به گزارش شانا، با ایجاد شرکت نفت ایران و انگلیس، تمام حقوق امتیازنامه دارسى به این شرکت جدید انتقال یافت و دارسى خود نیز به عضویت هیئت مدیره این شرکت درآمد، اکنون باید مقدمات تولید و صدور نفت را فراهم مىکردند، تصمیم بر آن شد که نفت پس از تولید به آبادان انتقال یابد و در این نقطه پالایشگاهى احداث و فرآوردههاى نفتى از آن جا بازگیرى شود.
براى انتقال نفت به آبادان، ایجاد خطوط لولهاى به طول ١٣٨ میل ضرورت داشت، ساختمان پالایشگاه، مخازن، وسایل بارگیرى، اسکله و غیره نیز در دستور کار قرار گرفت، اراضى مورد نیاز پالایشگاه را شیخ خزعل، حاکم محمره (خرمشهر) که با نماینده سیاسى بریتانیا در خلیج فارس روابط دیرین داشت به موجب قراردادى در اختیار کمپانى گذاشت.
توافق شد که علاوه بر مال الاجاره سالانه ارضى یک وام ده هزار لیرهاى به شیخ داده شود و نیز نماینده سیاسى بریتانیا اطمینان داد که شیخ و خانواده او از حمایت دولت متبوع وى برخوردار خواهند بود.
پیداست که شرکت نفت پایههاى کار خود را بدون اعتنا به دولت مرکزى ایران، از طریق اعمال نفوذ مقامها و نمایندگىهاى سیاسى بریتانیا مستحکم میساخت.
قول و قرارهاى شرکت با خانهاى بختیارى و شیخ محمره نمونه بند و بستهایى بود که تا استقرار کامل حکومت رضا شاه و قلع و قمع شیوخ و خانها به دست وى ادامه داشت، این شیوه کار در پانزده سال دوران اقتدار رضا شاه متروک شد و پس از سوم شهریور ١٣٢٠ با ورود قواى نظامى بریتانیا به ایران با شدت و وسعت بیشترى از سر گرفته شد.
نظر شما