۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۹
  • کد خبر: 273802
بوی خوش نفت

نفت سیاسی‌ترین کالای جهان است و در ایران هم نفت بیش از هرجای دیگر سیاسی است. گاه با محمد مصدق بوی استقلال‌طلبی می‌دهد، گاه با احمدی‌نژاد بوی حیف‌و‌میل، یا با رضاشاه و پسرش بوی توسعه قهری. بی‌تردید نفت ازجمله کالاهای اقتصادی است که به‌هیچ‌‌وجه قابل واگذاری به مکانیسم بازار نیست، خاصه در ایران که درصد بالایی از بودجه کشور با احتساب قیمت نفت بسته می‌شود و این کالا را بیش از پیش حیاتی و سیاسی می‌کند.

از دیرباز این‌گونه بوده است؛ زمانی که ابوالحسن ابتهاج با حمایت قاطعانه شاه سازمان برنامه‌وبودجه را بنیان گذاشت، به ساماندهی پول نفت که رسید، حباب بختش ترکید و شاه تصمیم گرفت نفت را در اختیار نخست‌وزیری وقت، منوچهر اقبال قرار دهد. شاه هرگز تمایلی به داشتن «دولتی در درون دولت» نداشت؛ ازاین‌رو انتقال اختیارات و مسئولیت‌های رئیس سازمان برنامه به نخست‌وزیری بیانگر این نکته بود که شاه می‌خواهد کنترل برنامه‌ریزی و توسعه اقتصاد ایران را خود در دست داشته باشد. شاه می‌دانست ایران کشور ژئوپلیتیک نفتی است. مرز آبی طولانی در جنوب و مرز خاکی وسیع در شمال با همسایگانی که صاحب نفت و گاز فراوان‌اند، به ایران موقعیت ویژه‌ای داده است.

نفت، ابوالحسن ابتهاج را از عرش به فرش انداخت. او در ٢٥ بهمن ١٣٣٨ نامه‌ای به شاه نوشت و بر استعفای خود که پیش‌تر داده بود تأکید کرد. شاه تصمیم قطعی‌اش را برای موافقت با استعفای ابتهاج در آخرین دیدارش در ٢١ بهمن ١٣٣٨ گرفته بود. دیداری که با وساطت حسین علاء صورت گرفته بود و پس از این دیدار شاه و ابتهاج به مدت ١٨ سال همدیگر را ملاقات نکردند. ابتهاج در خاطراتش می‌نویسد: «من مطالبی را که طی سال‌ها در مورد اینکه حق نداریم درآمدهای نفتی را در مواردی غیر از پروژه‌هایی که زندگی روزانه مردم را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد مصرف کنیم به شاه گفته بودم، برایش تکرار کردم. سپس اضافه کردم که اگر ما مجبور باشیم بین مخارج نظامی و توسعه یکی را انتخاب کنیم، مانند گذشته بی‌درنگ توسعه را انتخاب خواهیم کرد. اگر درآمدهای نفتی را به‌درستی با ازخودگذشتگی برای تغییر در شرایط زندگی مردم مصرف کنیم و مردم ایران هم دریابند که مردانی وجود داشته‌اند که مصمم به بهبود شرایط زندگی آنها بوده و با حسن‌نیت، درستکاری و فداکاری کامل تلاش کرده‌اند، نه‌فقط شرایط مادی ایران و نیز روش زندگی میلیون‌ها نفر از مردم دگرگون خواهد شد، بلکه برای تغییر شرایط نیازی به نیروی نظامی نخواهیم داشت.

مردم ایران باید از ما پشتیبانی کنند، نیرویی که از هر نیروی نظامی برای کشور مهم‌تر است»,١

هیچ دولتی حتی دولت‌های انقلابی چون دولت هاشمی، احمدی‌نژاد و روحانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند، بلکه آنان بیش از هر دولتی به مردم وابسته و مستظهرند. اگر سیاست ایران منهای نفت معنایی ندارد، دولت‌های انقلابی هم بدون مردم معنا ندارند. اینک که دولت حسن روحانی در ادامه‌ موفقیت‌های بین‌المللی پس از برجام به دستاوردهای بزرگی در اوپک نایل آمده، ناگزیر است به انتظارات مردم پاسخی درخور بدهد. اوپک بالاخره پس از هشت سال اقدام به کاهش تولید نفت کرد. این اقدام موجب می‌شود تا قیمت نفت خام افزایش یابد و چون ایران، لیبی و عراق از این قاعده مستثنی هستند و حتی ایران می‌تواند نفت خود را ٩٠هزار بشکه در روز افزایش دهد. بی‌شک درآمد ١٠ میلیارددلاری سالیانه حاصله از این فروش می‌تواند تغییری جدی در وضعیت اقتصادی دولت بدهد، پس انتظار گشایشی در وضعیت مردم دور از انتظار نیست. بی‌دلیل نیست که وزیر نفت ایران با مخالفان داخلی خود با اعتماد‌به‌نفس بیشتری حرف می‌زند: «در چندین‌ماه گذشته کشور بر این حرف ایستاد که ما باید به شرایط قبل از تحریم بازگردیم و در اوپک نیز ما بر این حرف ایستادیم که باید سهم ایران از بازار پس گرفته شود. برخی هم در داخل به این موضوع انتقاد کردند و حتی کاریکاتور من را با عنوان مفت‌فروش کشیدند. اما ما موفق شدیم سهم خود را از بازار نفت پس بگیریم».

بی‌تردید این سخنان بیش از آنکه بیانگر موفقیتی اقتصادی باشد که هست، موفقیتی سیاسی را به رخ می‌کشد؛ اما نباید فراموش کرد که براساس اعلام اوپک طی هشت سال ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد ایران از طریق صادرات نفت ٥٧٨ میلیارد دلار درآمد داشته است؛ یعنی طبق آمارهای منتشرشده، درآمد هشت‌ساله نفتی دولت احمدی‌نژاد بیش از دولت‌های سال ١٣٦٠ تا ١٣٩٢ بوده است.

شاید بتوان گفت دولت روحانی دوره تازه‌ای را آغاز کرده است. با اقدام اوپک اعتمادبه‌نفس به کابینه بازمی‌گردد؛ اعتماد به‌ نفسی که پس از انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکا تا حدودی از دست رفته بود. از سوی دیگر مخالفان نیز درصدند این موفقیت را تخفیف داده یا آن را نادیده انگارند. هرچه باشد، دولت روحانی به اثبات رسانده که در ادامه دیپلماسی هسته‌ای اینک در زمینه دیپلماسی نفتی نیز موفقیتی دیگر به ارمغان آورده است. اگر کاهش قیمت نفت برای روسیه و عربستان صرفه اقتصادی دارد، برای دولت ایران هم صرفه اقتصادی و هم اهمیت سیاسی دارد. براساس تحلیل کارشناسان نفتی، عربستان چاره‌ای جز پذیرش کاهش قیمت نفت نداشته و ناگزیر تن به اقتصاد منهای سیاست داده است. روسیه نیز در افزایش ١٠ دلاری قیمت نفت در هر بشکه به‌ مراتب بیش از افزودن ٣٠٠ هزار بشکه به تولید آن کشور با قیمت ٤٠ دلار در هر بشکه سود خواهد برد. بر کسی پوشیده نیست که این ٣٠٠ هزار بشکه در اقتصاد روسیه آب‌ باریکه‌ای بیش نیست.

اما در ایران اوضاع کمی فرق خواهد کرد. مقامات ایرانی پس از این، بیش از آنکه به جنبه اقتصادی این موفقیت اشاره کنند، که خواهند کرد، به این موفقیت سمت‌ و سوی سیاسی می‌دهند تا منتقدان و مخالفان دولت را هرچه‌بیشتر وادار به عقب‌نشینی کنند. خاصه آنکه چیزی به انتخابات دوره دوم ریاست‌ جمهوری باقی نمانده است و این موفقیت در کشاندن مردم پای صندوق رأی و تجدیدمیثاق دوباره با دولت روحانی بی‌تأثیر نخواهد بود.

از این پس دولت روحانی در مواجهه با منتقدان دست‌بالا را خواهد داشت، البته دست‌بالایی که بسیار شکننده است. چون اعضای اوپک به‌خصوص غیراوپکی‌ها همواره ثابت کرده‌اند که به منافع خودشان بیش از هرچیز دیگر می‌اندیشند و در موقع لزوم عهدشکنان قابلی هستند. با این اوصاف، چنان‌که نیویورک‌تایمز نیز گزارش داده است، این اتفاق رویداد بزرگی است و اگر کوچک به نظر می‌رسد، به این دلیل است که شاید کشورهای غیراوپک مانند روسیه کاهش تولید نفت را رعایت نکنند، کشورهایی که سابقه خوبی در پیروی از توافقات اوپک ندارند. به هر تقدیر نفت، دست‌کم در تاریخ ما کالایی سیاسی بوده و هست و امروز نیز با توافق اخیر دوباره به صحنه سیاسی بازگشته است، چه‌بسا دولت روحانی در آستانه انتخابات پیش‌رو، این گشودگیِ مقطعی را در جهت گشودگی سیاسی و اقبال مردمی به‌کار گیرد.

١. «برنامه‌ریزی و قدرت در ایران»، ابوالحسن ابتهاج و توسعه اقتصادی زیر سلطه شاه، فرانسیس بوستاک و جفری جونز، ترجمه مهدی پازوکی و علی حبیبی، انتشارات کویر

احمد غلامی

کد خبر 273802

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =