با فرا رسیدن تابستان سال ۱۳۶۴، در حالی که تهدیدهای عراق برای حمله دوباره به شهرها و اماکن غیرنظامی ادامه داشت، وزیر اطلاعات عراق تهدید کرده بود که عراق حملههای خود را علیه کشتیرانی در خلیجفارس تشدید میکند.
وزیر وقت نفت عراق نیز گفته بود: به نفتکشهایی که به بنادر ایران نزدیک شوند حمله میکند تا شاهرگ اقتصادی ایران که ماشین جنگی آن را تغذیه میکند، مسدود کند.
پس از این تهدیدها، بعثیها در ۲۴ مردادماه ۱۳۶۴ پایانههای نفتی ایران را در جزیره خارک هدف حمله قرار دادند و حملههای هوایی را علیه مردم غیرنظامی در شهرها تداوم بخشیدند.
از جمله مراکز حساس نفتی ایران که حملات سهمگینی را تحمل کرد، اما بیوقفه به فعالیتهای خود برای پشتیبانی و تأمین مالی جنگ ادامه داد، جزیره خارک است که در زمان جنگ پایگاه راهبردی صدور نفت ایران بود و حدود ٩٤ درصد نفت خام ایران از طریق آن صادر میشد.
خارک، جزیرهای دارای اهمیت اقتصادی و ژئوپلیتیک با اسکان شهری است و در ۳۸ کیلومتری ساحل ایران (بندر گناوه) در خلیجفارس از توابع استان بوشهر قرار دارد و دارای هشت کیلومتر طول (شمال- جنوب) و چهار کیلومتر عرض است.
حملههای پرشمار رژیم بعثی به پایانه نفتی خارک در حالی رخ داد که کارکنان صنعت نفت در سختترین روزهای جنگ حتی یک لحظه ناامید نشدند و میدان مبارزه را خالی نکردند و با تقدیم بیش از یک هزار شهید اجازه نداند دشمن خللی در چرخه اقتصاد کشور وارد کند. با مقاومت و ایثار تلاشگران صنعت نفت، صادرات نفت ایران حتی برای یک روز قطع نشد.
جزیره خارک در طول دوران دفاع مقدس بیش از ۲ هزار و ٨٠٠ نوبت بمباران شد، اما همچنان بهعنوان پایانه صادرات نفت ایران به کار خود ادامه داد.
به هر حال نقش وزارت نفت در هشت سال دفاع مقدس و پاسداری کارکنان صنعت نفت از کیان انقلاب اسلامی و تمامیت ارزی ایران بر کسی پوشیده نیست.
نخستین تأثیر خسارت جنگ تحمیلی بعثیها بر ضد ایران (١٣۶۷- ١٣۵۹) کاهش شدید تولید نفت هر دو کشور بود، بهگونهای که با گذشت کمتر از چند ماه از آغاز جنگ، روزانه نزدیک به ۴ میلیون بشکه نفت از مجموع تولید دو کشور کاسته شد.
رژیم بعثی در همان آغاز جنگ، از زمین، هوا و دریا مراکز نفتی ایران را هدف قرار داد و آسیبهای فراوانی به آنها وارد کرد و در همان هفتههای نخست جنگ با تمرکز شدید آتش روی بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان که به تنهایی نیمی از فرآوردههای نفتی کشور را تأمین میکرد، این مرکز را بهصورت غیرقابل استفاده درآورد، بهگونهای که خطوط لوله، مراکز پمپاژ نفت، چاهها و لنگرگاهها، مخازن ذخیرهسازی، بندرها و باراندازهای نفتی را که عمده آنها در خوزستان بود، هدف قرار داد و بسیاری از فعالیتهای حملونقل و تولیدی کشور را که به سوخت نفت نیاز داشتند، با مشکل روبهرو کرد.
آمریکا و کشورهای همپیمانش هم در طول جنگ از هیچ کمکی در این زمینه به بعثیها کوتاهی نکردند. آمریکا به جنگ نفتکشها دامن زد و عربستان و کشورهای نفتی حامی بعثیها نیز با افزایش تولید و اشباع بازارهای نفت به کاهش قیمتهای جهانی نفت کمک کردند تا توان تأمین هزینههای جنگ را برای جمهوری اسلامی ایران ناممکن کنند.
ارتباط نفت و جنگ در هشت سال دفاع مقدس و جایگاه این دو در تصمیمگیریهای کلان سیاسی کشور بهطور کامل روشن است و پایانه نفتی خارک همواره در نوک پیکان حملات دشمن به مقاومت ادامه داد تا هزینههای جنگ و اداره کشور تأمین شود.
در ادامه با نگاهی هرچند خلاصه به هشت سال جنگ تحمیلی و نقش صنعت نفت در تأمین مالی موتور جنگی ایران برای استقامت انقلاب در برابر تهاجم ناجوانمردانه دشمنان انقلاب اسلامی، درمییابیم که نفت و بهخصوص پایانه نفتی خارک نقش مهمی در به ثمر ننشستن آرزوهای شوم دشمنان انقلاب اسلامی و رژیم بعثی داشت.
درآمد نفتی سال ١٣۵٩ حدود ۱۱.۶ میلیارد دلار
تصویر جنگ در سال نخست حمله عراق چنین است: سال ۱۳۵۹ سالی دشوار برای کشور بود. در جبهههای نظامی، دشمن با اشغال بندر راهبردی خرمشهر، محاصرۀ شبهجزیرۀ آبادان و در تیررس قرار دادن شهر اهواز، فشار سنگینی بر کشور وارد میکرد.
از نظر اقتصادی نیز با توجه به وابستگی کشور به درآمدهای نفتی، حملات دشمن به بعضی مراکز و تأسیسات نفتی، از جمله بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان، تولید نفت کشور را بهشدت تحت تأثیر قرار داد.
با توجه به نبود تجربه جنگی و آسیبپذیر بودن تأسیسات نفتی، به دلیل نبود هرگونه سیستم دفاعی، اعم از عامل و غیرعامل، در ماه نخست جنگ، همه تأسیسات نفتی کشور در مناطق نفتخیز جنوب تعطیل شد و در نتیجه تولید نفت کشور بسیار کاهش یافت.
افزون بر مشکلات مربوط به مقدار تولید، بهدلیل کاهش مصرف در پی برنامههای «آژانس بینالمللی انرژی»، قیمت نفت نیز در سال ۱۳۵۹ کاهش یافت.
نخریدن نفت ایران که از بیاعتمادی خریداران به توان ایران برای عمل به تعهدهایش (بهدلیل در معرض خطر بودن تأسیسات نفتی) ناشی میشد، مشکل مضاعفی بود که تا عملیات موفق سال ۱۳۶۱ و خارج کردن تأسیسات نفتی کشور از تیررس مستقیم دشمن همچنان ادامه داشت. مجموع این عوامل سبب شد درآمدهای نفتی کشور در سال ۱۳۵۹ بهشدت سقوط کند و به ۱۱.۶ میلیارد دلار برسد.
درآمد نفتی سال ١٣۶٠ حدود ۱۲.۴ میلیارد دلار
آن دسته از مشتریان نفتی که در جنگ طرفدار بعثیها و حامیانشان بودند، حاضر به خرید نفت ایران نبودند. دسته دیگر که بیطرف بودند نیز جرأت بستن قراردادهای میانمدت سه ماهه یا بلندمدت ٩ ماهه را نداشتند زیرا تصور میکردند که زیر آن فشارها هر آن ممکن است دولت مرکزی سقوط کند یا اینکه با چند کیلومتر پیشروی بعثیها، ایران نفتی برای صادرات در اختیار نداشته باشد؛ این مسائل سبب شد تا در نیمه نخست سال ١٣۶٠ در برخی از ماهها صادرات ایران حتی به روزی ٣٠٠ هزار بشکه در روز کاهش یابد.
در این سال پیروزیهای ایران تأثیر خود را گذاشت و بهتدریج تعداد بیشتری مشتری اطمینان یافتند که از ایران نفت خریداری کنند و آمد و رفت هیئتهای اقتصادی و سیاسی برای همکاری و بستن قرارداد و برقراری مبادلات افزایش یافت.
کارکنان صنعت نفت نیز دوشادوش و همگام با نیروهای رزمنده در میدان جهاد اقتصادی و نفتی عملیات میکردند، از جمله توسعه فعالیتهای بازاریابی در فضای بینالمللی، ترمیم سریع خرابیهای ناشی از جنگ و سرپا نگهداشتن توان تولیدی و صادراتی برای از موضع قدرت صحبت کردن در نشستهای اوپک و دریافت سهمیه بیشتر برای تولید ایران و جلوگیری از افزایش تولید اعضا بهمنظور حفظ قیمت.
موفقیت در این بخش بهویژه مرهون پیروزیها و جانفشانیهای رزمندگان اسلام بود که برخلاف قواعد کلاسیک جنگ با کمترین امکانات و فقط با بذل جان شکست را بر دشمن تحمیل کردند و بذر غرور و افتخار را در دل همه ایرانیان بارور ساختند.
در سال ۱۳۶۰ که اوج کشمکشها و ترورهای داخلی بود، همچون سال قبل از آن، وضع در جبهههای جنگ و عرصه تولید و فروش نفت مطلوب نبود، درآمدهای نفتی کشور هم در همان حد سال قبل، یعنی حدود ۱۲.۴ میلیارد دلار باقی ماند.
درآمد نفتی سال ١٣۶١ حدود ٢٠ میلیارد دلار
سال ۶۱ با عملیات فتحالمبین و سپس آزادسازی خرمشهر، هزاران کیلومتر از سرزمینهای اشغالشده میهن آزاد شد و منطقه مهم و نفتخیز خوزستان تقریباً به کلی از نیروهای دشمن پاکسازی شد. از سوی دیگر سوریه بهعنوان یکی از مشتریان جدید نفتی و به دلیل روابط عمیقی که با ایران پیدا کرده بود، خط لوله نفت عراق را به سوریه قطع و عراق را از روزانه چندصد هزار بشکه صادرات نفت محروم کرد.
برخلاف دو سال آغازین جنگ، سال ۱۳۶۱ از هر جهت سال متفاوتی بود و پدیدار شدن انسجام در حاکمیت، آثار خود را در عرصههای مختلف نشان داد.
در بهار ۱۳۶۱ نخستین پیروزی تعیینکننده در جبهه جنگ نصیب ایران شد و خرمشهر پس از گذشت بیش از یک و نیم سال آزاد شد. این موفقیت بزرگ اثر خود را در عرصه فروش نفت کشور نیز به جا گذاشت و با خارج شدن تأسیسات نفتی کشور از تیررس مستقیم دشمن، مشتریان بیشتری متقاضی خرید نفت ایران شدند که افزایش میزان فروش نفت کشور را در پی داشت.
تحت تأثیر این تحولات، بازار نفت نیز تا حد بسیاری تقویت شد و در نتیجه افزایش تولید و رشد قیمتها، درآمدهای کشور از محل فروش نفت به ٢٠ میلیارد دلار در سالهای پس از انقلاب رسید.
درآمد نفتی سال ١٣۶٢ حدود ۲۰.۵ میلیارد دلار
سال ۶٢ با آرامش نسبی جبههها آغاز شد، اما بعثیها تمرکز حملات هوایی خود را بر بمباران مناطق نفتی و صنعتی بهویژه در حوزه خلیجفارس قرار دادند. در اواخر این سال، عملیات بزرگ خیبر انجام شد و سرانجام نیروهای اسلام پس از طی مراحل اولیه و تثبیت در غرب هور در جزایر مجنون که گفته میشد دارای ذخایر قابلتوجهی از نفت است مستقر شدند.
همچون سالهای پیش، در سال ۱۳۶۲ نیز تحولات صحنه رزم و فروش نفت پابهپای هم پیش رفت. در عرصۀ تولید و فروش نفت، توفیقهای سال قبل تکرار شد و درآمد کشور از محل فروش نفت از ۲۰.۵ میلیارد دلار گذشت.
درآمد نفتی سال ١٣۶٣ حدود ۱۶.۵ میلیارد دلار
سال ۶۳ با آثار و پیامدهای عملیات خیبر و پاتکهای بعثیها و کاربرد سلاح شیمیایی آغاز شد. باید توجه داشت که در ادامه اقدامهای جهان صنعتی برای کاهش آسیبپذیری نفتی که شامل صرفهجویی، استفاده از ذخایر راهبردی و افزایش تولید نفت کشورهای خارج از اوپک بهویژه در دریای شمال میشد، اوپک برای حفظ قیمت مطلوب نفت و تحت تأثیر خواستهای ایران به کاهش تولید پرداخت، اما از آنجا که این اقدام تأثیر کافی نداشت بهویژه به دلیل قیمتشکنیهای نیجریه و انگلیس در آذرماه ١٣۶٢ در لندن قیمت رسمی نفت از حدود ٣۵ دلار به ٢٩ دلار کاهش یافت تا اعضا بتوانند کمترین سهم تولید را از بازار نفت داشته باشند، بنابراین مازاد عرضه و پایین بودن قیمتها در سال ۶۳ همچنان ادامه داشت و دورنمای درآمدهای نفتی کشور را که پشتوانه اصلی برای تأمین هزینههای عمومی و جنگ بود در میانمدت و درازمدت تیره میکرد.
در سال ۱۳۶۳ نخستین نشانههای فرسایشی شدن جنگ هویدا شد. کشیده شدن جنگ به مناطق مسکونی، آغاز جنگ نفتکشها و روآوردن بعثیها به سلاحهای ممنوعه از جمله مصادیق این واقعیت بود. درآمدهای نفتی نیز همچون سالهای قبل، همراهی محسوسی با وضع جبههها از خود نشان داد و مجموع درآمد کشور از محل فروش نفت خام به حدود ۱۶.۵ میلیارد دلار کاهش یافت که نشانگر رکودی محسوس بود.
درآمد نفتی سال ١٣۶٤ حدود ۱۳.۹ میلیارد دلار
در این ایام، ما همچنان شاهد سقوط قیمت نفت بودیم، همچنین بعثیها از بمباران هوایی تهران سودی نبردند و پس از سه هفته از ادامه بمبارانها با حضور میلیونی مردم در راهپیمایی در روز قدس همان سال بمباران را متوقف کردند.
بعثیها، در پی این بنبست و به فاصله دو ماه بعد، در مردادماه ۶٤ و درست چند روز بعد از انتخاب حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب بهعنوان ریاست جمهوری، پایانه نفتی خارک را که عمده صادرات نفت ایران از آنجا صورت میگرفت بهطور مؤثر مورد حمله و انهدام قرار دادند.
در پی هر حمله، جنگ روانی شدیدی دایر بر از کار افتادن کامل باراندازهای خارک و از دست رفتن توان صادراتی و توقف درآمدهای نفتی در رسانههای خارجی راه میافتاد، اما با وجود تمرکز و استمرار آتش هوایی بر این جزیره کوچک و حیاتی با تلاش همهجانبه کارکنان صنعت نفت و با تمهیدات گوناگون، جریان صدور نفت ادامه یافت.
پدافند عامل و غیرعامل، استفاده از گویهای شناور و لولههای خرطومی برای بارگیری نفت و سرانجام عملیات شاتل که بهوسیله آن نفت با نفتکشهای متعلق به ایران از خارک بارگیری و برای تحویل به خریداران خارجی به مناطق امنتری نظیر جزایر سیری و لاوان منتقل میشد از جمله این اقدامها بود.
در همین سال، شاهد آغاز گسترده جنگ نفتکشها و تداوم آن تا روزهای آخر جنگ برای خنثی کردن عملیات نفتی ایران و ایجاد فشار مالی و اقتصادی از طریق کاهش یا توقف صادرات و فروش نفت بودیم تا در کنار اهرمهای سیاسی و نظامی به این وسیله نیز ایران را هر چه بیشتر تحت فشار بگذارند.
سرانجام عملیاتی که همه آن را انتظار میکشیدند، آغاز شد و در ٢٢ بهمن ١٣۶٤ مصادف با جشنهای پیروزی انقلاب اعلام شد که رزمندگان اسلام در عملیاتی شگفتانگیز، عرض هزار متری و خروشان اروندرود را در نزدیکی دهانه پرتلاطم خلیجفارس طی و بندر نفتی فاو را آزاد کردهاند.
حالا دیگر صدای مبادله آتش توپخانه ایران و بعثیها بهخوبی در شیخنشین نفتی کویت شنیده میشد و نیروهای ایران در نزدیکی مرزهای مشترک عراق با کویت و عربستان که دو حامی عمده عراق بودند، مستقر شدند. عراق با این عمل از چند کیلومتر ساحلی که در خلیجفارس داشت، همچنین از آبراه اروند به کلی محروم میشد.
سال ۱۳۶۴ سالی تعیینکننده در سرنوشت جنگ بود. در این سال، به ظاهر موعد عملیات نهایی یا سرنوشتسازی که مقامهای کشور نوید آن را از مدتها قبل میدادند، رسیده بود.
تسخیر بندر استراتژیک «فاو» در دهانۀ خلیجفارس راه دسترسی بعثیها را به دریا از این کشور گرفت، اما دشمن نیز با منسجمتر کردن جبهههای خود و افزایش تدارکات پیشرفته نظامی در سایه حمایتهای اقتصادی متحدانش اوضاع را بیشازپیش پیچیده کرد.
پس از اینکه حامیان عرب بعثیها از رایزنیهای سال ۱۳۶۳ خود با ایران به نتیجه نرسیدند و ایران به عملیات برونمرزی عمدهای دست زد که بهطور مکرر بعثیها را به اجرای آن تهدید میکرد، این کشورها وارد فاز جدیدی شدند که بعدها به «جنگ قیمتها» شهرت یافت.
به نوشته نشریه «میدلایست اکونومیست»، پس از آزادسازی فاو به دست نیروهای ایرانی، عربستان که تا قبل از آن بر اساس سهمیه تعیینشده روزانه ۴.۳۵ میلیون بشکه نفت تولید میکرد، ناگهان تولید نفت خود را به ۶ میلیون بشکه در روز رساند.
سال ۱۳۶۴ با فراز و فرودهای فراوان و سقوط درآمدهای نفتی ایران به ۱۳.۹ میلیارد دلار به پایان رسید.
درآمد نفتی سال ١٣۶۵ حدود ۵.۹ میلیارد دلار
با وجود کاهش شدید درآمدهای نفتی ایران در سال ۱۳۶۴ آثار اصلی «جنگ قیمتها» در سال ۱۳۶۵ نمایان شد، زیرا از آغاز جنگ تا این سال، هزینههای جنگ حدود یکسوم درآمدهای نفتی بود، اما در این سال، با کاهش درآمدهای نفتی و افزایش هزینههای جنگ، بهتدریج این دو با هم برابر شدند.
در تیرماه ۱۳۶۵ روزنامه رسالت به نقل از نشریه نفتی «بازار نفت» گزارش داد: بهدلیل عرضه انبوه نفت مازاد بر نیاز بازار، قیمت نفت خام «برنت» دریای شمال در بازار لندن به هشت دلار و ۶۵ سنت و هشت دلار و ۵۰ سنت به ازای هر بشکه برای تحویل در ماههای اوت و سپتامبر (۱۹۸۶) رسیده است.
بر اساس این گزارش، قیمت نفت خام «دوبی» نیز در بازار لندن به ۶ دلار و ۷۵ سنت به ازای هر بشکه برای تحویل در ماه اوت کاهش یافت.
در بازار غیررسمی و تکمحموله که ایران مقدار بسیاری از نفت خود را به این شکل میفروخت، قیمت نفت به بشکهای ۵ دلار هم رسید تا آنجا که با توجه به تخفیفهای بسیاری که ایران ناگزیر بود به مشتریان خود بدهد و این واقعیت که هزینه بیمه هر محموله نفتی به حدود یکچهارم کل ارزش محموله میرسید، وزیر وقت کشور، اعلام کرد: «تولید نفت دیگر صرفه اقتصادی ندارد».
با وجود کاهش شدید قیمتها، کشورهای نفتخیز حامی بعثیها، به بهانه ضرورت حفظ سهم «اوپک» در بازار، همچنان به افزایش تولید نفت خود ادامه دادند تا آنجا که تولید روزانه ۱۵.۹ میلیون بشکهای اوپک، در سال ۱۳۶۴، به روزانه ۱۹.۵ میلیون بشکه در سال ۱۳۶۵ رسید و حال آنکه سهمیه تعیینشده برای این سال ۱۴.۸ میلیون بشکه در روز بود.
حملۀ ۲۱ مردادماه هواپیماهای عراقی به پایانه نفتی «سیری» و دو سوپرتانکر در حال بارگیری و دو نفتکش ویژه حمل نفت از «خارک» صدور نفت ایران را بهشدت کاهش داد.
بر اساس گزارش «میدلایست اکونومیست»، پس از حمله عراق به سیری، صادرات نفت ایران به حدود ۵٠٠ هزار بشکه در روز کاهش یافت؛ این رقم پیش از حمله به سیری یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز بود.
کاهش شدید قیمت و مقدار صادرات نفت سبب شد فروش نفت ایران در سال ۱۳۶۵ به حدود ۵ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار برسد.
درآمد نفتی سال ١٣۶۶ حدود ٩ میلیارد دلار
نشست اوپک در سال ١٣۶۶ سرانجام قیمت رسمی نفت اوپک را که از سال ١٣۶٢، ٢٩ دلار به ازای هر بشکه تعیین شده بود به ١٨ دلار کاهش داد که از قیمتهای واقعی بازار آزاد در آن زمان چند دلار بالاتر بود.
در این سال، اخبار و قرائن از فعال شدن شدید بازیگران و کشورهای حامی بعثیها برای اعمال فشار و محدودیت بر ایران حکایت میکرد؛ ناوگان آمریکا و متحدانش به بهانه حفظ امنیت رفتوآمد نفتکشها، به آوردن یکی از بزرگترین ناوگانهای جنگی پس از جنگ دوم و جنگ ویتنام دست زده و خلیجفارس و تنگه هرمز را در عمل اشغال کرده بودند. شورای امنیت سازمان ملل بهطور فعال به میدان آمد و قطعنامه ۵٩٨ در تیرماه همان سال تصویب شد.
رزمندگان اسلام در سال ۶۶ شهر حلبچه را فتح کردند و عراق عملیات بمباران هوایی و فشار بر شهرها و مراکز صنعتی و نفتی را تشدید کرد و موشکهای زمین به زمین را بهویژه علیه تهران بهکار گرفت، بهطوریکه از دوازدهم اسفندماه ١٣۶۶ تا اواخر ۱۳۶۷ حدود ١۵٠ موشک به تهران شلیک کرد.
آمریکاییها که نمیخواستند شاهد پیروزی ایران در جنگ باشند، حمله همزمان به قایقهای ایران و تأسیسات نفتی دریایی را آغاز کردند. نیروهای آمریکایی اکنون مستقیم و آشکارا به میدان آمده بودند.
با حملههایی که بعثیها بر مراکز نفتی ایران در خلیجفارس متمرکز کرده بودند، مشتریان کمتر رغبت میکردند به منطقه جنگی وارد شوند و شرکتهای بیمه بینالمللی نیز مرتب هزینههای بیمه جنگی خلیجفارس را که منطقه مربوط به ایران را شامل میشد، افزایش میدادند.
وزارت نفت برای غلبه بر این مشکلات و جذب و حفظ مشتریان، دامنه عملیات موسوم به شاتل را گستردهتر کرد و به این منظور با نفتکشهای شرکت ملی نفتکش ایران، محمولهها را با قبول خطر جنگ، از خارک بارگیری و به مخازن و لنگرگاههای موقتی ترتیب داده شده در جزیره لارک منتقل کرد تا مشتریان، نفت را از نقطه امن دریافت کنند.
با فاصله بسیار زیادی که این جزیره از فرودگاههای نظامی عراق داشت، تصور میشد آنجا محل کاملاً امنی است، اما در بهار سال ۶۷ هواپیماهای عراقی لارک را نیز بمباران کردند و چهار سوپر تانکر عظیم در آنجا به آتش کشیده شد.
در چنین اوضاع پیچیده و در این بحرانهای گوناگون فزاینده در تیرماه ۱۳۶۷ هواپیمای مسافربری ایران نیز هدف اصابت موشکهای ناو آمریکایی قرار گرفت و به دنبال آن درگیریهایی در دریا رخ داد.
هلیکوپتر نظامی آمریکا از یک سو و قایقهای تندرو و ناوچهها و ناوهای ایرانی مستقر در خلیجفارس از دیگر سو مورد اصابت قرار گرفتند.
در سال ۱۳۶۶، با وجود افزایش مختصر قیمت نفت و ابتکارهایی که در صادرات آن بهکار رفت (حداقل صادرات در حجم پیشین را ممکن کرد) درآمدهای نفتی در حد ۹.۲ میلیارد دلار باقی ماند و در سال ۱۳۶۷ به ۷.۶ میلیارد دلار کاهش یافت.
در تابستان سال ۱۳۶۷ ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد را یک سال پس از صدور پذیرفت و به این ترتیب پس از هشت سال جنگ، بین ایران و عراق آتشبس برقرار شد.
مرتضی شمس؛ سلاح نفت در جنگ تحمیلی
دکتر محمدباقر حشمتزاده؛ نفت و ریشههای جنگ تحمیلی
میدلایست اکونومیست
نظر شما