها تغییرات هزینه را گزارش میدهد و مبین میزان صرفهجویی در مصرف انرژی نیست.
برای گزارش دهی مناسب صرفه جوییها، تصحیحات باید تفاوت شرایط بین دوره قبل (دوره خط مبنا) و بعد (دوره گزارش دهی) از انجام پروژه را به حساب آورد. در نتیجه زمانی که یک سازمان درصدد محاسبه صرفه جویی خود بر میآید، نخست باید مصرف واقعی انرژی در دوره خط مبنا و دوره گزارش دهی را در اختیار داشته باشد و همچنین بتواند سایر متغییرهای موثر در مصرف انرژی را شناسایی و تاثیر آنها را در محاسبات صرفهجویی خود اعمال کند. این تنها بخشی از اصول اندازهگیری صرفهجویی انرژی و در عین حال تنها مفهوم صحیح صرفه جویی است. همین مفهوم باید در گزارشدهی نتایج حاصل از استقرار سیستم مدیریت انرژی در سازمانها نیز به کار رود.
امید است سازمانها و ارگانهای مختلف با بکارگیری از پروتکل بینالمللی اندازهگیری و صحهگذاری عملکرد بتوانند با استفاده از روشهای پیشنهادی در این پروتکل به گزارش صرفهجوییهای واقعی خود بپردازند و در آینده نزدیک بتوان با در اختیار داشتن گزارشهای صحیح از صرفه جوییهای انجام شده برای کاهش هرچه بیشتر مصرف انرژی در بخشهای مختلف و ساختن ایرانی سبز برنامهریزی کرد.
بهزاد آقابابازاده
کارشناس ارشد انرژی، شرکت بهینه سازی مصرف سوخت
نظر شما