تمرکز‎ زدایی و برون‎سپاری در شرکت‎های بین‎المللی نفتی

شرکت‎های توتال در 130 کشور، انی در 83 کشور، بی‎پی در 80 کشور، شل در 70 کشور، رپسول در 47 کشور و استات اویل در 30 کشور جهان همزمان فعالیت دارند و در حال اجرای پروژه هستند.

صرفنظر از مباحث مالی و فنی، این واقعیت نشانگر نظام بسیار کارآمد مدیریتی شرکت‌های یادشده است که به آنها امکان مدیریت همزمان این حجم از فعالیت‌ها در کشورهای مختلف با نظام‌های حقوقی مختلف را می دهد.

یکی از جنبه‎های کار آمدی شرکت‌های نفتی یادشده، اتخاذ سیاست‌های متناسب با شرایط بازار و با هدف افزایش کارایی است.

به برخی سیاست‌های جدید شرکت‌های نفتی جهان در دوره قیمت‌های پائین نفت اشاره می شود.

تمرکز زدائی

یکی از سیاست‌های جدید شرکت‌های نفتی، تمرکز زدایی است. در 15 سال گذشته مرکزیت بیشتر شرکت‌های نفتی به دلایل مختلف از جمله افزایش حجم عملیات، لزوم مدیریت ریسک و غیره  به‎میزان زیادی متورم شده است.

سقوط قیمت نفت، بسیاری از هزینه‌های بالاسری شرکت‎ها را غیر قابل توجیه کرده و افزون بر آن این‎که فرایند کند تصمیم گیری در این شرکت‌ها برای حفظ موقعیت رقابتی شرکت‌ها به یک تهدید تبدیل شده است.

از جنبه عملیاتی، تصمیم گیری در مراحل  اجرائی یک پروژه، در منطقه  عملیاتی بهتر از دفتر مرکزی شرکت مستقر در کشور دیگر با هزاران کیلومتر فاصله، خواهد بود.

در مطالعه مورخ سپتامبر 2016 موسسه مکنزی به این موضوع اشاره و تاکید شده است که کماکان مدیریت ریسک‌های فنی، مالی و عملیاتی شاخص‌های مهم برای تمرکز در تصمیم‌گیری‌های شرکت محسوب می شوند، بنابر این دو مدل رویکرد در این رابطه را پیشنهاد می کند:

الف) برای پروژه‎ها با ریسک کمتر، تمرکز زدایی و اعطای اختیارات تصمیم گیری بیشتر به مدیریت پروژه

ب) برای مباحث کلان و پروژه های پیچیده مانند پروژه آبهای عمیق و ال‎ان‎جی، مدیریت متمرکز

برون سپاری

قیمت‎های افسانه‌ای نفت و سود هنگفت پروژه های بالادستی سبب شد که در 2 دهه گذشته برخی شرکت‎های غیرنفتی وارد پروژه‎های نفتی شوند، اما سقوط قیمت‎ها سبب شد این گروه از شرکت‎ها تصمیم به خروج از این حوزه را بگیرند.

ازجمله، چند روز پیش اعلام شد که 2 شرکت Maersk & DONG Energy تصمیم گرفته‎اند همه فعالیت‌های نفت و گاز خود را ادغام کنند. با اجرائی شدن این طرح شرکت جدیدی به ارزش 10 میلیارد دلار ایجاد خواهد شد.

هدف شرکت مرسک واگذاری یا ادغام همه فعالیت‌های نفتی خود ، با هدف تمرکز برفعالیت هسته خودکه همان حمل ونقل وخدمات لجستیکی بوده، اعلام شده است.

هدف شرکت دونگ انرژی نیز، خروج از فعالیت‌های نفتی و تمرکز بر فعالیت هسته خود یعنی تولید انرژی بادی است.

این  رویکرد حتی به شرکت‌های نفتی نیز تسری یافته است.

بسیاری از شرکت‌های بزرگ نفتی در حال بازنگری در باره فعالیت‌های هسته‌ای خود هستند. این موضوع که چه فعالیت‌هائی باید درون شرکت صورت گیرد و چه فعالیت‌هایی می‌تواند با مشارکت دیگر شرکت‌ها به شکل برون سپاری انجام شود، تصمیم مهمی برای ادامه فعالیت شرکت‌های نفتی به شمار می آید.

باید در نظر داشت همه شرکت‌های مزبور از توان مالی، فنی و تشکیلاتی بالا برای حفظ و توسعه رشته فعالیت‌ها درون سازمانی هستند.

شرکت‌های نفتی با در نظر گرفتن عواملی همچون هزینه تمام شده و کاراییی حتی برخی از فعالیت‌های کلیدی پروژه را به سایر شرکت‌های تخصصی واگذار می‌کنند . برای نمونه شرکت BG قبل از اینکه توسط شرکت شل تملک شود، با امضای قرارداد بلند مدت مشارکت راهبردی، همه فعالیت‌های FEED پروژه‎های خود را به شرکت پیمانکاری KBR واگذار کرده بود.

امروزه زنجیره‌ای از شرکت‌های خدمات و تجهیزات سرچاهی (OFSE) به‎وجود آمده‌اند که بسته‌های خدماتی متنوعی ارائه می دهند، به‎طوری که سبب بازنگری شرکت‌های نفتی در انجام درون سازمانی برخی از فعالیت‎های اصلی پروژه‎ها شده اند.

توجه محض به مباحث فنی و مالی و غفلت از استقرار نظام کارآمد مدیریتی مانع تحقق اهداف ملی برای ارتقای صنعت نفت خواهد بود.

به اعتقاد نگارنده، شرکت‌های ایرانی نیز باید  از این سیاست‌های نوین و علمی تجربه شده بین المللی تبعیت کنند.

به عنوان نمونه، موفقیت حرفه‌ای و اقتصادی یک شرکت خدماتی با شناخت ظرفیتهای واقعی خود ، بجای گسترش فعالیت‌ها و حتی اصرار به داشتن نقش E&P در تمرکز بر فعالیت هسته خود و حفظ جایگاه یک پیمانکار فرعی است.

همچنین برون سپاری خدمات پروژه‎ها ، می تواند به مدیریت کار آمد پروژه‎ها از سوی شرکت‌های کارفرمایی کمک کند.

این سیاست‌های نوین ازجمله تمرکز زدایی و برون سپاری که همگی با هدف افزایش کارایی انجام می‌شود، می‌توانند راهگشای بسیاری از مشکلات صنعت نفت کشور و به تبع آن تحرک شرکت‌ها و صنایع داخلی و خروج از رکود باشد.

رضا پاکدامن

کد خبر 273923

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =