۲۵ آذر ۱۳۸۲ - ۱۵:۲۱
  • کد خبر: 10643

نخستین کسی که در نقش یک مهندس و مسوول عملیات و حفاری چاه‌های نفت را در منطقه جنوب ایران راه‌بری کرد و اهداف بزرگ‌ترین قرارداد نفتی را با اراده خستگی ناپذیر خود محقق ساخت، «جرج رینولدز» بود. زمین‌شناسی انگلیسی که در سخت‌ترین شرایط و ناامیدوارانه ترین حالت بیشترین تلاش‌ها و فعالیت‌ها را به نمایش گذارد و با استواری وصف‌ناپذیر آغاز تا پایان مسوولیت خود را با موفقیت به فرجام رساند.

او در هر کاری تنها به تعهدو مسوولیت می‌اندیشید و تارسیدن به نقطه پایان از پای نمی‌نشست. در بدترین شرایط نیز که یاس و ناامیدی رمق کارکردن را از همه می‌گرفت کمترین فتوری در ادامه مسیر به خود راه نمی‌داد. همچنان امیدوار و مصمم و ساکت و کم‌حرف مسیر طبیعی کار و تلاش را می‌پیمود. هیچ مانعی سدراه او نمی‌شد و او را در مسوولیتی که عهده‌دار شده بود منصرف نمی‌ساخت. عزیمت و شکست در فرهنگ کاری او جایگاهی نداشت آنهم در شرایطی که همه چیز به ظاهر از شکست حکایت می‌کرد. «آرنولد ویلسن»، که در نقش افسر گارد سایت حفاری او را در ماموریت جنوب ایران همراهی می‌کرد ضمن تشبیه او به درخت بلوط رینولدز را چنین توصیف می‌کند: او در کشف نفت خود را مصمم نشان می‌دهد. در بدترین شرایط نیز اندکی از سرعت خود نمی‌کاهد و پشتکار او وصف‌ناپذیر است و او را باید در این صفات فردی نمونه به شمار آورد. «دانیل یرگین» در کتاب «نفت، پول، قدرت» در توصیف رینولدز می‌گوید: او مردی کم حرف، سرسخت و فوق‌العاده محکوم بود. تنها اراده قاطع و تعهد سرسختانه‌اش بود که امکان می‌داد عملیات به پیش رود در حالی‌که همه‌چیز و تمام عوامل در جهت معکوس اجرای هدف‌های او جریان داشت. جرج رینولدز در زمانی به این همه صفات شناخته شد که با شکل‌گیری بزرگترین قرارداد نفتی در سال 1280 شمسی به اصرار دارسی وارد خاک ایران شد. او 50 ساله بود که در مسند مسوول عملیات حفاری چاه‌های سرخ در شمال قصر شیرین فعالیت خود را با یک گروه حفاری آغاز کرد. این فعالیت اگرچه رضایت خاطر شخص رینولدز را فراهم می‌آورد اما عملیات حفاری در این منطقه به لحاظ اقتصادی ثمره چندانی به همراه نداشت. چاه‌های سرخ دیری نپایید که عاری بودن خود را از نفت کافی آشکار ساخت. رینولدز که امید خود را از رسیدن به نفت در این منطقه بی‌نتیجه می‌دید با اطمینان کامل دست از کار کشید و با انتقال 40 تن تجهیزات حفاری این منطقه را به قصد جنوب ایران یعنی مناطق شاردین و نفتان ترک گفت. آنچه که او را به استقرار در این منطقه دل‌گرم و امیدوار می‌ساخت اطلاعات مندرج در سفرنامه‌های قدیمی و نیز گزارش یک مامور ایتالیایی به نام «لوییس دین» (Louis Dain) بود که او را به عملیات حفاری در این منطقه مطمئن می‌ساخت. او بیش از همه به حفاری در منطقه نفتان فکر می‌کرد و بر این باور بود که سخره‌های این سرزمین گویای همان چیزی است که برای آن ماموریت یافته است. پس می‌توان برای رسیدن به آن امیدوار بود که توان و توشه خود را تا حصول نتیجه مورد نظر به کار بست. این در حالی بود که شرکت «سندیکای امتیازات» بیشتر به انجام عملیات در منطقه شاردین نظر داشت. چراکه آن منطقه را سرشار از ذخایر نفتی می‌دانست. به‌رغم این نظر رینولدز عملیات حفاری را در خارج از میدان نفتی نفتان بی‌ثمر می‌انگاشت وی به عنوان مسوول عملیات حفاری طی گزارشی به دارسی؛ امتیازگر نفتی، نوشت: «باید بفهمی اگر عملیات نفتی را در دو منطقه شاردین و نفتان شروع کنیم کار من چیزی بیش از دوباره کاری نخواهد بود. به علت این‌که ناگزیرم بین دو منطقه تردد کنم. اما بدان با تمام دشواری‌ها من تا این تصمیم را به نتیجه نرسانم دست از تلاش برنخواهم داشت و اگر به من اجازه حفاری در منطقه نفتان را ندهید مثل این است که هیچ کاری انجام نداده‌ام». این گزارش در واقع همان‌چیزی بود که در ضمیر مسوول عملیات حفاری می‌گذشت و جهت کاری او را در آن شرایط بسیار دشوار تعیین می‌کرد. همچنین گزارش رینولدز از دشواری کار در منطقه عملیاتی حکایت داشت. آب آلوده و مواد غذایی نامناسب در صدر خیل مشکلات قرار داشت. رینولدز در یکی از گزارش‌های خود چنین آورده است: بهتر است به جای آب نام آن را سرگین راکد بگذاریم . از مواد غذایی که دیگر حرفش را نزن به قدری سفت است که هضم آن معده‌ای فولادی می‌خواهد. از این رو اگر کسی بخواهد این‌جا سلامتی‌اش حفظ شود در درجه اول باید دندان‌هایش به حدی قوی باشد که کار هضم را در دهان انجام دهد!! به علاوه ناهمواری شرایط جغرافیایی و فقدان راه‌های مراصلاتی بر حجم مشکلات می‌افزود. رینولدز که اجرای موفق و کامل عملیات را در گرو رفع این مشکل می‌دید در قدم نخست به احداث جاده‌ای مناسب اقدام کرد و ماشین‌آلات و تجهیزات لازم را برای شروع کار حفاری روانه منطقه عملیاتی ساخت. اما این تازه آغاز مواجهه تنگاتنگ او با انبوه مشکلات بود. البته وجود این همه مشکلات هیچ‌گاه رینولدز را در کار خود دل‌نگران نمی‌کرد. زیرا او مقاوم‌تر از آن بود که شرایط سخت طبیعی مانع فعالیت او شود و یا این‌که شرایط موجود روند عملیات را با وجود او به گونه‌ای با کندی مواجهه سازد. تنها نگرانی رینولدز از آن بود که مبادا مدیران شرکت، مستقر در لندن، نسبت به دستیابی به ذخایر نفتی قطع امید کنند و طی فرمانی گروه حفاری از ادامه فعالیت بازدارند. به موجب این نگرانی همواره در لابه‌لای گزارش‌های هفتگی خود مدیران شرکت را نسبت به نتیجه کار امیدوار می‌ساخت. ضمن این‌که آنان را از هرگونه تصمیم شتاب‌زده برحذر می‌داشت. چراکه خوداو سال‌ها قبل طی گزارشی لندن‌نشینان را از وجود نفت در صخره‌های جنوب ایران مطمئن ساخته بود. او پیوسته در برابر این پرسش قرار داشت که حفاری تا دستیابی به نفت در چه میزانی از عمق زمین امکان‌پذیر خواهد بود. وی این توصیه را از لندن دریافت کرده بود که حفاری را بیش از میزان پیش‌بینی شده انجام ندهد. میزان پیش‌بینی شده 1600 پا بود. این میزان برای رینولدز که در جریان عملیات قرار داشت و بیش از مدیران شرکت با شرایط اقلیمی آشنا بود چندان رضایت‌بخش نبود. به زعم او معدود کردن عملیات حفاری به این مقدار آن هم در آن منطقه از واقعیت به دور است. با گذشت بیش از 5 سال از شروع عملیات، سرانجام نگرانی رینولدز جامه تحقق پوشید. عدم دستیابی به منابع کافی نفت و سنگین شدن بار مالی، مدیران شرکت را در لندن به تصمیم بی‌توقف عملیات واداشت طی تلگرافی این فرمان در اختیار رینولدز قرار گرفت: «سرمایه شرکت تمام شده و بالاخره تصمیم قطعی گرفته شد که رینولدز عملیات حفاری را متوقف کرده، کارکنان خود را مرخص نماید و هرنوع وسایلی را که ارزش حمل و نقل به ساحل برای بارکردن در کشتی به مقصد انگلیس دارد، پیاده نموده و خود به انگلیس بازگردد.» تلگراف ارسالی ار انگلستان روحیه رینولدز را آزرد و او را بسیار خشمگین ساخت. اما وی سرسخت‌تر از آن بود که در مقابل این دستور سرتسلیم فرودآورد و به این سادگی دست از کار بکشد. وی به ویلسون گفت که اگر قرار بود دستورات تلگرافی را اجرا کند به خودش لعنت می‌فرستاد. ضمناً خاطرنشان کرد که در نظر دارد با ارسال تلگرافی به لندن از آنها اجازه کتبی بگیرد که به کار حفاری چاه تا عمق 1600 پا ادامه دهد. ضمن انجام این کار بی‌اطلاع به تلگراف مدیران شرکت مبنی بر توقف عملیات، امیدوارانه به کار خود ادامه داد و تا حصول موفقیت و دستیابی به مقصود از پای ننشست. البته سرپیچی رینولدز از این فرمان قابل توجیه بود که ارسال تلگراف د رآن شرایط در زمانی کوتاه ممکن نبود. چند روز وقت نیاز داشت. این همان چیزی بود که تصمیم رینولدز را در ادامه عملیات موجه و قابل قبول می‌ساخت. تلگراف زمانی آغاز می‌شد که عملیات رینولدز تا مرز موفقیت فاصله چندانی نداشت. همه چیز از وقوع یک اتفاق بزرگ حکایت می‌کرد؛ بوی گاز و صدای مهیب همان چیزی که مسوول عملیات حفاری سال‌ها به دنبال آن بود. درست در زمانی که دو روز به پایان قرارداد هفت ساله باقی‌مانده بود در شب 25 می 1908 نفت، این آرزوی دیریاب گروه حفاری، از دل نخستین چاه فوران کرد و بیش از همه مسوول عملیات یعنی رینولدز را خوشحال نمود. این واقعه تلاش‌های بی‌وقفه و امیدبخش او را به نتیجه رساند آن هم در شرایطی که یاس و ناامیدی در دل مدیران شرکت خانه افکنده بود. رینولدز از صحنه عملیات مسرورانه خطا به مدیران شرکت در لندن چنین گزارش کرد: « مفتخرم گزارش کنم که امروز صبح در ساعت 4 به وقت ایران نفت در عمق 1180 پا ، از چاه شماره یک فوران کرد. جزییات دیگر شامل غلظت و مقدار نفت متعاقباً اعلام خواهد شد.» مدیران شرکت که تا قبل از این تاریخ ناامیدانه اخبار مربوط به عملیات حفاری را تعقیب می‌کردند و بارها از سر دلسردی تصمیم برتوقف کار و برچیدن بساط حفاری گرفته بودند. در چنین شرایطی روحیه از دست رفته خود را بازیافتند و مصمم به ادامه عملیات شدند. گزارش رینولدز آن چیزی بود که سال‌ها مدیران شرکت را به انتظار نشانده بود. پس از جریان این گزارش دیگر کسی تردید نداشت که صخره‌های جنوب ایران چنان‌که رینولدز به درستی پیش‌بینی کرده بود سرشار از نفت است. همه آنانی که در برابر خوش‌بینی‌های فرمانده عملیات حفاری، رینولدز، جبهه گرفته و زبان ملامت و سرزنش گشوده بودند با دریافت خبر فوران نخستین چاه نفت در خاک جوب چشم به فردای خود دوخته و یکپارچه سرشار از امید و آروز شدند. حالا دیگر به خوبی زمینه حفاری برای سایر نقاط نیز فراهم بود و این رینولدز بود که بیش از هرکس می‌دانست که داستان به اینجا ختم نمی‌شود. فوران چاه‌های نفت دیگری را باید انتظار کشید واقعیت نیز صحت پیش‌بینی‌های اورا ثابت کرد. چاه‌های نفت یکی پس از دیگری فوران کرد به طوری که مدیران شرکت که همگی شاهد موفقیت‌های چشمگیر حفاران مستقر در سایت عملیاتی جنوب بودند از سرخوشحالی طی نامه‌ای موافقت خود را با تامین اعتبار مالی بیشتر به منظور ادامه حفاری تا عمق 1600 پااعلام داشتند. رینولدز با موفقیت‌های پی در پی خود اگرچه به عنوان کاشف نفت در خاک جنوب شناخته شد وبا نقشه‌های موثر خود زمینه موفقیت و کامیابی شرکت را فراهم ساخت. اما دیری نپایید که درپی موجی از اختلافات خدمات او به فراموشی سپرده شد و مورد ترد سوداگران نفتی در نقش مدیران شرکت قرار گرفت. در این مدت تنها شخص دارسی بود که حمایت خود را از وی دریغ نداشت و تا حد ممکن از وی پشتیبانی می‌کرد او به مدیران شرکت اطمینان داده بود که رینولدز کسی نیست که با حرکت احمقانه‌ای امتیاز نفت را به خطر اندازد و سرنوشت شرکت را بازیچه مطامع خود قرار دهد. اما موج اختلافات آنچنان بالا گرفت که حمایت‌های دارسی کمتر می‌توانست کارسازی کند و قدری از شعله خصومت‌های بکاهد. پس از کشمکش‌های بسیار سرانجام او از شرکت اخراج شد و پرداخت هزار پوند به پاس خدمات او در امر اکتشاف و حفاری تمام آن چیزی بود که اخراج رینولدز را به ظاهر موجه می‌ساخت. آرنولد ویلسن افسر گارد انگلیسی حفاری خدمات رینولدز را چنین توصیف می‌کند: او می‌توانست سرما و گرما، شکست و پیروزی را به آسانی تحمل کند. او با هر ایرانی، هندی و اروپایی که برخورد می‌کرد می‌توانست بهترین جنبه‌های وجود آنها را بیرون بکشد جز در مورد کارفرمایان اسکاتلندی‌اش که با خست کوته بینانه خود نزدیک بود این کوشش بزرگ را ناکام گذارند. قدر خدماتی که رینولدز به امپراتوری بریتانیا انجام داد هیچ‌گاه شناخته نشد. مردانی را که او نجات داد، بسیار ثروتمند شدند و مورد احترام نسل خود قرار گرفتند. رینولدز در حالی صحنه عملیات حفاری در چاه‌های نفت جنوب را ترک می کرد که به واسطه صدور نفت ایران به انگلیس سراسر گلاسکو را تب نفت فرا گرفته بود. سوداگران نفتی از جمله مدیران شرکت از صدقه سر او به ثروت هنگفتی دست یافتند و خود را برای همیشه از ثمرات آن بهره‌مند ساختند. منبع: احمد راسخی لنگرودی، نفت، گاز، پتروشیمی، شماره 23
کد خبر 10643

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =