خط لوله ای به قطر تقریبی یک متر و به طول 1770 کیلومتر با هدف نجات غرب از وابستگی به نفت خاورمیانه، همچون ماری خوش خط و خال سرانجام از دل دریا سر بر کشید. هیچ چیزی نمی تواند سد راه آن شود و ... این خط لوله امروز رسما" افتتاح می شود.

نخستین قطره های نفت خرامان خرامان راه خود را از درون خط لوله ای که از برخی از بیشترین کشورهای بی ثبات و جنگ زده روی زمین می گذرد، می پیماید. این همان "نفت" معجزه گری است که قرار است غرب را به دروازه های خوشبختی برساند و ... بالاخره امروز صبح شیرهای آن باز می شود. آهنگ خوش استفاده از ذخایر نفت خام دریای خزر سرانجام به سرودی دل انگیز تبدیل شد و عرضه نفت خام از این منطقه از طریق خط لوله ای به طول 1770 کیلومتر آغاز گردید. این خط لوله از باکو، پایتخت آذربایجان، آغاز و از طریق تفلیس، مرکز گرجستان، به بندر ترکی جیهان در مدیترانه ادامه می یابد. به گزارش "شانا"، نشریه ایندیپندنت با ارایه گزارشی جامع در این زمینه و چالشهای پیش روی کشورهای ذینفع و بویژه آمریکا، موقعیت فعلی این خط لوله از منظر بیرونی را به تصویر کشیده است. تنها با 42 اینچ قطر، انتظار می رود که خط لوله باکو- تفلیس- جیهان (بی تی سی) سیاست بازار جهانی نفت را برای همیشه تغییر دهد. پروژه یک هزار مایلی که دیپلماسی خارجی برگرفته از جغرافیای قفقاز و تاثیر فعلی آن بر آسیای مرکزی را تحت الشعاع قرار داده است. بنا بر این گزارش، چنین به نظر می آید که تولید نفت از ذخایر زیرزمینی که بیش از 220 میلیارد بشکه نفت را در خود جای داده است به یک میلیون بشکه خواهد رسید که این میزان یک درصد بیشتر از تولید نفت جهانی است. طراحان و سرمایه گذاران این پروژه مدعی آن هستند که این خط لوله می تواند عرضه انرژی به آمریکا و اروپا را برای 50 سال آینده تضمین کرده و وابستگی این کشورها به برترین تولید کننده نفت دنیا، یعنی عربستان، را کاهش دهد. هدف جاه طلبانه این پروژه که راه خود را از مسیر پر پیچ و خم خزر در آذربایجان و از طریق گرجستان به بندر مدیترانه ای جیهان در ترکیه می پیماید، کاهش وابستگی غرب به سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) و انتقال سوخت ارزانتر به ایستگاههای پمپاژ غرب است. از میان جنگلها و بیشه ها تا رسیدن به وضع قوانین کارگری، و از مخاطرات موجود در انواع حکومتها تا اجرای قوانین دموکراسی؛ همه و همه گویای این حقیقتند که خط لوله موجود از مهمترین و حیاتی ترین شاهرگهای نفتی برای غرب است. این پروژه که معروف به پروژه "بی تی سی" است، شکافی بزرگ به وسعت دریای خزر میان روسیه و آمریکا و نیز آشوبهای سیاسی بسیاری را در کشورهایی که محل عبور این خط لوله هستند و نیز همسایگان آنها بوجود آورده است؛ مضافا" بر این که عاملی اساسی برای تخریب محیط زیست به شمار می رود. طرفداران محیط زیست معتقدند که اجرای چنین پروژه بزرگی در چنین منطقه پر خطری، می تواند صدمات زیست محیطی جبران ناپذیری پدید آورد. بنا بر این گزارش، در گرجستان بویژه، اعتراضات شدیدی در خصوص ساخت این خط لوله که قرار است از دره ای زیبا که یکی از اصلی ترین پایگاههای جهانگردی در این کشور محسوب می شود، بگذرد، در جریان است. از یازدهم سپتامبر 2001 و انجام حملات تروریستی به آمریکا، نگرانی در خصوص وابستگی آمریکا به نفت خلیج فارس، بیشتر و بیشتر شد. برای واشنگتن، در واقع، افتتاح این خط لوله دلیلی برای جشن گرفتن است. ساموئل بادمن، وزیر انرژی آمریکا، در این خصوص می گوید: "ما افتتاح این خط لوله را به منزله گامی مهم به سوی امنیت عرضه انرژی در این منطقه تلقی می کنیم." الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان، که پیش از این ، با ابراز خرسندی از پیشرفت در کار این پروژه، معتقد بود: "تمامی کشورهای منطقه به این خط لوله نیاز دارند." و آغاز هرچه سریعتر بهره برداری از این خط لوله، "می تواند گشایشی جدی در کار کشورهای نفتخیز منطقه بوجود آورد."، اکنون این امکان برایش فراهم شده است تا به رغم محکومیت به واسطه نقض حقوق بشر در این کشور، دوست صمیمی غرب، بویژه آمریکا، محسوب شود. دیپلماسی این خط لوله حتی به نوعی، موقعیت گرجستان را نیز که از هر دو طرف (روسیه و آمریکا) تحت فشار است، تحت الشعاع قرار می دهد. گرجستان در واقع، تنها کشوری است که به احداث خط لوله باکو- تفلیس– جیهان، به عنوان ضامن امنیت داخلی و اقتصادی خود می‎نگرد. این کشور فقیر که از منابع طبیعی محروم است و در پی جنگ داخلی، 20 درصد از خاک خود را از دست داده، تبدیل شدن به یک مسیر اصلی انتقال نفت و گاز منطقه خزر را امتیاز بزرگی برای خود می‎داند. همچنین، با وجود ناچیز بودن درآمد ناشی از حق ترانزیت، گرجستان آن را برای خود مفید می‎داند، زیرا تجدید ساختار زیر بناهای موجود از قبیل بنادر، خط لوله و پالایشگاه، ضمن ایجاد اشتغال، باعث می‎شود تا دولت گرجستان وجود این خط لوله را تضمین‎کننده امنیت خود بداند. این در حالی است که حضور نظامی آمریکا برای دولت تفلیس که از قدرت نظامی روسیه بیمناک است، حائز اهمیت تلقی می‎شود. در بلند مدت، ترکیه، یار همیشگی آمریکا و تنها منطقه ای که نفت این شاه لوله به بندر مدیترانه ای آن انتقال می یابد و سالها است که بر سر عبور نفتکشها از تنگه بسفر با این کشورها کشمکش دارد، می تواند به تداوم این دوستی مطمئن بوده و همچنان با آرامش خیال، پایگاههای نظامی خود را در اختیار آمریکا قرار دهد. در واقع، ترکیه با آگاهی از منافع اقتصادی و سیاسی این طرح بزرگ، تلاش دیپلماتیک فراوانی را طی سالیان گذشته برای عملیاتی شدن این طرح به کار گرفت و حتی با دست زدن به ریسک همکاری با اسرائیل و ایجاد نارضایتی در کشورهای مسلمان و عرب منطقه، تلاش‎کرده است جریان تحولات داخلی را به نفع خود تغییر دهد. از طرف دیگر، این کشور برای ورود به اتحادیه اروپا نیازمند حمایت‎های آمریکا است. به همین دلیل فرصت را غنیمت شمرده و با پیروی از سیاست‎های آمریکا، بر احداث و اجرای این پروژه اصرار داشته است. زمانی که شرکتهای بزرگ نفتی توجه خود را به سوی پتانسیل موجود در ذخایر آبهای خزر پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق معطوف ساختند، این منطقه به "خاور میانه ای جدید" تبدیل شد. بدین ترتیب، اگر تنها ذخایر موجود در این منطقه می توانستند به راحتی به مدیترانه منتقل شوند، غرب به هدیه ای آسمانی برای تغییر در ذائقه نفتی خود دست یافته بود که از شادی بدست آوردن آن، جشنی بین المللی ترتیب می داد. در چنین حالتی، غرب هم منطقه دریای خزر را از چنگال روسیه خارج ساخته بود و هم بدون وابستگی به خاورمیانه، با آرامش " نفت خود" را مصرف می کرد!! زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد، دریای خزر به یکباره خود را با پنج کشور- آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان رو به رو دید. نفت ارزان این منطقه و موقعیت کلیدی آن بعنوان مرز تاریخی میان غرب و شرق، بدین مفهوم است که کشورها به سرعت به سوی موقعیتی خاص همانند مهره های یک شطرنج در حرکتند. ... بازی آغاز شد. بلافاصله سه طرح همزمان که در رقابت با یکدیگر بودند، ارایه شد: مسیری شمالی از طریق روسیه، یک مسیر جایگزین جنوبی از طریق ایران و یک مسیر مرکزی از طریق قفقاز به سمت مدیترانه. برنده این سه طرح پیشنهادی بدون شک مشخص بود: مسیر مرکزی تنها مسیر تضمین شده از سوی واشنگتن به واسطه دوستان منطقه ای اش بود. پس، این خط لوله با کمک مالی آمریکا ساخته می شود. دیک چنی، معاون رییس جمهوری وقت آمریکا، که بعدها مدیر اجرایی شرکت معظم خدمات نفتی "هالیبرتون" شد، از نخستین کسانی بود که به این طرح، با شادی و هیجان رای مثبت داد. وی در سال 1998 در نخستین سخنرانی خود در این خصوص گفت: "نمی توانم تصور کنم بزودی زمانی خواهد رسید که ما منطقه ای خواهیم داشت که به ناگهان بعنوان یک منطقه راهبردی به لحاظ نفتی، جایگزین خاورمیانه خواهد شد." اکنون با گذشت کمتر از یک دهه و صرف 4 میلیارد دلار بیشتر، که تقریبا" سه چهارم این هزینه از طریق وام بانکی و مابقی آن از طریق پرداخت مالیاتها بدست آمده است، این خط لوله افتتاح شد. اما این بخش از کتابی که "کیپلینگ" آن را "بازی بزرگ" نام نهاده است- یعنی جنگ مخفیانه برای تسلط بر آسیای مرکزی- تنها به پایان نخستین فاز خود رسیده است. "ایندیپندنت" در انتهای گزارش خود آورده است: بدون آن که بخواهیم آمریکا را نسبت به این جشن ملی ناامید سازیم، باید بر این نکته اذعان کنیم که نفتی که امروز صبح به آرامی و خرامان راه پر پیچ و خم خود را درون لوله ها آغاز کرده است، از نخستین بخش از ذخایری است که بسیاری از تحلیلگران را متقاعد ساخته است که تنها 32 میلیارد بشکه نفت را در خود جای داده است؛ رقمی که با کوچکترین کشور خلیج فارس، یعنی قطر، برابری می کند. ... این بازی اکنون حرکت نمادین خود را از این خط لوله آغاز کرده تا با پیمودن مسیرهای بی ثباتی همچون ترکمنستان، آذربایجان و ... سیاست نفتی "بعدی" خود را رقم زند.
کد خبر 53800

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =