ممکن است این گوشه و آن گوشه در خصوص برخی نقایص و یا کاستیهای این فاز صحبتی به میان بیاید؛ اما فراموش نکنیم که «گل بی خار خداست». و اساساً کدام پروژه ملی و بزرگ در این کشور ممکن است عاری از عیب و نقص و کاستی باشد؟
بدیهی است که همواره امکان بروز خطا و یا نقص وجود دارد. اما باید مصداق این شعر بود که:
ای منصف اگر توان، در اصلاح بکوش
در عیب نظر مکن، که بیعیب «خدا» ست
به هر حال، در این مدت کم تا افتتاح رسمی، بیمناسبت نخواهد بود که نگاهی به برخی مسائل و ویژگیهای این پروژه بیندازیم و البته قطعاً از غلتیدن در وادی غلو هم پرهیز کردهایم.
بخش نخست: مقایسه راه رفته میان ایران و قطر
هماکنون ظرفیت تولید گاز در پارس جنوبی حدود 15 هزار میلیون فوت مکعب در روز است. گفته میشود که این شاخص برای قطر چیزی حدود 22 تا 24 هزار میلیون فوت مکعب است. عبارت «گفته میشود» دقیقاً تعبیر درستی است؛ زیرا آمارهای مرتبط با «گنبد شمالی» ظاهراً در زمره آمارهای محرمانه تلقی شده و آمارهای موجود مراجع رسمی مربوط به چندین سال قبل است! بنابراین از طریق رسانههای رسمی نمیتوان اطلاعات معتبری به دست آورد.
البته برخی مراجع بینالمللی هستند که از طریق رصد حرکت نفتکشها و بررسی بارنامهها و مقاصد حمل، میتوانند برآوردهایی از میزان تولید و صادرات کشورها به دست آورند. اما این موضوع برای «گاز» تقریباً امکانپذیر نیست.
هرچند کشتیهای حامل LNG را میتوان در این زمره محسوب کرد اما به چند دلیل، باز هم برآورد مربوطه از دقت کافی برخوردار نیست.
ابتدا این که کشور قطر تقریباً همه گاز خود را در قالب LNG صادر میکند که ضریبهای تبدیل خودش را دارد.
و دوم این که معمولاً هدف مقایسه ما با قطر، معطوف به «ظرفیت تولید» است و نه «تحقق تولید».
و سوم این که قطر از لایه نفتی هم برداشت و تولید دارد و لاجرم ممکن است آمارها به شکل «معادل بشکه» درآید که دقت محاسبات مورد نظر ما را زایل میکند (توضیح این که کشورمان هنوز از لایه نفتی تولیدی نداشته و بلکه توان خود را بر روی گاز متمرکز کرده است).
و چهارم این که وضع تولید گاز در فصول مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. لذا در بررسیهای آماری باید شاخصها را به شکل همگونی مورد مقایسه قرار داد.
بنابراین، هرگاه آمارهایی در مورد شاخصهای مربوط به پارس جنوبی در کشور قطر ارائه شود؛ باید دو فیلتر را در مورد آن رعایت کرد. ابتدا فیلتر «ظرفیت تولید / میزان تحقق تولید» و دوم هم فیلتر «ضرایب تبدیل».
بخش دوم: اوضاع کنونی پارس جنوبی چگونه است؟
نگارنده معتقد است که هرچند دولتهای قبلی در حوزه پارس جنوبی چندان جالب رفتار نکردند، اما باز هم نباید همه را به یک چوب زد. مسلماً میادین مشترک از جمله دغدغههای همه دولتها بوده ولیکن میزان توفیق آنها یکسان نبوده است. به بیان دیگر نباید دست به «نیتخوانی» زد. به هر حال، هر دولتی ابزارهای خودش را برای پیشبرد این امر داشته است؛ ولی به دلایل مختلف، این ابزارها از کارآمدی لازم برخوردار نبوده و لذا شاخص موفقیت دولتها در حوزه پارس جنوبی، هرگز یکسان نبوده است.
وضع فاز 12 با وضع «گازرسانی» در کشور گره خورده است.
در سال 1393 وزارت نفت وعده داده بود که تولید گاز در کشور به میزان 100 میلیون مترمکعب افزایش مییابد (از این به بعد در این نوشته از «م.م.م» به جای «میلیون متر مکعب» استفاده میکنیم) اکنون در آستانه پایان سال، چه شواهدی دال بر تحقق این وعده وجود دارد؟
در حال حاضر حدود 70 م.م.م از فاز 12 تامین شده و بقیه از فازهای 15 و 16 به دست میآیند و قریب به 100 م.م.م محقق شده است.
البته ذکر این نکته بسیار مهم است که میزان تولید فازها در دورانها و ادوار مختلف سال، دچار تغییر میشود. بنابرملاحظاتی نظیر اوضاع آبوهوا، تعهدات صادراتی، برنامههای «اوورهال» و تعمیرات فنی و موارد دیگر، میزان تولید طبق برنامهها هماهنگ میشود.
در موقعیت کنونی، حدود 52 م.م.م گاز از مخزن فاز 12 تولید میشود. چنان که میدانیم؛ فاز دوازده مرزیترین و عظیم ترین فاز پارس جنوبی است.
حدود 20 م.م.م هم از فازهای 6 و 7 و 8 به این میزان (یعنی 52 م.م.م) اضافه شده و بر روی هم به داخل پالایشگاه فاز 12 گسیل میشود. بنابراین پالایشگاه فاز 12 در حال حاضر با ظرفیت کامل خود در حال بهرهبرداری است.
در مورد وضع سکوهای دریایی هم ذکر این نکته لازم است که فاز 12 تعداد چهار سکوی دریایی دارد (به نامهای A و B و C و D ) که سه تا از آنها در حال تولید هستند. سکوی C در حاشیه کناری مخزن و مرز با قطر واقع شده و بخوبی بقیه کار نمیکند.
برخی چاهها هم توان تولیدشان به قدرت بقیه نیست و کلاً مشکلات فنی و تخصصی مهندسی و زمینشناسی دارند (مثلاً حفاریشان کامل نشده).
همچنین سکوی D فقط یک چاه توصیفی دارد و گویا محرز شده که این سکو از «جای» مناسبی برخوردار نیست. بنابراین، سکو هیچ تولید (و چاه) ندارد و چه بسا مجبور به «جانمایی مجدد» برای آن باشند.
اما در خشکی، مجموعا تعداد شش «ترین» برای این فاز تعریف شده که همه راهاندازی شده و بدون مشکل خاصی در حال فعالیت هستند.
از حیث مقوله مهندسی اکنون در موقعیتی هستم که پالایشگاه فاز 12 با کل توان خود در حال کار است و فقط عملیات یک سکو باقی مانده است. اگر همین امروز هم برای سکوی D فکر اساسی بشود، چه بسا دو سال طول بکشد که به پای بقیه سکوهای همتراز خود برسد.
در مورد فازهای 17 و 18 هم باید اظهار داشت که این دو فاز (که تحت یک پروژه و ذیل فازهای اولویتدار تعریف شدهاند)، جمعاً تعداد چهار سکوی بهرهبرداری دارند که دو تای آنها کامل است و دو تای دیگر هم در مرحله انجام فعالیت قرار دارد.
از یاد نبریم که موضوع حفاری چاههای نفتی و گازی، ضربههای سنگینی از تحریمها خورده است. تجهیزات سرچاهی در صنعت نفت، از آلیاژهای خاصی تولید میشود که دارای کاربردهای دوگانه است و در فهرست کالاهای مشمول تحریمها قرار گرفته است.
اما این موضوع ربطی به دولت فعلی ندارد و برای همه پروژههای صنعت نفت در دوران دولت قبل هم ساری و جاری بوده است.
دو فاز 9 و 10 هم در دولت قبلی و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری دوره دهم، عملاً چندین بار افتتاح شدند؛ در حالی که هنوز هم مشکل چاه و تاسیسات سرچاهی دارند.
تصدیق کنیم که همین فاز 12 بعد از روی کار آمدن دولت فعلی و در مدیریت زنگنه شتاب خوبی گرفت، حال آن که نمیتوان منکر زحمات مجموعه تلاشگران صنعت نفت در دولتهای قبلی هم بود.
به نظر میرسد که افتتاح فاز 12 دستاوردی متعلق به آحاد مردم ایران است و هیچکس نمیتواند «برند» آن را به نام خودش ثبت کند.
پویا نعمتاللهی - روزنامهنگار
نظر شما