۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۹
  • کد خبر: 275105
دیپلماسی و نفت، زیر تیغ

چند هفته پیش وقتی وزیر امور خارجه در یک نیمروز پاییزی به ساختمان وزارت نفت آمد تا با همکسوت نفتی خود، بیژن زنگنه دیداری تازه کند، هنوز نشست 171 اوپک در وین برگزار نشده بود و خبری از پیروزی خیره‎کننده ایران در آن نشست نبود تا مهر تاییدی بر دیپلماسی موفق نفتی ما باشد، با وجود این اما وزیر امور خارجه جمله‎ای در وصف صنعت نفت کشور گفت که البته رسانه‌ها حق مطلب را درباره آن ادا نکردند و بازتاب لازم را نیافت.

جمله‌ای، کوتاه و ساده اما بسیار اثرگذار، نغز و پرمغز. محمدجواد ظریف گفت: «صنعت نفت برجام را زنده نگه داشته است».

در همان زمان می‌شد پرسش‌های بسیاری در باره این جمله طرح کرد و از اساس این جمله، واجد پرسش‌هایی چندگانه در درون خود بود. آیا برجام هر لحظه رو به احتضار بود که معمار ایرانیِ آن، صنعت نفت را احیاگر برجام می‌خواند؟ آیا وزیر خارجه از دهلیزهای هولناکی که مخالفان پر و پا قرص برجام ساخته و پرداخته بودند تا این توافق بین‌المللی را به درون آن بیفکنند، بیمناک بود و ناگزیر می‌خواست خود را در آغوش همیشه پرتلاش صنعت نفت و نفتی‌ها بیفکند؟ و آیا دیپلمات همیشه خندان ما همچنان در صدد بود تا به همه ناظران بفهماند که روح برجام برای کشور ما، نه سیاسی، که به طور عمده اقتصادی است؟

پاسخ همه این پرسش‌ها بی تردید می‌تواند آری باشد، چه آن‌که در همه ماه‌های پس از تصویب برجام، به چشم دیدیم که این سند بین‌المللی هر دم تا مرز بی اعتبار شدن مطلق پیش رفته و از این روست که دولت یازدهم، بخش زیادی از توان خود را مصروف حفظ و صیانت از این دستاورد بزرگ مذاکره با کشورهای عضو گروه 1+5 کرده است.

برجام را بیراه نیست اگر مانند طفلی بی‌پناه در قایقی شکسته در اقیانوسی قلمداد کنیم که نامش هر چه هست، «اقیانوس آرام» نیست!

دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست که «برنامه جامع اقدام مشترک» چه مخالفانی دارد؛ مخالفان و مخالف‌خوانانی «مطلق‌اندیش» که حقیقت را جز در انبان خود، در هیچ جای دیگر بر نمی‌تابند. دست کم نگارنده این سطور تاکنون هیچ منتقد برجامی را ندیده است که خود را از رویکرد صفر و صدی بر حذر نگاه داشته باشد. از این رهگذار، برجام برای منتقدانش اهریمن مطلق است، پس به طریق اولی منتقدان آن، خود را خیر مطلق قلمداد می‌کنند.

در وضعی اینچنین، بدیهی است که وقتی وزیر امور خارجه به دیدار از وزارت نفت آمد و نفت را احیاگر و زنده نگهدارنده برجام برشمرد، عمق حرفهایش دوچندان بود و این یعنی صنعت نفت ایران، راه مردم را بسی بیشتر و دقیق تر از آنچه که باید و شاید، در پیش گرفته و پیموده است. راه مردمی که در انتخابات خرداد 92 رای به اعتدالگرایی، تعامل سازنده با جهان و پرهیز از تنش در همه سطوح و نهادهای کشور دادند. مردم ایران در آن سال نشان دادند که در پی اقتصادی مولد، آرام و بی هیاهو هستند و چنین اقتصادی تنها و تنها می‌توانست و می‌تواند زیر سایه تعامل سازنده و روابط بی تنش با جهان و نیز بهره‌برداری منطقی و توسعه گرایانه از منابع و ثروت‌های ملی نظیر نفت محقق شود. همین جا بود که ضرورت توافق برد- برد با کشورهای 1+5 ضروری می‌نمود که برجام، محصول این ضرورت بود و بازگشت مقتدرانه ایران به بازار جهانی نفت و انرژی، بازتولید و احیا و بهره از آن محصول.

دیدار ظریف از وزارت نفت و سخنانش در وصف این صنعت، از سوی دیگر موید این معنا بود که بیژن زنگنه، افزون بر این‎که «دولتمردی صنعتگر» است، «صنعتگری دیپلمات» نیز هست و در همه طول عمر دولت یازدهم تا همین حالا که این نوشته را می‌خوانید، صنعت و سیاست (دیپلماسی) را توامان پیش برده و این دو را با یکدیگر درآمیخته است. گرچه بیژن زنگنه به حسب ذات مسئولیتی که به عهده گرفت، باید از دیپلمات‌های - خارج از دستگاه دیپلماسی- کابینه می‌بود؛ آن هم درست زمانی که تحریم‌های سنگین قدرت‌های جهانی، ریشه‌های صنعت نفت ایران و به طریق اولی ریشه‌های اقتصاد شکننده کشور ما را در سال‌ها و ماه‌های واپسین عمر دولت محمود احمدی‌نژاد نشانه رفته بودند.

از اساس چه کسی پیدا می‌شود که بگوید سیاست خارجی تعاملی و تنش زدای دولت یازدهم از همان روز نخست پس از انتخاب حسن روحانی کلید نخورده است؟ برجام در این نگاه، نه نقطه آغازِ تکوین این سیاست عملگرایانه و واقع بین، بلکه نقطه پرتاب آن بود و درست همین جا، عرصه اشتباه و کج فهمی شمار زیادی از مخالفان برجام شد. آنها بر اساس ضرب‌المثل «فواره چون بلند شود، سرنگون شود» در پی آن بودند که سیاست تعاملی دولت یازدهم در همه حوزه‌ها پس از برجام را - که قصد فروافتادن نداشت - به هر طریق ممکن فروبنشانند و اکنون نیز در پی همین خواسته‌اند هرچند که این خواسته آنان، در تضادی حداکثری با مطالبه اکثریت ملت ایران است. شوربختانه در خارج از مرزهای ایران نیز، همین رویکرد در میان طیف‌های گوناگون رادیکال موج می‌زد و می‌زند و دست‌اندرکاران تصویب و پیشبرد برجام را روز و شب مشغول این کرده است که از «دستاورد وین» حفاظت کنند.

سخنان ظریف در باب احیاگری برجام توسط صنعت نفت ایران آنجا مصداق دقیق تر خود را یافت که وزیر نفت در حاشیه نشست 171 اوپک در جمع خبرنگاران گفت «نتیجه این نشست، برد برای همه طرف‌ها بود و نشان داد که اعضای اوپک حتی در شرایطی که مناقشات فی مابین بعضی از آنها بسیار جدی است، می‌توانند دور یک میز بنشینند و با هم حرف بزنند و به نتیجه مطلوب طرفین برسند». محصول این سیاست، بازگشت ایران به اثرگذارترین و تعیین‌کننده‌ترین سطح ممکن در بازار جهانی نفت بود؛ ایران همان قدر که پس از برجام توانست خود را به عرصه سیاست جهانی اثبات و تحمیل کند، همان‌قدر نیز توانست خود را بار دیگر در بازار جهانی انرژی مطرح کند، پس بیراه نیست اگر بگوییم وزارت امور خارجه و وزارت نفت، مانند دو بال یک پرنده عمل کردند.

شاید آن هنگام که در بحث‌های مربوط به اقتصاد سیاسی، ناظران و صاحب‌نظران بسیاری می‌گفتند بهتر است متولی دیپلماسی انرژی ایران وزارت خارجه باشد و نه وزارت نفت، نمی‌دانستند وزیر و وزارت نفت دولت یازدهم، در پیوندی راهبردی با وزارت خارجه، به خوبی از عهده پیش بردن دیپلماسی انرژی کشور بر می‌آیند و نیازی به واگذاری ماموریت به وزارت خارجه ندارند.

با ذکر آنچه گفته آمد، اکنون بدیهی است که این دو وزارت و وزیر دولت یازدهم، زیر سنگین‌ترین و گاه ناجوانمردانه ترین حملات توپخانه مخالفان برجام و به طور مشخص مخالفان دولت باشند. هر کس دیگری هم اگر جای این مخالفان بود، می‌کوشید این دو بال را با هم هدف قرار داده و بیندازد؛ دو بالی که به دولت روحانی، جرات و قدرت پرواز می‌بخشند.

همه می‌دانند که این روزها ظریف و بیژن زنگنه زیر چه میزان هجمه‌های مخالفان قرار دارند و نکته قابل تامل آن است که همه این هجمه‌ها، از یک جنس اند و از یک حلقوم بیرون می‌آیند، اما در این میان آنچه فراموش می‌شود، خواست و اراده مردمی است که دیپلماسی ای تعاملی و تنش‌زدا می‌خواهند و صنعت ملی پویا و رو به توسعه». جنس هجمه‌ها و نقدها را اگر نگاه کنید و اگر به درد دل‌های دو وزیر یادشده گوش کنید، در خواهید یافت که هر دو از یک تیغ زخم برمی‌دارند!

مسعود رفیعی طالقانی

کد خبر 275105

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =