۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۴
  • کد خبر: 259461

اروپا، شرق آسیا و آفریقا، به عنوان سه حوزه بالقوه مصرف گاز هستند و ایران به صورت حرفه ای برای در اختیار گرفتن بازار این مناطق باید تلاش کند.

به گزارش شانا،  براساس آخرین گزارش‌های جهانی (گزارش سال 2015 شرکت بی‌پی) ایران با داشتن 34 تریلیون متر مکعب ذخیره قابل برداشت گاز (معادل 2/18 درصد ازکل ذخایر گاز جهان) در جایگاه نخست جهان قرار گرفته است. 

با فاصله‌اندکی فدراسیون روسیه با داشتن 6/32 تریلیون متر مکعب (معادل 4/17 درصد) قرار گرفته و قطر نیز با 5/24 تریلیون متر مکعب (معادل 1/13 درصد) جایگاه سوم دارندگان ذخایر بزرگ گاز جهان را به خود اختصاص داده است. 

جمهوری اسلامی ایران با تولید 5 درصد از کل گاز جهان در جایگاه سوم بعد از ایالات متحده امریکا (4/21 درصد) و روسیه (7/16 درصد) قرار گرفته است. این در حالی است که کشور کانادا تنها با داشتن 1/1 درصد از کل ذخایر دنیا تولید کننده 7/4 درصد گاز جهان بوده و با فاصله‌اندکی از ایران با آن حجم ذخایر قرار دارد.
وضعیت جمهوری اسلامی ایران در بخش صادرات و نقشی که در بازار جهانی گاز ایفا می‌کند بشدت بدتر و نگران کننده است. وزن ایران در صادرات تنها 96/0 درصد بوده و این در حالی‌است که روسیه 2/20 درصد، قطر 4/12 درصد و کشوری مثل نروژ تنها با داشتن سهم 1 درصدی از ذخایر گاز جهان 7/10 درصد صادرات گاز دنیا را به خود اختصاص داده است. 

چه عواملی باعث شده است که اینچنین جایگاهی نصیب کشور شود؟ آیا مشکل صرفاً سیاسی، مالی، فنی یا مدیریتی است یا مجموعه‌ای از عوامل باعث شده‌اند که نتوانیم با‌وجود داشتن جایگاه نخست در ذخایر گازی نقش متناسب خود را در تأمین گاز دنیا ایفا کنیم؟ 

در کنار داشتن ذخایر بزرگ گاز، قرار گرفتن ایران در سه حوزه بالقوه مصرف گاز یعنی اروپا، شرق آسیا و آفریقا بر اهمیت ایران در تأمین گاز دنیا افزوده است. ایران می‌تواند به تأمین کننده بخش بزرگی ازگاز این سه حوزه تبدیل شود. می‌تواند باعث کاهش فشارگازی روسیه بر اروپا شود، منبعی مطمئن در تأمین گاز شرق آسیا باشد. 

قیمت‌گاز را به نفع خریداران کاهش دهد و در رشد و شکوفایی اقتصاد قاره سیاه نقش اساسی بازی کند. اما دسترسی به این بازارها برای ایران تا به امروز میسر نبوده است. موانع سیاسی که غرب ناعادلانه در قالب تحریم بر صنایع نفت وگاز ایران اعمال کرد باعث محرومیت دنیا از منبع انرژی ایران بخصوص در بخش گاز شد. 

اروپاییان با‌وجود نامگذاری قرن بیست و یکم به‌عنوان قرن گاز و با وجود تمامی برنامه ریزی‌هایی که برای واردات گاز از ایران داشتند در نهایت تحت فشار امریکا دست رد به سینه گاز ایران زدند و سال‌ها فشار روس‌ها را برسر خود بخوبی احساس کردند و روس‌ها نیز چه امتیازاتی که از آنها نگرفتند.

در شرق آسیا همزمانی وضع تحریم‌های اروپا و امریکا بر صنایع نفت و گاز ایران و وقوع بحران هسته‌ای فوکوشیما باعث جهش قیمتی در آن منطقه شد. ایران می‌توانست ناجی هر دو منطقه باشد؛ هم منطقه پاسیفیک و هم منطقه آتلانتیک. 

اروپاییان با پذیرفتن این فشارها و به تبعیت از امریکا مانع پیشرفت اساسی در توسعه زیرساخت‌های گازی و در نهایت صادرات کشور و از دست رفتن بخشی از بازارهای بالقوه گاز ایران شدند.

نفت و گاز در یک مسأله تفاوت اساسی دارند. توسعه زیرساخت‌های گازی به‌مراتب هزینه‌برتر از توسعه زیرساخت‌های نفتی است. عمده هزینه گاز نیز در بخش حمل و نقل آن است. البته توسعه میدان گازی بسته به نوع و مشخصات گاز موجود در میدان می‌تواند دو تا سه برابر توسعه یک میدان نفتی باشد. 

هزینه انتقال گاز به مراتب بیشتر از هزینه انتقال نفت است؛ گاهی تا 30 برابر، انتقال گاز به دوردست مستلزم صرف هزینه‌های هنگفت در مبدأ و مقصد است. ساخت یک کارخانه LNG شاید هزینه‌ای بیشتراز توسعه خود میدان داشته باشد. چرخه توسعه گاز از توسعه میادین گرفته تا صادرات در کل در قیاس با نفت بسیار هزینه‌بر بوده این در حالی است که نرخ بازگشت سرمایه درنفت به مراتب بالاتر از گاز است. 

تأمین مالی پروژه‌های‌گازی سخت و با ریسک بالایی همراه است. برای توسعه میادین گازی کشور نیاز به تأمین سرمایه خارجی است. جذب سرمایه‌گذاری خارجی تحت شرایط تحریم به‌منظور تأمین پروژه‌های گازی کاری بسیار دشوار و تقریباً غیر ممکن بود. محدودیت‌های مالی یکی دیگر از موانع اصلی در توسعه گازی کشور به‌حساب می‌آید.

بازارهای منطقه بازارهای نسبتاً کوچکی هستند. کشورهای حاشیه خلیج فارس نیاز اندکی به گاز دارند. کشورهای واقع‌ در شمال کشور نیز نیاز اندکی به گاز دارند. البته با وجود این برای همین بازار اندک نیز بازاریابی مناسبی صورت نگرفته است. از بین کشورهای مجاور تنها امارات، عمان، عراق، ترکیه و پاکستان قراردادهایی را باکشور منعقد کردند که از این بین تنها قرارداد ترکیه عملیاتی شده است. قرار داد امارات به واسطه مسائل حاشیه قرارداد اجرایی نشد و پاکستان تحت فشار ایالات متحده و نفوذ عربستان همکاری مناسبی ندارد. عراق نیز می‌تواند به‌عنوان یک مشتری میان مدت نقش بازی کند چرا که خود دارای منابع گازی است. قرارداد با عمان در حال پیشرفت نسبی است. 

کشوری با مقیاس ایران نباید و نمی‌تواند صرفاً نگاهی منطقه‌ای به صادرات گاز داشته باشد. جایگاه این‌کشور جهانی است و باید به‌دنبال ایفای نقش در خور خود در جهان باشد. براساس چشم‌انداز 1404 ایران باید تا سال مزبور 8 تا 10 درصد گاز دنیا را تأمین نماید. این آمار حکایت از تصمیم مدیران ارشد کشور برای فتح بازارهایی ورای بازارهای منطقه و همسایگان دارد. اما مشکلی که تا به امروز بر سر راه این تصمیم وجود داشته تکنولوژی است. برای فتح بازارهای دوردست نیاز است که گاز تبدیل به مایع شود. یکی از موانع بزرگ بر سر راه صادرات گاز ایران دسترسی نداشتن به تکنولوژی مایع‌سازی گاز به‌صورت LNG است. تا زمانی‌که دسترسی به این تکنولوژی میسر نباشد عملاً فتح بازارهای دور دست بیش از یک رؤیا نخواهد بود.

ازاین بین نقش مدیریتی و سیستم تصمیم‌گیری در کشور نیز بی‌تأثیر نبوده است. صادرات گاز کشور در حال حاضر از دو مجرا پیگیری می‌شود. مدیریت امور بین‌الملل شرکت ملی گاز ایران (زیر مجموعه شرکت ملی گاز ایران) و شرکت ملی صادرات گاز ایران (زیر مجموعه شرکت ملی نفت ایران) هر دو در بخش صادرات گاز و مذاکرات با طرف خریدار دخیل هستند.

تداخل وظایف این دو مجری باید به نوعی در راستای ارتقای توان بازاریابی و صادرات گاز کشور حذف یا تفکیک شود. از طرفی وزارت نفت نیز برنامه مدونی برای تنوع محصولات گازی ندارد. سهم آینده پتروشیمی از گاز مشخص نیست.

باید استراتژی وزارت نفت در صادرات گاز از طریق خط لوله یا LNG مشخص شود. با توجه به تحولات دنیا متولیان امر در وزارت نفت باید برنامه صادراتی مدونی تهیه کنند که به عنوان نقشه راه توسعه صنعت گاز کشور مورد استفاده قرار گیرد. فقدان اینچنین برنامه استراتژیکی باعث سردرگمی مذاکره کنندگان در کوتاه مدت و هدر رفت فرصت‌ها در درازمدت خواهد شد.

در پایان خاطرنشان می‌شود به لطف گشایش‌های بین‌المللی و فضای جدید پسابرجام احتمال رفع بخش زیادی از مشکلات نامبرده شده به وجود آمده است. مشکلات مالی در قالب جذب سرمایه‌گذار خارجی مشکلات سیاسی نیز در قالب ارتقای سطح روابط بین‌المللی منطقی و معقول و تکنولوژی نیز در ارتباط با صاحبان فن در گوشه و کنار جهان قابل حل است. 

شاید از همه مهم‌تر همدلی و همزبانی مورد تأکید رهبر معظم انقلاب باشد که بتواند صنعت گاز کشور را از این رکود خارج و به جایگاه درخور خود برساند. فضای پسابرجام بهانه‌ها را از خیلی‌ها گرفته است. اینک دیگر زمان تلاش برای ساختن ایرانی آباد است.

برخلاف تصور عده‌ای که نفت را مزیت اول کشور می‌دانند، مزیت اول کشور گاز است. ما جایگاه اول گاز دنیا را داریم. جهان قرن فعلی را به نام گاز به عنوان انرژی پاک می‌شناسد. چالش‌های جهانی زیست محیطی می‌تواند موتور محرکه قوی برای توسعه صنایع گاز کشور باشد. ما می‌توانیم دنیا را به تبعیت از تصمیمات خودمان وادار کنیم. فراموش نکنیم که این مسأله می‌تواند برای کشور هم فرصت باشد و هم چالش، ما باید در قبال 18 درصد گاز جهان که در اختیار داریم مسئولانه رفتار کرده و در همان حد نیاز گازی دنیا را تأمین کنیم. 

شاید اگر اروپا واردکننده گاز از ما بود رفتاری به مراتب نرم‌تر از رفتاری که در طول سال‌های اخیر داشت را بروز می‌داد. فرصت‌ها یکی پس از دیگری در حال از دست رفتن هستند و رقبای ما با شتاب سرسام‌آوری در جلوی ما در حال پیشتازی هستند. باید دست به دست هم داده و سهم کشور را از تجارت گاز دنیا پس بگیریم.
منبع روزنامه ایران / صادق قاسمی 
کد خبر 259461

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =