اوپک، سازمانی برای نمایش هنر دیپلماسی

روز سه شنبه 22 شهریور 1339 شمسی مقارن با 12 سپتامبر ۱۹۶۰ کشورهای ایران، عربستان، کویت، ونزوئلا و عراق در بغداد پای نخستین بیانیه سازمان کشورهای صادر کننده نفت را با هدف محافظت از منافع خود امضا کردند و پس از آن، دکتر فواد روحانی از ایران را به عنوان نخستین دبیرکل این سازمان برای مدت چهار سال برگزیدند.

هدف اصلی سازمان، چنان که در اساسنامه آن بیان شده، «هماهنگی و یکپارچه سازی سیاستهای نفت کشورهای عضو و تعیین بهترین راه برای تامین منافع جمعی یا فردی آنها، طراحی شیوه‌هایی برای تضمین ثبات قیمت نفت در بازار بین‌المللی به منظور از بین بردن نوسانات مضر و غیرضروری؛ عنایت و توجه ویژه به کشورهای تولیدکننده نفت و توجه خاص به ضرورت فراهم کردن درآمد ثابت برای کشورهای تولیدکننده نفت؛ تامین نفت کشورهای مصرف کننده به صورت کارآمد، مقرون به صرفه و همیشگی؛ و بازده مناسب و منصفانه برای آنها که در صنعت نفت سرمایه گذاری می‌کنند» عنوان شده است.

با نگاهی به تاریخچه این سازمان مشاهده می کنیم کارکرد اوپک در مواقعی بوده است که این سازمان با در پیش گرفتن سیاست همگرایی فعالیت کرده و بااتخاذ تصمیمهای هماهنگ موفق به تاثیرگذاری در بازار نفت به نفع اعضایش شده است.

در اوپک معمولا کشورهای عضو به سه دسته تقسیم می شوند؛ گروه نخست با حضور ایران، ونزوئلا ، الجزایر و لیبی شناخته می شوند، آنها با توجه به تورم جهانی به طور معمول طرفدار تعدیل قیمت نفت هستند. گروه دوم نیز با حضور عربستان و امارات شناخته شده که خواهان پایین نگه داشتن قیمت نفت هستند و گروه سوم نیز کشورهای دیگری هستند که براساس منافعشان به یکی از دو گروه می پیوندند.

در جریان افت بیسابقه قیمت نفت ظرف ماههای گذشته بسیاری بر این گمان هستند که اوپک به سازمانی ناکارآمد بدل شده است زیرا نتوانسته مانع از افت قیمتها شود و به همین دلیل، منافع اعضایش به مخاطره افتاده است.

مهمترین نقص در این نوع ارزیابیها، تحلیل وقایع با دیدگاهی یکسویه است. به نظر می رسد در تحلیل جریانهای چندسویه ای مانند جریان نفت، باید واقع بین و جامع نگر بود.

این درست است که با کاهش قیمت، تولید نفتهای غیرمتعارف یا همان شیل اویل غیراقتصادی شده و با حفظ بازارهای سنتی، منافع اوپکیها در بلندمدت حفظ می شود، اما از این نکته نیز نباید غافل بودکه پیروی از سیاست کاهش قیمت نفت و چشم پوشی صادرکنندگان بزرگ اوپک از درآمدهای هنگفت فعلی شان در واقع بازی در جهت منافع آمریکاست زیرا آمریکا همیشه به نفت ارزان معتاد بوده است و اقتصاد غول پیکر و به شدت وابسته به انرژی فسیلی وارداتی این کشور بدون نفت ارزان امکان تحرک چندانی ندارد، شاهد این مدعا هم آن که در سالهای نفت گران، این اقتصاد از رونق افتاده بود.

در این میان، «شیل» سلاح برتر آمریکاییها در بازار نفت است. با این سلاح، آمریکاییها برنده دو طرف ماجرا شده اند. اگر نفتهای متعارف اوپکیها و حتی غیراوپکیهایی مانند روسیه گران باشد، تولید نفتهای غیرمتعارف آمریکاییها اقتصادی شده و در میان مدت آنها قادر خواهند بود بازار را از سیطره صادرکنندگان عمده خارج کنند. اگر هم اوپکیها از ترس از دست دادن بازارهایشان به عرضه ارزان نفت بپردازند بازهم باعث رونق اقتصادی کشورهای مصرف کننده شده و به دلیل وابستگی بودجه بیشتر کشورهای صادرکننده به درآمد نفت در هر حال امکان تفوق در جامعه جهانی را از دست می دهند. پس چه باید کرد؟

در دوران نفت ارزان، هنر مدیریت بیشتر اهمیت پیدا می کند. چه در دیپلماسی، چه در مدیریت منابع داخلی. در بعد دیپلماسی، ایران باید تا آنجا که امکان دارد خود را از انزوا خارج کند و در اوپک نیز سیاست همگرایی را به جای سیاست واگرایی حاکم کند. ما باید با عربستان به عنوان یک کشور قدرتمند اسلامی مذاکره کنیم، زیرا همراهی ایران و عربستان یعنی همراهی کل اوپک. بنابراین، وارد شدن به فضای بی اعتمادی و دامن زدن به اختلافات با اصل مترقی «تعامل سازنده» که دولت تدبیر و امید پرچمدار آن است، منطبق نیست. در عین حال، این نکته نیز بدیهی است که پافشاری بر اصول مسلم و حقوق غیرقابل مذاکره ملت ایران برای افزایش تولید و صادرات نفت نیازمند و معطل گرفتن مجوز از هیچ سازمانی نیست و نخواهد بود. 

همه باید به این درک برسند که در یک سازمان بین المللی هر کس برمبنای فهم خود از منافعش تصمیم می گیرد و در این میان، قدرت منطق و اقناع حرف نخست را می زند نه لجبازی و زورگویی. بنابراین، نه می توان و نه باید برای به کرسی نشاندن حرف خود از میز دیپلماسی کناره گرفت. پس اگر نظری غیر از نظر دیگران داریم باید آن را با دیگران در میان بگذاریم تا به تفاهم برسیم.

در شرائط نفت ارزان باید تلاش کنیم میزان وابستگی کشور به درآمدهای نفتی را به کمترین میزان ممکن برسانیم. اگر در دوران هشت ساله نفت گران، منابع سرشار ارزی با هدف کاهش وابستگی کشور به درآمدهای نفتی صرف سرمایه گذاریهای مولد و اجرای سیاستهای کلان کشور بر مبنای برنامه 1404 می شد، امروز قیمتهای پایین نفت فشار کمتری به کشور وارد می آورد. البته در ابعاد کلان اگر نبض اقتصاد ایران همراه با نبض اقتصاد جهانی بتپد، نفت با قیمت یک رقمی هم نمی تواند برای ما کابوس باشد. زیرا وقتی نفتمان را ارزان بفروشیم و مایحتاجمان را ارزان بخریم، بازنده نیستیم.

اکنون باید اصول سیاستهای اقتصاد مقاومتی را بدرستی پیاده کنیم و مراقب باشیم منابع اندکمان بی جهت هدر نرود. این برای کشوری چون ما که خرج کردن درآمدهای نفتی در آن قدمتی یکصدساله دارد، یک راه نجات همیشگی است و از هر زمان که آن را به طور جدی اجرا کنیم یک گام به پیشرفت حقیقی نزدیک شده ایم.

 

جعفر پورفرجودی

کد خبر 246849

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =