احیای کارآفرینی در صنعت نفت با ورود بخش‌های فرهنگی و اجتماعی

توسعه فناوری و ارتباط آن با صنایع، ضمن تحقق اهداف راهبردی صنعت، سبب نوآوری، کارآفرینی و اشتغال می‌شود و شعار «ما می‌توانیم» را برای خودکفایی صنعت نفت عینیت می‌بخشد. به اعتقاد برخی کارشناسان با افزایش سهم بخش خصوصی در صنعت نفت می‎توان توسعه و اشتغال‌زایی بیشتری در این بخش ایجاد کرد.

بر اساس اهمیت این موضوع شبکه اطلاع‌رسانی نفت و انرژی (شانا) میزگردی را با عنوان «بررسی تاثیر کارآفرینی صنعت نفت بر اشتغال‌زایی» با حضور شهاب‌الدین متاجی، بازنشسته شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‎های نفتی ایران، مهدی کریمی، عضو هیئت مدیره شرکت پرشیا رایا و مهدی افشار نیک، نویسنده و روزنامه نگار برگزار کرده است.

مهدی کریمی اعتقاد دارد که وضع نامناسب بخش خصوصی به دلیل در اختیار داشتن پروژه‍‌‎های اندک است. چالش‌ها و موانع زیادی بر سر راه بخش خصوصی است به عنوان مثال چه فضای رقابتی می‌توان ایجاد کرد تا بخش خصوصی سهمی از عرضه کار در بازار داشته باشد.

همچنین افشارنیک در این میزگرد گفت: صنایع نفت در همه کشورها ازسوی متخصصان گوناگون همچون مهندس، جامعه‌شناس، متخصصان زیست محیطی، فرهنگی و ..  اداره می‌شود که در کار خود صاحب نظر هستند و وزارت نفت نیز باید به این نقطه برسد.

همچنین متاجی می‌گوید، با رونق اقتصادی در بخش صنایع بالادستی نفت، شاهد رونق در بخش‌های دیگر از جمله فرهنگ، حمل و نقل و پزشکی خواهیم بود. فعالیت و توسعه این بخش سبب رونق دیگر بخش‌ها و اشتغال‌زایی می‌شود.

مشروح میزگرد به شرح زیر است:

برای ورود کارآفرینان و بخش خصوصی ایرانی به صنعت نفت چه راهکارهایی باید اندیشید تا مانند شرکت‌هایی که اکنون وارد صنعت برق شده‌اند، بتوانند سودآوری داشته باشند؟

کریمی:

اکنون وضع نامناسب بخش خصوصی به دلیل در اختیار داشتن پروژه‍‌‎های اندک است. چالش‌ها و موانع زیادی بر سر راه بخش خصوصی همانند اینکه چه فضای رقابتی می‌توان ایجاد کرد تا بخش خصوصی سهمی از عرضه کار در بازار داشته باشد. همچنین مدیریت بخش خصوصی دولتی تثبیت شده نیست و دائم در حال تغییر است و هزینه‌های اجرای پروژه از منابع دولتی تامین می‌شود، اما در بخش خصوصی نمی‌توان چنین ریسکی کرد. اگر این موانع مرتفع و کار زیاد عرضه شود، بخش خصوصی می‌تواند با بخش دولتی به رقابت بپردازد. همچنین می‌توان با اجرای مناقصه‎هایی برای شرکت‌های خصوصی 30 درصد از پروژه را به آن‌ها واگذار کرد.

با عرضه کار فراوان می‌توان ظرفیت‌های خالی بخش خصوصی را پر کرد. البته ممکن است بخش خصوصی به عنوان عامل دست اول مطرح نباشد و به عنوان عامل دست سوم فعالیت کند. در وضع موجود به دلیل ظرفیت‌های پایین، برای شرکت‌ها هزینه حداقلی ایجاد شده است و اگر این نگرش تغییر نکند 20 سال دیگر همین وضع ادامه خواهد داشت. بنابراین باید چاره‌ای اندیشید تا بخش خصوصی نیز وارد عرصه شود.

افشار نیک:

اکنون ما دچار رکود اقتصادی در کشور هستیم، امسال با رشد اقتصادی می‌توان از رکود خارج شده و به سمت توسعه حرکت کرد. همچنین می‌توان در سال‌های آینده در زمینه نفت و گاز کشور به رونق متعارف دست یافت، همانند سال‎های 76 تا 86 که شرکت‌های خصوصی پروژه را می‌گرفتند و سود می‌بردند.

برای دستیابی به رونق متعارف هم بخش دولتی باید کوچک شود و هم بخش خصوصی ذهنیت خود را تغییر دهد و به سمت کسب توانایی‌های مختلف برود.  ‌

متاسفانه در بسیاری از فناوری‌ها عقب هستیم و به همین دلیل برای طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی در موافقتنامه ای با توتال  فناوری سکوی تقویت فشار را وارد کشور می‌کنیم، زیرا در این زمینه ضعیف عمل کرده‌ایم. به عنوان نمونه، فاز 12 پارس جنوبی به شرکت پتروپارس تحویل داده شد که در مدت 5 تا 10 سال فشار چاه را از 90 بی‌پی‌ام به 30 الی 35 بی‌پی‌ام برساند و این روند سبب کاهش تولید سکو شد، اما توتال با ورود سکوی تقویت فشار این میزان را همیشه روی 90 بی‌پی‌ام ثابت نگه می‌دارد.

حال این سوال مطرح می‌شود که آیا فناوری تقویت فشار فناوری بالایی است؟ بله. چرا تا امروز بخش خصوصی نتوانسته ورود پیدا کند؟ به دلیل تحریم. چرا این ذهنیت وجود نداشته؟ به نظر من برای رفع این مشکل بهتر است دولت تکلیف خود را در اجرای پروژه‌های بزرگ مشخص کند، ذهنیت وزارت نفت هنوز به صورت اقتصاد دولت سرمایه‌دار و توسعه دهنده و رشد دهنده است و این نیز برآمده از نگرش‌های دهه 60 میلادی است و اگر می‌خواهیم که حرف نخست را در منطقه خلیج فارس بزنیم باید نخست دولت به‎جای دولت توسعه دهنده، دولت حامی  و زیر ساخت ساز بشود و دولتی باشد که موانع را حل کند. دولت باید به موازات تدوین قراردادهای تازه نفت‌، ساختار شرکت‌ها را نیز حرفه‌ای کند.

متاجی: 

با رونق اقتصادی در بخش صنایع بالادستی نفت، شاهد رونق در بخش‌های دیگر از جمله فرهنگ، حمل و نقل و پزشکی خواهیم بود.  همچنین با توجه به نیازهایی که صنعت نفت با دیگر بخش‌ها دارد، شغل ایجاد خواهد شد.

افشارنیک:

کشوری که ذهنیت یکپارچه ندارد اگر به فناوری ساخت یک کالا هم دست یابد به شکل غم‌انگیزی پروژه‌اش با مشکل روبرو می‌شود.

متاجی: 

اکنون مسئله‌ مهم این است که امروزه در دنیا بیشتر از گذشته به انرژی‌های تجدیدپذیر توجه می‌شود. در آینده ارزشی که مخازن هیدروکربوری دارند نسبت به انرژی‌های نو کمتر می‌شود و ما باید در این زمان که انرژی‌های فسیلی در ردیف نخست مصرف هستند بیشتر تولید کنیم تا بتوانیم نخست از این فرصت استفاده کنیم و همین‎طور دارای ظرفیت شویم تا در مواقعی که نیازمند افزایش تولید هستیم این کار را انجام دهیم و در عین حال قدرت چانه‌زنی را در میان سایر رقبا افزایش دهیم.

در الگوی جدید قراردادهای نفتی تا چه میزان موضوع اشتغال نیروی انسانی ایرانی لحاظ شده است؟

کریمی:

با در نظر گرفتن سرمایه‌گذاری بیش از 150 میلیارد دلاری در صنعت نفت و گاز در برنامه پنجم توسعه می‌توان فضای رقابتی و مطلوب‌تری برای بخش خصوصی ایجاد کرد و از آن به عنوان یک فرصت بی‌نظیر در موضوع اشتغال‌زایی نام برد.

متاجی:

کار روی بخش‎های بالادستی از قبیل اکتشاف، افزایش بازیابی و دیگر موارد مربوطه نیاز به تخصص‌های گوناگونی از جمله زمینه‌های مختلف مهندسی و دانش‌های پایه و دیگر موارد دارد. با توجه به این‎که هر سال فارغ التحصیلان زیادی از دانشگاه‌ها وارد بازار کار می‌شوند می‌توان با سرمایه‌گذاری 150 میلیارد دلاری در مدت پنج سال، آن‌ها را  جذب و برایشان بازار کار خوبی فراهم کرد. از سوی دیگر اجرای این برنامه‌ها نیاز به تجهیزات مختلفی شامل ابزار دقیق، مواد شیمیایی، تجهیزات سرچاهی و دیگر موارد دارد. با تاسیس کارخانه‌های زیادی در کشور می‌توان این تجهیزات را تامین کرد تا بازار کار ایجاد شود.

• آیا آمدن شرکت‌های خارجی به ایران تهدیدی برای شرکت‌های ایرانی به شمار می‌آید؟

متاجی:

خیر. به دو دلیل نیازمند استفاده از شرکت‌های خارجی هستیم، نخست این‌که همسایگان ما در عملیات استخراج از فناوری‌های روزآمد استفاده می‌کنند و به همین دلیل مقدار زیادی از ضریب بازیافت مخازن مشترک کشور به دلیل نداشتن فناوری کاهش می یابد، این در حالی است که ظرفیت کشورهای همسایه در حال افزایش است.

بنابراین به دلیل این‌که خسارت زیادی نپردازیم ناگزیر به استفاده از تازه ترین فناوری‌های شرکت‌‎های خارجی در زمینه استخراج هستیم. متاسفانه با وجود نیروی داخلی نتوانسته‌ایم به فناوری‌های مدرن دست یابیم. بنابراین نخستین اولویت دستیابی برای حضور شرکت‌های خارجی نخست، دستیابی به فناوری‌های نو و دیگری سرمایه‌گذاری است. این‌گونه کارها نیازمند سرمایه‌های زیادی است که متاسفانه در کشور ما توان انجام آن وجود ندارد و برای تامین آن باید سرمایه خارجی جذب کنیم و در این میان سرمایه‌گذار هیچ وقت سرمایه خود را در اختیار شرکتی نامطمئن قرار نمی‌دهد. این دو عامل سبب می‌شود که تمایل به حضور شرکت‌های خارجی داشته باشیم.

کریمی: 

ما از یک سو محدودیت سرمایه‌گذاری داریم و برای اجرای کارهای مورد نظر خود سرمایه‌های داخلی کفایت نمی‌کند و از سوی دیگر از ثروت‌های ایران نمی‌توانیم به نحو مطلوب بهره‌برداری کنیم‌. بر این اساس ما نیازمند فناوری‌هایی هستیم که بهره‌وری ما از سرمایه‌های موجود  را افزایش دهد.

با نداشتن سرمایه نمی‌توان اقدام‎های توسعه‌ای خوبی انجام داد و برنامه‌ها بسیار عقب خواهد افتاد. اگر با محدودیت روبرو نبودیم شرکت‌های داخلی می‌توانستند از نظر فناوری نیازهای موجود را پاسخ دهند و در این زمینه حضور خارجی‌ها تهدیدی برای ما به شمار می‌رفت اما در وضع کنونی حضور شرکت‌های خارجی سبب برداشته شدن محدودیت‌ها می‌شود. آن‌ها نیز باید از دلیل حضورشان در ایران که فناوری و سرمایه است بهره‌مند شوند تا نسبت به آنچه در صنعت نفت وجود داشته، وضع بسیار مطلوب‌تری مهیا شود.

افشار نیک: 

در بند چهارم الگوی جدید قراردادهای نفتی انتقال و ارتقای فناوری ملی در نظر گرفته شده و به همین منظور معاونت مهندسی، پژوهشی و فناوری وزارت نفت نیز 10 گروه کالایی ساخت داخل را مشخص کرده است.

به اعتقاد بنده 2 رویکرد ضد توسعه‌ای وجود دارد که نمی‌توان با وجود آن‌ها پیشرفت کرد، نخست این‌که ما فرودست خارجی هستیم و اگر وارد بازار ما شوند کسب و کار خود را از دست می‌دهیم و دوم این‌که بازار خود را به راحتی نمی‌خواهیم در اختیار خارجی‌ها قرار دهیم تا سود کنند.

حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا اقدام‎های شرکت‌های نفتی آمریکا در اختیار شرکت‌های داخلی خودش است‌؟ در پاسخ باید گفت خیر، زیرا بازار تعیین کننده است. اگر بخواهیم صنعت نفت ایران بزرگ شود باید این خطوط را برداریم و حتی سازندگان داخل به دنبال کسب و کار بین‌المللی بروند و محصولات صادراتی تولید کنند.

ما 15 فاز پارس جنوبی را از سال 76 تا کنون در دست اجرا داشته‌ایم و پیمانکاران در عرصه‌های مختلف فعالیت کرده‌اند و تاسیسات دریایی سکو  ساخته‌اند و صدرا نیز همین کارها را انجام داده و در کف دریا نیز لوله‌گذاری کرده‌ است. می‌توان گفت که  شرکت‌های ما به فضای رقابتی عادت نکرده‌اند و نتوانسته‌اند تمام اصول اخلاقی را رعایت کنند و بهداشت، ایمنی و محیط‌ زیست (‌HSE)، پروپزال و کشف قیمت را به درستی اجرا کنند اما از نظر فنی خوب هستند و تجهیزات دریایی در فاز12 با شناور اوشنیک روزی 2.2 کیلومتر لوله گذاری کرد و همتراز با سایپن که با لوله‌گذاری 2.4 کیلومتری بزرگترین لوله گذار دنیاست در رقابت است. این تجهیزات دریایی همانی است که در فاز یک روزی 180 متر لوله‌گذاری می‌کرد و از سال 79 تا سال 92 به قدری رشد کرده که توانایی لوله‌گذاری 2.2 کیلومتر در روز را دارد. باید شرایطی ایجاد کرد تا شرکت‌های ما وارد فضای رقابتی شوند.

متاجی:

ایجاد فضای رقابتی به ما کمک می‌کند تا در دنیا دارای اقتدار باشیم و نیروهای داخلی استعداد خود را نشان دهند و پروژه‌هایی در سطح بین‌المللی داشته باشند. این موضوع نه تنها دارای آثار داخلی است بلکه آثار مثبت خارجی هم دارد.

افشار نیک:

اصل موضوع پذیرفتن رقابت در این عرصه است و اگر این را بپذیریم که شرکت‌های ما در رقابت با داخل و خارج برنده هستند دارای صنعتی شکوفا خواهیم شد.

کریمی:

این درست است که در دوران تحریم از عهده انجام برخی پروژه‌ها بر آمده‌ایم و موفق به اتمام برخی از آن‌ها شده‌ایم‌. اما به  نظر بنده دو موضوع را باید از هم تفکیک کنیم. نخست اینکه از ما سوال می‌شود که آیا پروژه‌ای را به اتمام رسانده‌ایم‌؟ که در پاسخ می‌گوییم بله. دوم این‎که آیا به معیارهای لازم برای توفیق در پروژه دست پیدا کرده‌ایم یا خیر؟

در بیشتر صحبت‌ها و ارزیابی‌هایی که داریم توجه خود را به انجام کار معطوف و بر این باور هستیم که اگر کارآفرینان و افرادی که در کسب و کار صنعت نفت هستند به بیرون توجه داشته باشند دیگر اتمام کار ملاک نیست بلکه باید زمان‌بندی هزینه را رعایت کنیم.

اگر قرار بود برخی از چشم پوشی‌ها و ارفاق‌ها را نداشته باشیم بسیاری از شرکت‌های بزرگی که پروژه انجام می دهند ورشکسته می‌شدند. به عبارت دیگر آنها با گذاشتن هزینه‌ای بر دوش دولت و وزارت نفت توانسته‌اند کار را در مدت زمان طولانی به اتمام برساند. اگر به ملاک‌ها و شرایط اتمام کار توجه نداشته باشیم، بحث اتمام کار، نشانی است که ما را به اشتباه می‌اندازد.

همچنین تا وقتی که این امکان را به‎وجود نیاوریم که در سطح جهانی در صنعت نفت تعامل داشته باشیم، صنعت نفت خودمان و کارآفرینان شرکت‌های داخلی تنها در سطح داخلی‌ می‎توانند فعالیت کنند و امکان ورود به بازار بزرگ دنیا را نخواهند داشت. مثلا، اگر برای بسیاری از تجهیزات که در صنعت نفت ساخته می‌شود تائیدیه‌های بین‌المللی نداشته باشیم صادرات نیز نخواهیم داشت.

بنابراین می‌توان گفت که حضور و تعامل در سطح بین‌المللی سبب می‌شود تا شرکت‌های ایرانی قابلیت‌های لازم را برای حضور در عرصه بین‌المللی کسب کنند.

افشار نیک:

صحبت‌های آقای کریمی درست است و ما تنها به ساخت توجه کرده‌ایم و این دلیل تفکر حاکم در صنعت نفت ما تنها مهندسی است و مدیران پروژه‌های ما بیشتر مهندس هستند، اقتصاد کار را نمی‌دانند و ابعاد فرهنگی و اجتماعی را در نظر نمی‌گیرند.

در اداره صنعت نفت خود چه در بخش دولتی و چه غیر دولتی، جایگاه علوم اجتماعی خالی است‌. می‌توان گفت که اقتصاددان، جامعه‌شناس و افراد فرهنگی که عرصه نفت  را کامل بشناسند کم داریم‌.

در همه دنیا اداره صنعت نفت را مجموعه‌ای از متخصصان گوناگون شامل مهندس، جامعه شناس، متخصصان زیست محیطی، فرهنگی و .. تشکیل می‌دهد که در کار خود صاحب نظر هستند.

متاجی:

از صحبت‌های آقایان کریمی و افشار نیک می‌توان نتیجه گرفت که افزون بر فناوری و سرمایه برای دستیابی به شیوه‌های نوین مدیریت و اقتصادی برای تمام کردن پروژه‌ها نیازمند همکاری با شرکت‌های معتبر خارجی هستیم‌.

آیا ورود بخش خصوصی ایرانی به صنایعی مانند پالایش و پتروشیمی کار صحیحی بوده است و برای مدیریت صحیح و سودآور بودن در کنار توجه به مسائل رگولاتوری چه راهکارهایی باید اندیشیده شود؟

متاجی:

به نظر بنده وارد شدن صنایعی از جمله پالایش و پخش و پتروشیمی به بخش خصوصی خوب است. برای مدیریت صحیح و سودآور بودن آن نخستین کاری که باید بکنیم ایجاد یک سازمان رگولاتوری است که بتواند اصول حاکمیتی این بخش‌ها را اعمال کند و همین طور منافع بخش خصوصی را نیز در نظر گیرد.

خصوصی‌سازی بدون وجود نظام رگولاتوری کار صحیحی نیست و باعث می‌شود تا توسعه به کندی پیش برود. نظام رگولاتوری برای توسعه صنایع نفت و منطبق کردن آن‌ها با استانداردها و توجه به مسائل عمومی لازم است و مهمترین کار امروز ما پیاده کردن این نظام است.

کریمی:

پالایش و پخش بخشی از یک زنجیره بزرگی است که از اکتشاف آغاز می‌شود و به عرضه محصول به دست مصرف کننده ختم می‌شود.

الگوی متداول در دنیا این است که از ابتدا تا پایان این زنجیره را شرکت‌های نفتی داشته باشند و IOC و NOC‌ ها از این الگو پیروی کنند، اما به دلیل نداشتن چنین شرکت‌هایی و ممنوعیت قانونی در بخش بالادستی به نظر نمی‌رسد که در ایران این زنجیره را همانند الگوهایی که موفق است به بخش خصوصی واگذار کنیم‌. بنابراین بخش بالادستی به صورت استثنا شده در اختیار شرکت ملی نفت ایران قرار می‌گیرد.

متاجی:

به اعتقاد بنده روشی را که آقای کریمی گفتند نمی‌توان در بخش صنایع پایین دستی انجام داد اما می‌توان بخش انتقال، پالایش، توزیع و شرکت‌هایی که ادغام هستند را به بخش خصوصی واگذار کنیم زیرا در شرکت‌های بالادستی به دلیل حاکمیتی بودن نمی‌توان این کار را انجام داد.

کریمی:

عرض من هم همین بود حال که این امکان پذیر نیست و به نظر می‌رسد که اگر ما بخواهیم در این میان بخش‌هایی را از این زنجیره مجزا کنیم آن وقت به نظام رگولاتوری نیاز داریم. این نظام تجربه بیرون از صنعت نفت را ندارد. اکنون بخش خصوصی از نظر خوراک و فرآورده کاملا وابسته به صنعت نفت است. 

به نظر می‌رسد با ایجاد نظام رگولاتوری مستقل از نفت می‌توان روابط این دو را تنظیم و تا حدی مشکل را حل کرد. اکنون پتروشیمی‌ها با این مشکل مواجه هستند که وزارت نفت وقتی قیمت بازار را تغییر می‌دهد آن‌ها زیان‌ده و یا سودده می‌شوند. زمانی‌که هیچ مقرراتی برای تعیین قیمت نباشد تا از طریق سازمان ثالثی تدوین و پایش شود سرمایه‌گذار چگونه می‌تواند در صنایع پتروشیمی سرمایه‌گذاری کند؟

افشار نیک:

در قراردادی مدیریت مخزن را به مدت 20 سال در اختیار یک شرکت خارجی قرار می‌دهیم، در این‌جا چند سوال پیش می‌آید که چرا چنین کاری را در پالایش و پخش انجام نمی‌دهیم؟ چرا باید کاری کرد تا به سمت کشف قیمت‌ها در این قسمت برویم؟ چرا دولت باید بنزین کشور را تامین کند؟ باید در مهم‌ترین بخش بالا دست کشور و در مدیریت مخزن به این نتیجه برسیم که مسئولیت آن را به مدت 20 سال به یک شرکت خارجی بدهیم؟ چرا به یک شرکت داخلی نمی‌گوییم که زنجیره را کامل و پالایشگاه‌داری کند و بنزین نیز تولید و قیمت بنزین را در بازار کشف کند؟

در شهر دوبی پمپ بنزین‌های توتال، شل و شورون دارای قیمت‌های متفاوت هستند و سازمانی قیمت را تعیین نمی‌کند. این‌که دولت حامی بخش خصوصی باشد بسیار اشتباه است بلکه باید ساز و کار بازار آن‌را حمایت کند.

متاجی:

با توجه به اینکه نفت به عنوان یک محصول راهبردی است باید مطمئن باشیم تا به مقدارکافی بنزین به مردم برسد.

افشار نیک:

اکنون همه دولت‌های دنیا کالای مصرفی راهبردی را خود در دست دارند تا در شرایط بحرانی به میزان نیاز کشور بنزین وجود داشته باشد. اما قیمت‌گذاری را باید بر عهده بخش خصوصی قرار دهند. برای حرکت از وضعیت موجود به وضعیت هدف باید ریل‌گذاری کرد. اما متاسفانه این کار را انجام نمی‌دهیم‌.

کریمی:

مدیریت مخزن سه محور دارد که از یکدیگر قابل تفکیک هستند و عبارتند از تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و اجرا. الگوی جدید قراردادهای نفتی اینگونه عمل کرده است که می‌گوید تصمیم‌سازی و اجرا را پیمانکار و تصمیم‌گیری را شرکت ملی نفت انجام می‌دهد. شاید یکی از ایرادهایی که به الگوی جدید قراردادهای نفتی گرفته می‌شد ناشی از این بود که این موارد از یکدیگر تفکیک نمی‌شدند و این ایراد وارد بود که مدیریت مخازن را واگذار کرده‌ایم. اما تصمیم‌گیری در اختیار شرکت ملی نفت ایران است که باید به آن توجه شود.

متاجی:

وقتی ما چه در سوخت و تولیدات نفتی و چه در خودروها و دیگر مصارف سطح استاندارد و کیفیت را افزایش ‌دهیم، کارآفرینی ایجاد کرده‌ایم همچنین برای افزایش کیفیت محصول نیاز به تجهیزات و تخصص‌های جدید جهت کار کردن این فرآیندها داریم، بنابراین با تدوین برنامه نه تنها شاهد کاهش مصرف انرژی و کاهش آلودگی هوا خواهیم بود بلکه تولید شغل می‌کنیم. طبق برآوردی که در آمریکا شده است به ازای هر سه درصد کاهش مصرف سوختی که در خودروها وجود دارد 350 هزار شغل جدید در این کشور ایجاد می‌شود، بنابراین یکی از راه‌های کارآفرینی این است که سطح استانداردها و فناوری‌های جدید استفاده از انرژی را در ایران بالا ببریم.

• مشکلاتی که بخش خصوصی برای حضور در پروژه‌های صنعت نفت دارند چیست؟ مشکلاتی از قبیل بحث تامین مالی و سرمایه اجرای پروژه های چگونه باید حل شود با توجه به این که معضل اصلی بخش خصوصی برای حضور در پروژه های نفتی است.

افشار نیک:

تامین مالی در بازار امروز دنیا یکی از ساده‌ترین کارها است. یعنی اگر ایده و طرح داشته باشیم، می‌توانیم درآمد کسب کنیم. مشکلی که در کشور داریم این است که از یکسو در پروژه‌های دولتی اقتصاد پروژه به درستی مشخص نمی‌شود و سازمانی که اجرای ضعیفی دارد از نظر هزینه کرد نیز دچار مشکل می شود‎. به دلیل این‎که ساختار مالی درستی در شرکت‌های پیمانکاری شکل نمی‌گیرد.

به نظر بنده اگر قرار است سازمان‌دهی مجددی در صنعت نفت با قراردادهای جدید شکل گیرد، یکی از مهم‌ترین آن این است که هر قراردادی در قیمت صحیح خود بنشید و پیمانکار و کارفرما ملزم شوند در چارچوب همان قیمت پیش بروند. با این روش بانک و تامین کننده مالی می‌تواند تشخیص دهد که آیا یک پروژه سودده یا زیان‌ده است.

گرفتن منابع مالی مستلزم سازمان‌دهی درست پروژه‌ها و شرکت‌هاست و این‌ها نیز مشکل دارد و با سیستم دولتی تامین مالی صورت نمی‌گیرد.

متاجی:   

به اعتقاد بنده زمانی برای یک پروژه سرمایه‌گذار پیدا می‌شود که بتوانیم به خوبی آن‌را تعریف کنیم و این موضوع بدون انجام هزینه ممکن نیست. ما باید مدتی برای انجام هزینه وقت صرف کنیم و پروژه‌ها را به خوبی و روشنی تعریف کنیم به گونه‌ای سرمایه‌گذار اطمینان حاصل کند که این پروژه بازگشت دارد. متاسفانه طی چند سال اخیر این اقدام صورت نگرفته است.

کریمی:

آنچه پیمانکار با خود می‌آورد دانش فنی است و منابع مالی خود را نیز از جای دیگر تامین می‌کند. در جایی که صحبت از تامین منابع مالی می‌شود به چند نکته باید توجه کرد نخست اینکه، اگر پیمانکار درخواست 2 میلیارد می‌کند آیا واقعا با این میزان کار انجام می شود؟

باید درستی سنجی و درستی آزمایی در اجرای پروژه‌های کشور انجام شود. همچنین باید مطمئن شویم که آیا با مبلغ مورد توافق، یک پروژه به اتمام می‌رسد یا خیر؟ به میزانی که اطمینان‌های لازم را برای این سوالات فراهم نکنیم هزینه مالی افزایش پیدا می‌کند.

متاجی:

یکی از مسائل اساسی کشور این است که تمام عواملی که سبب کاهش قیمت تمام شده یک پروژه می‌شود را داریم همانند نیروی ارزان‌تر، سوخت ارزان‌تر و آب ارزان‌تر اما قیمت تمام شده یک پروژه بالاست، بنابراین می‌توان گفت که افزایش قیمت تمام شده به مدیریت پروژه‌ها باز می‌گرددکه باید آن‌ را اصلاح و کاری کنیم تا هزینه‌های زائد در پروژه‌ها شامل برداشت، بهره‌وری و بازده کاری را افزایش دهیم.

جمع بندی

افشار نیک:

اگر دوره رکود را در نظر گیریم بهترین تجارت، فروش فرآورده‌های پتروشیمی است اما اگر قرار باشد که قراردادهای تازه نفتی انقلابی در این زمینه به پا کند و دولت تکلیف خود را مشخص کند که در قراردادهای جدید چه نقشی می‌خواهد ایفا کند به نظر من عرصه ایجاد زنجیره ارزش برای بخش خصوصی می‌تواند خیلی جذاب باشد و ما ظرفیت زیادی داریم و می‌توانیم مجتمع‌های بزرگ انرژی در کشور با کمترین هزینه احداث کنیم. 

در ایران 2700 کیلومتر ساحل داریم و این یعنی موقعیت صادراتی مناسب که ظرفیتی بسیار با ارزش است که می‌توانیم صادرات فرآورده‎های نفت، گاز و پتروشیمی مناسبی داشته باشیم. 

اگر دولت بخواهد یک سرمایه‌گذار و تخصیص دهنده باشد و به بخش خصوصی بگوید که ما چه نیازهایی داریم، کسب و کار ما از رونق متعارفی که در سال‌های  76 تا 86 داشته‌ایم بالاتر نمی‌رود. اما اگر صادرات ایجاد کنیم و امنیت ملی کشور را تقویت کنیم و دولت خود را به عنوان حامی و زیر ساخت‌ساز، به بخش خصوصی معرفی کند، بخش خصوصی می‌تواند در دنیا درآمدزایی و اشتغال ایجاد کند. اکنون مشکل اصلی، مشخص نبودن نقش دولت است.

اگر وزارت نفت جایگاه خود را تغییر دهد و تعریف نوینی از خود داشته باشد چشم‌اندازهای زیادی از پروژه‌ها را در کشور شاهد خواهیم بود که به طور طبیعی شکل خواهند گرفت‌.

متاجی:

هر جا که امکان ارزش افزوده در کشور وجود داشته باشد بخش خصوصی می‎تواند وارد شود اما دولت باید بستر سازی کند و موانع را  از سر راه بردارد، اگر نیاز به قوانین وجود دارد آن‌ها را تدوین و یک کار فرهنگی و اجتماعی انجام دهد. با تجمیع سرمایه‌های اندک می‌توان در پالایشگاه سازی سرمایه‌گذاری کرد. اما وقتی زمینه مناسب نیست، به دلیل فقدان اطلاعات مناسب یک مقدار کار انجام و بعد متوقف می‌شود.

به نظر من وزارت نفت باید این خط مشی را روشن کند که نخست پالایشگاه‌ها نیاز به سرمایه‌های بزرگ دارند و این مشکل فرهنگی و اجتماعی است که چرا سرمایه‌های کوچک نمی‌توانند تجمیع و تبدیل به سرمایه بزرگ شوند.

دولت باید کاری کند تا سرمایه‌های کوچک با رفع موانع قانونی، فرهنگی و اجتماعی بتوانند باهم جمع شوند باید راه حلی اندیشید تا سرمایه‌گذاران ایرانی بتوانند با یکدیگر کار کنند. برای حل این مشکل می‌توان مطالعات اجتماعی، اقتصادی و روانشناسی انجام داد تا کارهای پایین دستی نفت با همین سرمایه‌ها انجام شود. 

به نظر من امکان کار آفرینی و سرمایه‌گذاری در تداوم آن است اما باید بسترهای بیشتری برای آن ایجاد کرد. وزارت نفت در زمینه ایجاد پالایشگاه‌ها در سیراف کار خوبی انجام داده و توانسته بستر سازی کند و سرمایه‌گذاران خصوصی را  جذب کند بنابراین باید مدیریت را تقویت کرد و روند  انجام کار را بیشتر به مردم توضیح داد تا سرمایه‌های کوچک مردم را در کنار هم قرار دهد.

کریمی:

برای ایجاد یک کسب و کار باید سرمایه‌گذاری که وارد این عرصه می‌شود دارایی‌هایی همانند زمین، ساختمان، تاسیسات پتروشیمی و ماشین آلات و یا دانش فنی، سیستم‌های مدیریتی و نیروی انسانی را با خود بیاورد.

وقتی به سمت کسب و کارهایی با دارایی زمین، ساختمان، تاسیسات پتروشیمی و ماشین آلات می‌رویم ریسک کار افزایش پیدا می‌کند . به عنوان نمونه، دکل حفاری در ایران کاری پر ریسک است که به دلیل نبود پروژه‌های زیاد در این حوزه بدون کسب درآمد باید هزینه کارکنان پرداخت شود.

به سرمایه‌گذاران و به کارآفرینان توصیه می‌کنم وارد حوزه هایی با دارایی های نیروی انسانی، فناوری و ... شود. وقتی با این دارایی‎ها کار نداشته باشیم هزینه‎ها افزایش می‎یابد.

اما در باره صنعت نفت باید گفت که وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران باید به طور مطلق از عاملیت در بیاید و بیشتر جنبه حاکمیت و برنامه‌ریز به خود گیرد.
حال اگر این شرایط تغییر کند چگونه می‌توانیم یک سرمایه‌گذاری خوب داشته باشیم؟ پیشنهادم این است که یک سبد متنوع از ریسک‎ها را تهیه کنیم تا بر اساس آن اگر در تامین منابع ملی با مشکل مواجه شدیم بتوانیم آن‌را بر طرف کنیم.

متاجی:

برای افزایش کار آفرینی یکی از اقداماتی که می‌توان انجام داد تنوع مواد سوختی در کشور است‌. اکنون در بسیاری از جاها نفت سفید و یا نفت گاز به عنوان سوخت مصرف می شود و این در حالی است که می توان با CNG و یا  LNG جایگزین کرد و با صرف هزینه و انجام  پروژه‌های کوچک گاز طبیعی مایع شده (LNG) را جایگزین نفت سفید و یا نفت گاز کنیم. با این روش هم برای عده ای کار ایجاد و فناوری وارد می‌شود. اگر به سبد سوختی کشور محصولات جدیدی را اضافه کنیم، افزون بر کارآفرینی برای کشور افزایش درآمد به ارمغان آورده ایم.
 

کد خبر 273201

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =