عصر حجر به خاطر کمبود سنگ به پایان نرسید و عصر نفت پیش از اتمام ذخایر نفتی جهان پایان خواهد یافت.» این نقل قول این روزها در اکثر محافل انرژی شنیده میشود. اگر این نظریه تنها از طرف دوستداران محیطزیست مطرح شده بود، ممکن بود ترسیم کردن چنین آرمانی منطقی به نظر نیاید، اما این جمله نقل قولی است از «ذکی یمانی» که 3 دهه پیش وزیر نفت عربستان سعودی بود.
این گفته او پر از طعنه است، زکی یمانی حدود 30 سال پیش در چنین زمانی (در همین هفته) که آمریکا اقدام به توقیف نفتکش عربی کرد به جهانیان معرفی شد.
فعالیتهای او در حل آن بحران منجر به ایجاد تحولاتی در تاریخ اقتصادی و سیاسی و مدرن شد، به همین دلیل کمتر کسی میتواند پیشبینی فوق را تنها یک آروزی دست نیافتنی بداند.
اکنون برای نسل بعد از آن واقعه مسائل کاملا روشن است. جهان به نفت خاورمیانه معتاد است، پس دلیل پیشبینی یمانی در مورد پایان دوره نفت چیست؟
پاسخ این سئوال این است: او معتقد است پس از شوک اول نفتی موارد اساسی جابجا شدند و این مطلب هرچند برای کشورهای نفتخیز مثل عربستان سعودی ناراحت کننده است اما کاملا درست به نظر میرسد. اکنون پیشرفتهای فناوری در حال ورود به مسیری هستند، که میتوانند به کشورها ، خصوصاً کشورهای توسعه یافته، این اجازه را بدهند که منابع تأمین انرژی خود را تغییر داده و نیاز و تقاضای خود را برای نفت کاهش دهند و موقعیت کشورهای تولید کننده نفت را تحت تاثیر قرار دهند.
امروزه دیگر استفاده از سوختهای هیدروژنی و یا روشهای دیگر ذخیره و توزیع انرژی از حالت رویا خارج شده و به یک واقعیت قابل پیشبینی و تحقق تبدیل شده است.
تغییر منابع انرژی از نفت به چنین منابعی مطمئنا ساده و ارزان نخواهد بود (خصوصاً در زمینه حمل و نقل)، اما با سیاستهای مناسب میتوان علاوه بر ممکن ساختن چنین تغییری مزیتهای اقتصادی زیادی به دست آورد.
متأسفانه اکثر حکومتهای ثروتمند جهان و در رأس همه آنها آمریکا (که بزرگترین مصرف کننده نفت به شمار میرود) نسبت به استفاده از امکانات لازم جهت تسریع در تحقق بخشیدن به این رویا کوتاهی میکند.
اگر درمان اعتیاد غرب به نفت هزینهبر باشد، آیا این کار ارزش دارد؟ مطمئنا این وابستگی خود هزینههای خاصی را در بردارد؛ اول اینکه اعتماد به «اوپک» مستلزم خطرپذیری سیاسی است، چرا که نفت کماکان در خیلی از موارد از جمله حمل و نقل یک کالای انحصاری است و اگر تأمین آن به مدت چند روز متوقف شود، اقتصادهای پیشرفته دچار رکود شدیدی خواهند شد، این همان اتفاقی است که 2 سال پیش در انگلستان و در جریان مسدود شدن انبارهای نفت داخل این کشور توسط اعتصابیون مخالف مالیات اتفاق افتاد. علیرغم سرمایهگذاریهای گسترده برای یافتن منابع نفتی جدید در روسیه و چند نقطه دیگر کاملا مشخص است که سهم عربستان سعودی و کشورهای همسایه از بازار جهانی نفت طی دو دهه آینده افزایش خواهد یافت و دلیل آن وجود منابع عظیم نفت ارزان میباشد.
بیش از دو سوم ذخایر قطعی نفت جهان در اختیار عربستان و 4 کشور همسایهاش قرار دارد در نتیجه ادامه مرکزیت این منطقه در تأمین نفت باعث میشود ریسک فوقالذکر کماکان وجود داشته و حتی احتمالا افزایش یابد.
نتیجه این انحصار هزینههای دیگری نیز در برخواهد داشت. طبق تخمین حکومت آمریکا در طول سه دهه گذشته «اوپک» توانسته است با نگهداشتن قیمت نفت در حدی بالاتر از قیمت واقعی بازار باعث انتقال بیش از 7 میلیارد دلار از ثروت مصرفکنندگان آمریکایی به تولیدکنندگان شود.
این بررسی کلیه موارد از جمله یارانههای مربوط به سوختهای صنعتی را در نظر نگرفته و تنها شامل اختلاف قیمت بازار با قیمت واقعی نفت (در صورت عدم دخالت اوپک) میشود.
این بررسی میتواند یکی از دلایل حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه باشد. هزینه دیگری که اعتیاد به نفت را در بردارد زیانهایی است که به محیطزیست و سلامت انسانها وارد میکند.
اتومبیلها یکی از منابع کنترل ناپذیر آلودگی محیطزیست هستند و جالب آنکه کنترل آلودگی نیروگاهها بسیار سادهتر از کنترل آلودی اتومبیلهاست.
عمدهترین سهم در تولید گازهای گلخانهای را بخش حمل و نقل در بردارد.
تنها راه حل بلند مدت برای این مجموعه مشکلات به هم پیوسته کاهش استفاده نفت و به عبارتی کاهش تکیه بر مصرف آن است.
زمانی رسیدن به این هدف، آب در هاون کوبیدن بود، ولی امروزه با به وجود آمدن باتریهای هیدروژنی، حداقل گزینه دیگری در این مورد (مصرف) مطرح شده است. این باتریها که دارای ابعادی بزرگ هستند میتوانند تا زمانی که هیدروژن مورد نظر آنها تأمین شود به صورت سالم و تمیز کار کرده و نیروی مورد نیاز مصرف کننده را در خانه و بیرون از آن خصوصاً در اتومبیل تأمین کند.
سوخت هیدروژنی نیز مانند الکتریسته میتواند از منابع مختلفی از جمله سوختهای فسیلی (ذغالسنگ و گاز طبیعی) سوختهای هستهای و یا منابع تجدیدپذیر تأمین شود.
این در حالیست که هنوز خیلی از این قابلیتهای بالقوه عمل نشده است ولی امروزه کلیه تولیدکنندگان بزرگ اتومبیل دارای برنامه «سوخت جایگزین » هستند.
سوخت دیگری که ممکن است در سالهای آینده جایگزین نفت شود «بیواتانول» است در حال حاضر بسیاری از اتومبیلها با سوختی که ترکیبی از محصولات نفتی و اتانولها میباشد، کار میکنند. مشکل اساسی که در این زمینه هست هزینههای بالا در این روش است که دولتها را مجبور میکند سوبسیدهای سنگینی را به اتانول اختصاص دهند. اما میتوان امیدوار بود که با تولید اتانول در مجتمعهای صنعتی و با افزایش راندمان تولید در کنار افزایش میزان آن، این هزینه را کاهش داد.
مطمئنا این تغییرات یک شبه انجام نمیشود. ممکن است وجود انرژیهای هیدروژنی یا بیواتانول به عنوان رقیبی جدی برای نفت بیش از یک دهه یا بیشتر به طول انجامد.
اکنون اولین چالشهای این منابع انرژی با نفت آغاز شده است. اینکه با استفاده از چنین سوختهایی میتوان مطمئن بود که از طریق اتومبیلها و نیروگاهها، گازهای گلخانهای تولید نخواهد شد و یا اینکه «انرژیهای بیواتانولی چون از گیاهان به دست میآید، و کربن خود را از محیط میگیرد در نتیجه باعث گرم شدن کره زمین نخواهد شد» از جمله این چالشها میباشد.
مساله دیگری که حائز اهمیت است این است که منابع تولید این انرژیها (هیدروژن و گیاهان) در دسترس همه بوده و این میتواند باعث جلوگیری از بروز هر گونه جنگ دیگری بر سر انرژی شود.
بهترین راه برای تسریع روند رسیدن به انرژیها چیست؟ مطمئنا این راه هرچه باشد غیر از آن چیزی است که در حال حاضر جورج بوش و کنگره آمریکا بر سر آن در حال مشاجره هستند. متأسفانه رهبران آمریکا هنوز به جای برنامهریزی برای کاهش تقاضای نفت در حال گسترش راههای تأمین آن هستند.
تشویقهایی برای پیشنهاد فناوریهای جدید در نظر گرفته شده است اما مطمئنا تاثیر چندانی نخواهد داشت چرا که تخصیص یارانههای تحقیقاتی نمیتواند صنایع فعلی را که دارای سرمایهای بالغ بر صدها میلیارد دلار هستند به این کار ترغیب کند. بهترین راه برای کاهش تقاضای نفت و افزایش نوآوری برای جایگزینی نفت وضع محدودیتهایی در مصرف آن میباشد که بهترین و عملیترین راه آن افزایش تصاعدی مالیات محصولات نفتی بر اساس افزایش مقدار مصرف آنها میباشد.
با این کار حداقل در آمریکا تعداد زیادی از فعالیتهای حفاری جهت کشف حوزههای نفتی معطوف به سرمایهگذاری در زمینه منابع جدید انرژی خواهد شد.
ممکن است تعلل غربیها در سیاستگذاری برای دستیابی به انرژیهای نوین این فرصت را در اختیار همکاران «شیخ یمنی» قرار دهد تا با تخصیص سهمی از درآمدشان از نفت به تحقیق و بررسی روشهای دستیابی به ارزشهای نوین به دانش فنی مربوطه دستیافته و پس از پایان دوره حکومت «اوپک» از این طریق سلطه خود را بر منابع انرژی جهان ادامه دهند.
منبع: دنیای اقتصاد، سه شنبه 6 آبان 1382
کد خبر 7385
نظر شما