۹ اسفند ۱۳۸۳ - ۱۷:۰۸
  • کد خبر: 46366

در فوریه 1865 مزایده های شگفت انگیز در «کلیولند اوهایو» برگزار شد. در این مزایده دو تن از شرکای عمده یکی از موفق ترین پالایشگاه های نفت این شهر، درباره آینده شرکت خود به بحث و مجادله پرداختند و سرانجام جان دی راکفلر، شرکت را به مبلغ 72 هزار و پانصد دلار از شریک خود «موریس کلارک» خرید. نیم قرن بعد، راکفلر از آن روز به عنوان سرآغاز موفقیت در زندگی یاد کرد. این جلسه سرفصل نوین صنعت نفت بود که آشفتگی ناشی از رونق افسار گسیخته پنسیلوانیا را نظم بخشید.

راکفلر را می توان مغز متفکر استاندارد اویل دانست. نبوغ او در مدیریت و سازمان دهی، شهره بود. در نظر برخی نیز، منفورترین سوداگر آمریکا بود، زیرا در کارش هم بی رحم بود و هم موفق. پدرش نخست در کار تجارت الوار و نمک بود و پس از آن به اوهایو رفت و به کار فروش داروهای گیاهی پرداخت. سرشت و خوی سوداگری از همان سال های نخستین در وجود «جان» شکل گرفت. در هفت سالگی نخستین تجربه خود را با فروش بوقلمون به دست آورد. در شانزده سالگی درکلیولند در یک شرکت حمل کالا مشغول به کار شد. در سال 1859 همراه با موریس کلارک، شرکتی برای داد وستد کالا تأسیس کرد که این شرکت در اوهایو گندم، در میشیگان نمک و در «ایلینویز» گوشت خوک بود. دو سال پس از کشف سرهنگ دریک، راکفلر و کلارک نیز وارد بازار نفت شدند و به سود سرشاری رسیدند. ساخت راه آهن جدید کلیولند در سال 1863، این شهر را در شرایط رقابت تجارتی قرار داد و نفت، سرمایه گذاران بی شماری را به خود جذب کرد. پالایشگاه های بسیاری تأسیس شدند، ولی شمار زیادی از آنان سود چندانی نداشتند؛ البته این مسئله برای پالایشگاه راکفلر و کلارک صدق نمی کرد. با افزایش رونق بازار نفت، راکفلر سودهای به دست آمده را برای پالایشگاه خود هزینه می کرد و دومین پالایشگاه را نیز تأسیس کرد. در سال 1866 فروش او از دو میلیون دلار تجاوز کرد و آمریکا از کشوری کشاورزی به بزرگ ترین قدرت صنعتی جهان تبدیل شد. در سال 1867 راکفلر همکاری جدید به نام «هنری فلاگر» یافت که نفوذ او در استاندارد اویل با نفوذ راکفلر برابری می کرد. فلاگر همیشه می گفت: «بدهکار نباش و بر سر رشد کشورت شرط ببند». فلاگر تفاوت های زیادی با راکفلر داشت، تهور و بی پروایی و بی توجهی به ندای وجدان. او در راه رسیدن به هدف از هیچ کاری روی گردان نبود. سال ها بعد با ثروتی که از راه همکاری با راکفلر به دست آورده بود، به گسترش و آبادانی فلوریدا پرداخت. فلاگر حمل و نقل شرکت را راه اندازی کرد و در عمل ثابت شد که کانون و محور موفقیت استاندارد اویل همین مسئله بوده است. تخفیف هایی که سازمان راکفلر از نرخ مقرر حمل و نقل با راه آهن گرفت، بر قیمت کالا و مقدار سود تاثیر به سزایی داشت. به این ترتیب، استاندارد اویل بسیاری از رقیبان را به زانو درآورد. علاوه بر این، از «تادیه حقوق گمرکی» هم سود می جست. هر شرکتی که می خواست نفت خود را با کشتی به خارج ارسال کند، برای حمل باید یک دلار را به استاندارد اویل که رقیب او به حساب می آمد، بپردازد و این مسئله سبب بیزاری عموم از استاندارد اویل بود. در اواخر دهه 1860 اضافه تولید، سبب فشار بر قیمت ها و ایجاد بحران در صنعت نفت شد. چاه های بی شمار و تولید بیش از حد در سال های 1865 و 1870 سبب شد قیمت خرده فروشی نفت سفید به نصف کاهش یابد. تخمین زده می شد که تولید پالایشگاه ها سه برابر نیازهای بازار است. در این زمان بود که راکفلر و فلاگر تصمیم گرفتند مشارکت خود را به شرکت سهامی تبدیل کنند. در 10 ژانویه 1870 ، پنج نفر که راکفلر و فلاگر در راس آنان بودند، شرکت استاندارد اویل را تأسیس کردند. گزینش نام «استاندارد» نشان دادن «کیفیت استاندارد» فرآورده های آنان بود. راکفلر یک چهارم سهام شرکت را که در آن زمان یک دهم صنعت پالایش آمریکا را در دست داشت، به خود اختصاص داد. به تدریج راکفلر به فکر ادغام تمام پالایش نفت در یک مجتمع غول آسا افتاد. در فوریه 1872 نرخ کرایه راه آهن افزایش یافت و تعرفه های حمل نفت خام از حوزه های نفتی به نیویورک دو برابر شد و این افزایش در نتیجه ورود شرکتی جدید به نام «شرکت عمران جنوب» به وجود آمد. راکفلر از جمله گردانندگان این موسسه بود. از این پس، پالایشگران نه تنها مشمول تخفیف در کرایه حمل محمولات خود می شدند که «تادیه حقوق گمرکی» هم به آنان تعلق می گرفت و این در صورتی شدنی بود که آنان جزء اعضا باشند که به گفته یکی از زندگی نامه نویسان راکفلر، برای نابود کردن رقابت در این عرصه، این نقشه از همه ظالمانه تر بود. شرکت عمران جنوب، حوزه های نفتی را گسترش داد. در پایان ماه فوریه، اعتراض هایی به راکفلر و دیگر صاحبان پالایشگاه ها صورت گرفت و سبب تحریم پالایشگران و موسسه های راه آهن شد و در نتیجه تولیدات پالایشگاه های استاندارد اویل کاهش یافت. تولید در دهه 1870 افزایش یافت. تولیدکنندگان درصدد محدود کردن تولید برآمدند، ولی موفق نشدند. زمین ها پوشیده از نفت بود. قیمت ها آن قدر پایین آمد که نفت خام را به رودخانه ها و مزارع سرازیر می کردند. بهای هر بشکه نفت به 48 سنت کاهش،یعنی سه سنت ارزان تر از یک بشکه آب آشامیدنی، رسید. تعداد شرکت های تولید کننده در حوزه های نفتی در ربع آخر سده نوزدهم، 16 هزار تخمین زده می شد که به گفته راکفلر حوزه های نفتی، اردوگاه پالایشگران شده بود. او به خرید سهام پالایشگاه ها و شرکت های عمده هر منطقه مبادرت کرد. و به هر طریقی در انجام معاملات می کوشید؛ خواه با ادب و چاپلوسی و خواه با ایجاد درماندگی در رقیب. به گفته راکفلر باید «عرق» رقیب را درآورد. او در نبردی دیگر برای به زانو در آوردن یک رقیب دستور داد: «اگر دیدید خوب عرق نمی کند، پتوها را رویش بریزید، من زیان هنگفت را به دادن یک لیتر نفت به او ترجیح می دهم.» اعمال عوامل استاندارد اویل بسیار محرمانه انجام می شد و امپراتوری در حال رشد راکفلر روز به روز عظیم تر می شد. در سال 1879 جنگ پایان یافت و استاندارد اویل پیروز شد و 90 درصد پالایشگاه های آمریکا را به حاکمیت خود درآورد. در اواخر دهه 1870 اقدام های جدیدی برضد انحصار راکفلر انجام شد. نخستین اقدام، ساخت خط لوله راه دور موسوم به «تاید واتر پایپ لاین» بود که نفت را از حوزه های نفتی تا محل تلاقی راه آهن پنسیلوانیا وریدینگ در مسافتی حدود 170 کیلومتر به سوی شرق می فرستاد. خط لوله به تدریج رقیب عمده راه آهن در حمل و نقل راه دور شد. استاندارد اویل به سرعت دست به کار شد و چهار خط لوله راه دور از حوزه های نفتی به کلیولند، نیویورک، فیلادلفیا و بوفالو کشید و ظرف دو سال سهامدار جزء « تایدواتر» شد. اکنون استاندارد اویل تقریباً همه خطوط را در حوزه های نفتی به استثنای «تاید واتر» در کنترل خود داشت. در پایان دهه 1870 تولیدکنندگان حوزه های نفتی، یک رشته اقدام های قانونی را در پنسیلوانیا بر ضد تبعیض در نرخ های راه آهن پنسیلوانیا انجام دادند. یک هیئت منصفه پنسیلوانیا، راکفلر، فلاگر و چند تن دیگر را متهم کرد و کوشید تا راکفلر به عنوان مجرم به پنسیلوانیا مسترد شود. ولی به تقاضای راکفلر از فرمانداری نیویورک، این کوشش به جایی نرسید. با این حال، تأثیر افشاگری های مزبور در افکار عمومی بسیار شدید بود. نخستین بار، هنری دمارست لوید با نوشتن مقاله هایی در روزنامه شیکاگو تربیون، استاندارد اویل را متهم کرد و در سال 1881 مقاله ای با عنوان «داستان اعضای بزرگ» در همین زمینه در نشریه آتلانتیک مانثلی نوشت. اکنون چهره راکفلر دیگر نامریی نبود. مادران آمریکایی به فرزندانشان می گفتند: «اگر حرف مرا گوش نکنی، راکفلر میاد می خوردت!» در حالی که دادگاه ها وافکار عمومی در تنگنا مانده بودند، نظم داخلی و کنترل هوشمندانه ای در امپراتوری وسیع راکفلر برقرار شده بود. مفهوم قانونی تراست در موافقت نامه «تراست استاندارد اویل» که در دوم ژانویه 1882 به امضا رسید، رسمیت یافته بود. در حقیقت، دلیلی شخصی در این باره وجود داشت. راکفلر و شریکان او به فکر مسائل مرگ و ارث افتاده و نتیجه گرفته بودند که با نظام موجود، مرگ یکی از آنان سبب ابهام و اختلاف نظر و جدال درباره ارزش سهام می شود و به درگیری منجر خواهد شد. به همین منظور هر چیزی هر چند کوچک ارزیابی و هیئت امنا تشکیل شد و سرمایه و تمام دارایی های زیر کنترل استاندارد اویل را تحویل گرفت. سهامی را که تراست صادر می کرد، عبارت بودند از : 700 هزار سهم که 191 هزار سهم به راکفلر و 60 هزار سهم به فلاگر تعلق داشت. هیئت امنا سهام هر شرکت را به نمایندگی 41 سهامدار تراست استاندارد اویل در اختیار داشت و پاسخ گوی 14 شرکتی بود که به تراست تعلق داشتند و 26 شرکت دیگر که بخشی از آنها را مالک بود. این نخستین تراست بزرگ و کاملاً قانونی بود و به همین دلیل، تراست که زمانی وسیله حمایت و نگهداری بیوه زنان و یتیمان بود، آماج نفرت و متهم به زیان رسانی و وسیله ای در دست راکفلر و شریکانش شده بود تا در پناه آن بتوانند به دادوستد پر سود خود ادامه دهند. کمیته های مدیریت و هماهنگی تراست عبارت بودند از: کمیته بازرگانی داخلی، کمیته ساخت، کمیته شبکه و ... و در رأس همه کمیته اجرایی مرکب از مدیران کل قرار داشت که سیاست های کلی را تعیین می کرد. راهبرد بنیادی حاکم بر استاندارد اویل، تولید مبتنی بر هزینه کم بود. در میانه دهه 1880 سه پالایشگاه استاندارد اویل در کلیولند، فیلادلفیا و بایون در نیوجرسی متجاوز از یک چهارم نفت سفید جهان را تولید می کردند. هیئت مدیره مرکب بود از : راکفلر، برادرش ویلیام، هنری فلاگر و دو نفر دیگر که چهار هفتم سهام را در اختیار داشتند. اما به یقین زرنگ ترین و کاردان ترین آن افراد، راکفلر بود. هنگام تشکیل تراست او در اوایل چهل سالگی بود و یکی از شش ثروتمند آمریکا به شمار می آمد. راکفلر برای ظرفیت عظیم تولید خود به بازارهای جدید نیاز داشت. اکنون کشاورزان شب ها به خواندن و سرگرمی های دیگر می پرداختند و دیگر مانند زمانی که روغن نهنگ می سوزاندند، اول شب به بستر نمی رفتند. در سال 1885 هزینه نفت سفید یک خانواده در سال حدود 10 دلار بود، حال آن که یک خانواده مرفه در هر ماه همان مبلغ را بابت گاز می پرداخت. نفت سفید مهم ترین فرآورده پالایشگاه ها بود. تولیدات دیگر عبارت بودند از: نفتا، بنزین، نفت کوره، روغن موتور و ژله نفت (وازلین). استاندارد اویل با بعضی نوآوری ها بازار خود را پر رونق تر کرد و قیمت ها را پایین آورد و تانکرهای نفتکش راه آهن را جانشین بشکه های چوبی کرد. استاندارد اویل فعالیت های خود را به پالایش، حمل و فروش نفت محدود کرده بود و دیگر فعالیتی در زمینه تولید نفت نمی کرد. از نظر اعضای کمیته اجرایی، استاندارد اویل نباید به دادوستدهای مخاطره آمیز مشغول می شد. تنها موردی که سبب نگرانی می شد، محدود بودن منابع نفت بود و تولید فراوان سبب کاهش سریع کارآیی تولید چاه ها شده بود و تنها امیدی که برای آنان باقی مانده بود این بود که منابع نفت دیگری کشف شوند. در میانه دهه 1880 در شمال غربی اوهایو در مجاورت فایندلی، نفت کشف شد. این حوزه که تا مرز ایالت ایندیانا کشیده شده بود، به حوزه های لیما- ایندیانا معروف شد. این حوزه ها چنان غنی بود که در سال 1890، یک سوم نفت ایالات متحده را تامین می کرد. در این زمان، راکفلر به فکر تولید و استخراج نفت افتاد. در صورت موفقیت، استاندارد اویل قادر می شد تا حد زیادی خود را از نوسان ها و تحولات بازار نفت و بی نظمی در کار استخراج، محفوظ بدارد. اما دو مانع بزرگ وجود داشت: 1- بوی نامطبوع نفت اوهایو، به دلیل گوگرد بالا 2- سرسختی همکاران راکفلر برای ممانعت از خرید نفت. ولی راکفلر در پایان نظر خود را بر همکارانش تحمیل کرد و بیش از 40 میلیون بشکه از نفت لیما را خریداری و انبار کرد. در سال های 1888 و 1889 کشف یک شیمیدان آلمانی به نام «هرمان فراش» سبب شد تا گوگرد نفت از آن گرفته شود و بوی تخم مرغ گندیده برطرف شود. پس از این ماجرا، قیمت نفت لیما افزایش یافت و از بشکه ای 15 سنت که قیمت خرید استاندارد اویل بود، به بشکه ای سی سنت رسید و این افزایش قیمت ادامه یافت. راکفلر شرکت را ترغیب می کرد تا چاه های بیشتری را بخرد و به این ترتیب در سال 1891، استاندارد اویل یک چهارم نفت خام آمریکا را استخراج می کرد. شرکت برای پالایش نفت لیما، در محلی به نام وایتینگ، بزرگ ترین پالایشگاه خود را تأسیس و در این کار بیشترین پنهان کاری را کرد. حتی خبرنگاران به درستی نمی دانستند که این ساختمان مربوط به یک پالایشگاه است یا کارخانه بسته بندی گوشت خوک. در سال 1895 با «اخطار تاریخی» جوزف سیپ، دوران بورس نفت پایان یافت و از آن پس تمام خریدها بر مبنای قیمت های بازارهای جهانی شد. به این ترتیب، سیپ و استاندارد اویل، قیمت خرید نفت آمریکا را برای80 تا 90 درصد خریداران یا فروشندگان تعیین می کردند. وسعت عملیات استاندارد اویل حیرت آور بود. با این حال، انحصار حتی در پالایش وجود نداشت. نزدیک به 15 تا 20 درصد نفت به وسیله رقیبان فروخته می شد و مدیران استاندارد اویل هم از این وضع راضی بودند. راکفلر، نظام ادغام عمودی( تمرکز و یکپارچگی عملیات و اقدام ها در تمام مراحل تولید) را در شرکت نفت خود ایجاد کرد. وی به طور غریزی متوجه شده بودکه نظم و ترتیب تنها از کنترل متمرکز بر مجموعه بزرگی از کارخانه ها و سرمایه با هدف جریان منظم، ازتولید به مصرف ، به دست می آید. قضاوت رقیبان و شمار زیادی از مردم درباره راکفلر بسیار منفی بود. از دید آنان، او هیولای بی عاطفه ای بود که از روی ریا عبادت می کرد. در گفته ها و نوشته های همکاران راکفلر نیز این نکات به چشم می خورد: «ما مجموعه ای از همه رذایل، نفرت ها، ستمکاری ها و قضاوت های نادرست هستیم! من در آرزوی یک موفقیت افتخارآمیز در زندگی اقتصادی بودم». با وجود این، راکفلر به همکارانش در کمیته اجرایی می گفت: «آقایان، به تهیدستان وسیله روشنایی ارزان بدهید». اکنون استاندارد اویل یکی از بزرگ ترین رهبران پیشرفت و گسترش آمریکا شده بود. راکفلر دارایی خود را از یک صنعت جوان، نااستوار، افسار گریخته و پیش بینی ناپذیر به دست آورد و موسسه ای ایجاد کرد که نیاز جهان را به روشنایی برآورده می کرد. اما به مرور در نقاط دور دست مانند باکو، سوماترا، برمه و ایران، رقیبان سرسخت و پابرجایی در مقابل راکفلر سربرآوردند.
کد خبر 46366

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =