می گویند ماه مبارک رمضان، بهترین فرصت برای تجدیدنظر است و خوشبخت کسی که از این ماه بهره ببرد.برای ما تنها می تواند امیدی بماند که ای کاش بازهم با پایان این ماه، فرصتی بیابیم و رخصتی به ما دهند تا بلکه دوباره این ماه خوب و آسمانی را تجربه کنیم... یکی دو روز دیگر عید رمضان - فطر - است. خوش به حال آنها که از این ماه به قدر ذره ای حتی بهره گرفته اند...

همیشه همین طور است؛ تا می آیی باور کنی مخمل نرم نوازش دعا را که آرام روی سبکترین رویاهایت می نشیند، تمام می شود. مثل همه چیزهای خوب خدا این هم تمام می شود تا قدرش را بدانی که چه سبکبار آمد و چه سبکبار رفت. توی همه کوچه ها دوباره آشتی تقسیم می کردند و سرسلامتی همسایه اسپند دود می کردند.بوی شکلاتی لبخند از همه پنجره های مهربانی توی کوچه می ریخت و بلور ارغوانی قهر را می شکست... نرم و نازک بود رویای رمضان که یک ماه پراز بیداری بود و من درنا های کاغذی را می دیدم که بر آسمان بی پایان یک عشق آبی بال می گشایند و گوشم از ضرباهنگ خوش "ربنا" پربود... خدا را می شد در همین حوالی سراغ گرفت، وقتی می دیدی آدمها در کنار خیابان می ایستند و مسافری خسته را به خرج یک صلوات به خانه می رساندند... اذان موذن اردبیلی یعنی رسیدن، پراز قاصدکهای لطیف دوستی.وپایان انتظار یعنی گشودن لب به لبخندی به پاس رسیدن و جاری شدن... دور نبود رویایم وقتی همسایه را می دیدم که به مهربانی احوالپرس همسایه بود و من انگار در سبکی یک رویا غوطه می خوردم که می دیدم آدمها رنگی اند، خاکستری نیستند ...حجم درد دیگری را بر می داشتند و تا قله قاف مردانگی حمل می کردند... چه رمضان خوشی که تن در آفتاب پرهیزگاری، روح را می شوید و عشق، چونان گفتاری اهورایی، آرام، بر پیکر خستگی روح، جامه ای از تسلیم و رضا می پوشاند... چه خواب سبکی بود رمضان ...چشم که بر هم گذاشتیم به صدای نرم بال پروانه ای شکست...انگار فرصت، تنها لحظه ای بود؛ رمضان مانند یک برکه نور گرداگردمان را پر کرده بود و حالا در بیداری آیا می توان همچنان ادامه روشن یک رویا بود؛ رویا پر از سرود اهورایی پاک زیستن ! هنوز دستهامان بوی دست همسایه را دارد که گرم گرم در ابری نهفته مهربانی سرود بارش را بر سر زمین و زمان تکرار می کرد.ویاد گرفتیم که چگونه به آفتاب وضو بسازیم و سر بر جانماز خاک بساییم و پوست بترکانیم در بارش برف سبک دوست داشتن در خیابانی که همه صداها در آن با هم آشتی اند... همیشه همین طور است؛ناگاه از خواب بیدار می شوی و می بینی همه اش یک خواب بوده است؛ یک لحظه.بعد در بیداری باید دوباره مانند یک پرنده سبکبال باشی ...مانند یک شاخه یاس بالا رفتن و اوج گرفتن بر تن دیوار را بلد باشی و... یک رمضان دیگر گذشته است. پلک که زدیم در بیداری دوباره تنها خودمان بودیم. در خواب و بیداری مثل یک رویا سبک بودن و تن به پلشتی و زشتی و دروغ ندادن، باور کردن دیگران و قشنگ زیستن، درس رمضانی دیگر است و مبادا که به همین راحتی، به همین آسانی، مانند بچه ای که در پایان امتحانی موفق کتاب درسی را به آسمان پرت می کند، در بازی ساده کودکانه مان غرق شویم ! فرصتها مانند ابر درگذرند. امام علی (ع) با این جمله زیبا یادمان می اندازد که فرصتهای خوب بودن را به راحتی از دست ندهیم...معلوم نیست چند رمضان دیگر به ما فرصت دهند که خوب باشیم و ... خداوند قلبهای همه ما را به عطر رمضان خوشبو بدارد.ان شا الله!
کد خبر 69804