صنایع نفت، گاز و پتروشیمی به عنوان بزرگترین بخش انرژی در جهان، بیشترین ارزش افزوده را در میان تمامی صنایع داشته و از میان 10 شرکت بزرگ دنیا از لحاظ درآمد، همواره تعداد قابلتوجهی از آنها متعلق به شرکت¬های فعال در بخش بالادستی صنعت نفت است (6 شرکت در سال 2015).
کشورهای دارنده منابع هیدروکربوری، همواره سعی در برداشت بهینه و تبدیل این منابع تجدیدناپذیر به داراییهای ماندگار قابلرقابت داشته و جذب و توسعه فناوریهای پیشرفته مورد نیاز در این راستا را در اولویت برنامه¬های خود قرار میدهند. یکی از مهمترین ابزارها و اهرمهای دستیابی به اهداف مذکور، طراحی و استفاده از روشهای قراردادی و رژیمهای مالی مبتنی بر ریسک و پاداش (Risk & Reward) است که با مرکز و محور قراردادن پروژه به جای مطالبات طرفین پیمان، حداکثر سود و منافع را برای ذینفعان به ارمغان آورده و بیشینه برداشت را محقق میکنند.
باید توجه داشت که برداشت با روش تخلیه طبیعی که روش اصلی تولید در کشورهایی است که دسترسی به فناوری¬های نوین ندارند، عموماً منجر به استحصال به طور متوسط 15 درصد از ذخایر درجای میدان میشود و با تغییر سیستم و تعادل طبیعی مخزن، سبب از دسترفتن فرصتهای تولید شده و برای برداشت باقیمانده ذخایر، هزینههای هنگفتی را به کشور میزبان تحمیل میکند.
بنابراین تنها راهحل بهمنظور دستیابی به حداکثر منافع از منابع هیدروکربوری، انتخاب سیستم بهینه اجرای پروژه (Project Delivery System) با برنامهریزی و طراحی دقیق نظامهای فنی و اجرایی و باتوجه به ویژگیهای متعدد ملی، اقتصادی، منطقهای، فناورانه و فنی وابسته به مخزن است که سود شرکت نفتی صاحب دانش فنی روز را به نوعی به برداشت هرچه کارآمدتر منابع وابسته کند؛ چراکه در غیر اینصورت شرکت نفتی با نگاه مقطعی و زودگذر و با هدف حداکثرسازی سود بهمنظور پاسخگویی به صاحبان سهام شرکت، به برداشت منابع هیدروکربوری اقدام کرده و آسیبهای جدی و غیرقابلجبرانی را به منافع بلندمدت کشور میزبان وارد میسازد.
از همین روست که قراردادهایی با محدوده ثابت و هزینههای ثابت (Fixed Cost and Fixed Scope of Work) که به جای رویکرد مرکز ریسک، رویکرد مرکز هزینه را به شرکت نفتی دارند و نمود بارز آنها در قراردادهای خدماتی و کوتاهمدت نفتی است، با حداقل استقبال از سوی کشورهای دارنده منابع نفتی (کمتر از یک درصد قراردادها در جهان) مواجه هستند. از سوی دیگر سیستمهای مبتنی بر ریسک و پاداش، اصلیترین محرک توسعه فناوری در شرکتهای فعال در حوزه اکتشاف و تولید نفت و گاز (E&P) بودهاند که با تحمیل ریسک به شرکتهایی که متعهد به پاسخگویی به سهامداران و تامینکنندگان مالی خود هستند، آنها را به سوی تحقیق و توسعه (R&D) برای برداشت حداکثری با حداقل هزینهکردها سوق دادهاند.
هدف شرکتهای اکتشاف و تولید (E&P) سودآوری در مراحل مختلف اکتشاف، ارزیابی، توسعه تسهیلات، تجهیزات و چاهها از طریق دستیابی به بهترین منابع مالی و دانش و فناوری مورد نیاز در حوزههای مدیریت مخزن و دادهها، مدیریت پروژه و پیمانسپاری و مدیریت داراییها و منابع مالی است. شرکتهای اکتشاف و تولید (E&P) با پذیرش ریسک بسیار بالای مراحل و فازهای مختلف چرخهحیات پروژههای بالادستی نفت و گاز و با صرف هزینههای هنگفت اکتشاف، ارزیابی و توسعه میادین که زمان بازگشت و رسیدن به نقطه سربهسر (Break Even Point) آنها بسیار طولانی است و از طریق تجارت داراییهای خود که به صورت پورتفولیوهایی است که ریسک را کمینه میسازد، کسب درآمد میکنند.
نگاهی به تاریخ بیش از صدساله صنعت نفت در ایران حاکی از آن است که در این صنعت که مزیت رقابتی منحصر به فرد کشور در عرصه بینالمللی محسوب میشود و باید به بهینهترین شکل، تبدیل منابع تجدیدناپذیر به ارزشهای پایدار را در اولویت برنامههای خود داشته باشد، به دلایل متعدد و مختلف، تجربه شکلگیری و رشد شرکتهای ایرانی اکتشاف و تولید وجود نداشته است که همین امر صدمات و خسارات بسیاری را به کشور وارد کرده است. خوشبختانه اخیراً تلاشهایی برای ظرفیتسازی و شکلگیری کسب و کارهای اکتشاف و تولید ایرانی با هدف تشکیل شرکتهای دانشبنیان و متکی بر فناوری که توانایی فعالیت و رقابت در منطقه و جهان را داشته باشند، در کشور آغاز شده است.
کتاب «مدیریت پروژههای بالادستی صنعت نفت در شرکتهای اکتشاف و تولید (E&P)» در همین مسیر و با هدف تشریح مبانی کارکردی و عملیاتی شرکتهای فعال در حوزه اکتشاف و تولید (E&P) در سطح بینالملل، به عنوان گامی کوچک برای حرکت در مسیر توسعه کشور و به منظور تدوین منابع علمی که به نحو جامعی نیازهای مرتبط با شناخت این حوزه را مرتفع سازند، ترجمه شده و به تازگی منتشر شده است.
امیر فرجی
محبوبه سلیمانی
مترجمان کتاب «مدیریت پروژههای بالادستی صنعت نفت در شرکتهای اکتشاف و تولید»
نظر شما