حمایت عمومی از اقدامهای اقلیمی در بیشتر کشورها بیشتر از همیشه است، اما این موضوع وقتی همهچیز از غذا گرفته تا هزینههای حملونقل گرانتر میشود، درد اقتصادی را کاهش نمیدهد. چارلی دونوان، استاد مدعو امور مالی در دانشگاه واشنگتن در این باره میگوید: این یک نقطه ضعف ناخوشایند اقتصادی است که با سوختهای فسیلی اداره میشود.
این اتکای بیش از حد به سوختهای فسیلی هرگونه نبود تعادل بین عرضه و تقاضا را به منبع نوسان قیمتها مانند آنچه اکنون شاهدش هستیم، تبدیل میکند. در سال ۲۰۲۰، غولهای نفتی با این فرض که تعطیلیهای ناشی از شیوع ویروس کووید-۱۹ سبب کاهش تقاضا برای تولیداتشان میشود، سرمایهگذاریهای خود را برای افزایش حجم تولید بهشدت کاهش دادند، اما عرضه سریع واکسنهای مختلف در کشورهای توسعهیافته به بهبود بیش از حد انتظار و کمبود عرضه منجر شد.
اکنون حمله روسیه به اوکراین با افزایش تحریمهای اقتصادی، خطر عرضه نفت را افزایش داده است. تحلیلگران میگویند هرچه جنگ بیشتر طول بکشد، شانس بیشتری برای باقی ماندن قیمت نفت بالای ۱۰۰ دلار وجود خواهد داشت.
نظریه دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه شرکتهای نفتی ممکن است در دهه گذشته کمتر در بخش تولید سرمایهگذاری کردهاند و قیمت را بالا بردهاند، زیرا سرمایهگذاران، آنها را تحت فشار قرار دادهاند تا به سمت انرژی سبز حرکت کنند، البته همه با این نظر موافق نیستند.
اد مورس، رئیس تحقیقات جهانی کالا در شرکت سیتی گروپ، در این باره اظهار میکند: حتی با در نظر نگرفتن فشار به سمت قیمتهای بالا ناشی از جنگ، قیمت بالای نفت بهدلیل اتفاقهایی که در طول همهگیری کرونا رخ داد به رشد خود ادامه خواهد داد، اما افزایش هزینههای نفت خام چه معنایی برای دوره گذار به سمت انرژی پاک در آینده دارد؟
یک بحث این است که قیمتهای بالای سوختهای فسیلی خوب است؛ ممکن است مصرفکنندگان تشویق شوند به خودروهای کممصرفتر یا برقی روی آورند، پروازهای کمتری داشته باشند و به از رده خارج کردن بویلرهای نفتی بیشتر فکر کنند.
همین امر درباره سیاستگذاران نیز صدق میکند. ایمی مایرز جاف، رئیس آزمایشگاه سیاست آب و هوا در دانشگاه تافتس، میگوید: زمانی که قیمت نفت بسیار بالا میرود، دولتها سیاستهایی را برای دور شدن از نفت اتخاذ میکنند و امروز انجام این کار راحتتر از افزایش قیمتها در گذشته است.
آخرین باری که هر بشکه نفت بیش از ۱۰۰ دلار برای هر بشکه قیمت داشت، یک دهه پیش بود؛ زمانی که انرژی پاک هنوز بسیار گران بود، خودروهای برقی مقرون به صرفه هنوز در دسترس نبودند و توافقنامه پاریس امضا نشده بود.
با این حال، انرژی پاک کمی رشد تقاضای سوخت فسیلی را کُند کرده و هنوز به کاهش قابلتوجهی در مصرف نفت در بیشتر کشورها منجر نشده است. به این دلیل که جایگزینی زیرساختهای مصرفکننده سوخت فسیلی زمانبر است. آنچه را در نروژ اتفاق افتاد در نظر بگیرید، جایی که ۶۵ درصد از تمام وسایل نقلیه فروختهشده در سال ۲۰۲۱ الکتریکی بود، اما تقاضای نفت از سال ۲۰۱۳ کمتر از ۱۰ درصد کاهش یافته است. به علاوه، تقاضای فزایندهای از سوی کشورهای در حال توسعه وجود دارد. این کشورها برای تأمین انرژی اقتصادهای در حال رشد خود به انرژی بیشتری نیاز دارند.
باب مکنالی، رئیس گروه انرژی راپیدان اظهار میکند: قیمتهای بالای نفت میتواند به اشکال مختلف به حرکت به سمت انرژی پاک آسیب برساند.
آنچه را که سال ۲۰۲۱ اتفاق افتاد در نظر بگیرید. زمانی که قیمت گاز طبیعی در اروپا به بالاترین حد خود رسید، دولتها میلیاردها دلار در قالب یارانه هزینه کردند تا اطمینان یابند انرژی مقرونبهصرفه باقی میماند. بخش زیادی از این پول نصیب شرکتهای سوخت فسیلی شد که افزایش درآمدهای خود را گزارش دادند. تولیدکنندگان برق سبز که بهطور معمول در قراردادهای قیمتی بلندمدت متوقف شدهاند از قیمتهای سرسامآور برق سود چندانی به دست نیاوردهاند.
اکنون که جنگ در اوکراین به افزایش دوباره قیمتها منجر شده، بزرگترین واردکنندگان اروپایی گاز روسیه، یعنی آلمان و ایتالیا، افزایش نیروگاههای زغالسنگ را در سر دارند، با اینکه تأسیسات تولید انرژیهای تجدیدپذیر بیشتری برای بلندمدت میسازند.
در ایالات متحده، حتی حامیان محیط زیست برای مقابله با افزایش قیمت بنزین، خواستار افزایش طرحهای شکست هیدرولیک شدهاند. جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا که بر پایه اقدامهای سبز تهاجمی در انتخابات شرکت کرده بود، از سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) خواست نفت بیشتری تولید کند، با اینکه از انجام اقدامهای بیشتر در نشست تغییرات اقلیمی (COP26) حمایت کرده بود.
قیمت بالای نفت همچنین تورم را افزایش میدهد و بهطور بالقوه بانکهای مرکزی را وادار به افزایش نرخ بهره میکند. این موضوع هزینه سرمایه را برای همه از جمله شرکتهای تجدیدپذیر افزایش میدهد که برای پوشش هزینههای اولیه بالای ساخت نیروگاههای بادی و خورشیدی باید برای وام گرفتن بیشتر بپردازند. این موضوع باید به شرکتهای نفتی نیز آسیب برساند، اما بازدهی بالا به این معناست که آنها نیاز کمتری به جذب پول از طریق بازارهای استقراضی دارند.
در حال حاضر، سؤال بزرگ برای بازارهای نفت این است که در اوکراین چه اتفاقی میافتد. اگر اوضاع آرام شود، جاف، مک نالی و مورس پیشبینی میکنند که قیمتها احتمال دارد در اواخر امسال به زیر ۱۰۰ دلار خواهد رسید. بهدنبال آن چه اتفاقی میافتد؟
جاف انتظار دارد قیمتها کاهش یابد و پایین بماند. به گفته او، تولید نفت افزایش خواهد یافت و با تقاضا منطبق خواهد شد. این موضوع باید برای دورانگذار خوب باشد، زیرا به سرمایهگذاران اطمینان میدهد، اما اگر مردم این روایت را بپذیرند که افزایش سرمایهگذاریها در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر به کاهش سرمایهگذاری در سوختهای فسیلی و در نتیجه افزایش دوباره قیمتهای انرژی منجر میشود، برای دوران گذار بد خواهد بود. وی میگوید: اگرچه به نظر من درست نیست، اما تصوری از واقعیت ایجاد میکند.
مورس انتظار دارد نوسان قیمت به موضوعی عادی تبدیل شود: دولتها باید وارد عمل شوند تا قیمتها را تحت کنترل نگه دارند. آنطور که برخی میگویند، انتقال انرژی، جادهای پردستانداز خواهد بود. این تعبیری برای تغییرات درهم گسیخته است و هنگامی که شما چیزی را بهدست میآورید که درهمگسیخته است سبب ایجاد چندپارگی در داخل کشورها و پراکندگی بین کشورها میشود.
در همین حال مکنالی شاهد رونق در راه است و قیمت نفت ابتدا کاهش مییابد، اما پس از آن تا سال ۲۰۲۴ یا ۲۰۲۵ هر بشکه نفت تا ۱۵۰ دلار افزایش خواهد یافت. به عقیده وی، سیاستهای دولتی باید در واقع تقاضای نفت را کاهش دهد، همان کاری که اروپا انجام میدهد، نه آمریکا یا چین.
آنچه ارائه شد طیف وسیعی از احتمالات است که هرگز برای سرمایهگذاران خوب نیست. دانوان از دانشگاه واشنگتن میگوید: در درازمدت، تنها راهحل خروج از وضع بیثبات، حذف سوختهای فسیلی است، اما افزایش قیمت کنونی نفت مضر است و بهطور منطقی سیاستگذاران را به سمت به تعویق انداختن انواع هزینهکرد مورد نیاز برای انتقال سوق میدهد.
منبع: ایران پترولیوم
نظر شما