دقت در مباحث علمی موضوعی اساسی است، بهویژه در زمینه کاربرد اصطلاحات این موضوع اهمیتی دوچندان پیدا میکند، متأسفانه، در گفتمان مربوط به مسیرهای انرژی آینده، اصطلاحی پرکاربرد وجود دارد که بر اساس تعاریف اصطلاحات علمی دقیق نیست، یعنی «سوخت فسیلی» و کاربرد آن بهعنوان توصیف نفت خام.
سه عامل بیدقتی در این باره وجود دارد. نخستین مورد مربوط به کلمه «سوخت» است.
نفت خام به خودی خود به ندرت بهطور مستقیم بهعنوان سوخت استفاده میشود، بلکه به هزاران فرآورده مختلف تبدیل میشود که به بعضی از آنها به واقع سوخت هستند و بسیاری از آنها در فهرست سوخت قرار نمیگیرند، چنین محصولات مشتق شده از نفت تقریباً در هر بخش اقتصادی و مرحله از زندگی روزمره استفاده میشود.
این به آن معنا نیست که اهمیت نفت بهعنوان سوخت کم رنگ شود، با این حال، تعریف آن تنها بهعنوان سوخت، نحوه استفاده ما از آن را نادرست توصیف میکند.
براساس چشمانداز جهانی نفت اوپک در سال ۲۰۲۵ میلادی، صنعت پتروشیمی، بزرگترین عامل رشد تقاضای جهانی نفت در بازه زمانی سالهای ۲۰۲۴ تا ۲۰۵۰ خواهد بود.
عامل دوم به منشأ اصطلاح «سوخت فسیلی» مربوط میشود. واژه «فسیل» از کلمه لاتین «Fossilis» به معنای بهدست آمده از حفاری گرفته شده است، نخستین استفاده ثبت شده از اصطلاح «سوخت فسیلی» در این باره تعریف شد.
این موضوع در ترجمه انگلیسی «کارهای شیمیایی کاسپار نویمان» در سال ۱۷۵۹ منتشر شد و برای تشخیص بین مواد مورد مصرف برای سوختهایی حفاری شده از دل زمین و سوختهایی که از بالای زمین میآمدند مانند چوب و زغال چوب استفاده شد.
این تعریف به جای ترکیب شیمیایی به روش استخراج اشاره داشت، علم از سال ۱۷۵۹ بسیار تکامل یافته، آیا مناسب است که از اصطلاح قدیمی قرن هجدهم برای توصیف منابع و کالاهای انرژی مدرن استفاده شود؟
سومین عاملی که بیدقتی این واژه را نشان میدهد، تفاوتهای مهم بین شکلگیری زمینشناسی فسیلها و نفت است.
فسیل شدن شامل مواد آلی است که در رسوبات مدفون و در طول زمان زمینشناسی حفظ و تبدیل به یک ماده سنگی میشود.
نفت از مواد آلی باستانی، بیشتر پلانکتونها و موجودات دریایی در حال پوسیدگی که در زیر لایههای ماسه، سیلت و سنگ دفن شدهاند، به دست میآید، طی میلیونها سال، گرما و فشار شدید ناشی از این لایههای دفن شده، ماده را پخته و به هیدروکربنها از جمله نفت خام تبدیل میکند.
یک تفاوت اساسی وجود دارد: فسیل کردن شامل مواد آلی است که در سنگ قرار میگیرند و حفظ میشوند. تشکیل نفت شامل پختن مواد آلی و تبدیل آن به مایع است.
افرادی هستند که ممکن است استدلال کنند، حتی اگر این اصطلاح ناقص باشد، همانطور که عموماً برای توصیف زغال سنگ، نفت و گاز استفاده میشود، تنها باید آن را پذیرفت.
استدلال مخالف این موضوع درباره مسائل مربوط به تغییرات آبوهوایی است، دائم به ما میگویند که به علم گوش کنیم. آیا اصطلاحات عمومی با دقت علمی سازگار است؟ آیا با وجود این ابهام، باید از این اصطلاحات در زمینه علمی یا بحث درباره آینده انرژی جهان استفاده شود؟
واقعیت این است که اغلب اوقات «سوخت فسیلی» به جای اینکه اصطلاحی با دقت علمی باشد، بهعنوان یک توهین، روشی تحقیرآمیز برای رد کردن منابع انرژی استفاده میشود. این به روایتی میپردازد که بعضی از حاملهای انرژی بر دیگر انواع انرژی برتری دارند و آنچه را که مربوط به کاهش انتشار گازهای گلخانهای است، به شکلی غیر صحیح در زمینه جایگزینی منابع انرژی تحریف میکند.
نادقیق بودن اصطلاح «سوخت فسیلی» همچنین افسانههای زیادی درباره نفت ایجاد کرده است، یکی از رایجترین آنها این است که نفت از استخوانهای دایناسور میآید. واضح است که اینگونه نیست.
همه اینها بر این واقعیت تأکید میکند که بسیاری از نامهای اشتباه یا اصطلاحات فاقد دقت علمی در صنعت انرژی هستند. آنها به جای واقعیت کنونی، تحریف و تحریک میکنند. برای بحث درباره مسیرهای انرژی آینده، ضروری است که بدانیم نفت چیست، چگونه تشکیل میشود و چگونه از آن در زندگی روزمره استفاده میکنیم. در غیر این صورت، به نام نجات آینده، به خطر انداختن زمان حال را داریم.
بر این اساس، آیا زمان آن نرسیده است که جهان درباره مناسب بودن واژه «سوختهای فسیلی» بازنگری کند؟
هیثم الغیص
دبیرکل اوپک
نظر شما