به گزارش شانا به نقل از ماهنامه ایران پترولیوم، اعمال تعرفه از سوی دولت ترامپ بر واردات از کانادا، به‌ویژه در ارتباط با حفاری نفت و گاز، نمایانگر تغییری چشمگیر در سیاست تجاری است که پیامدهای پیچیده‌ای برای اقتصاد هر دو کشور دارد. تعرفه‌ها که به‌عنوان مالیات بر کالاهای وارداتی وضع می‌شوند، می‌توانند به‌طور چشمگیری بر قیمت‌گذاری، روابط تأمین‌کنندگان و پویایی‌های بازار تأثیر بگذارند. هدف از این نوشتار، بررسی جزئیات تعرفه‌های وضع‌شده از سوی ترامپ و پیامدهای بالقوه آن بر صنعت حفاری نفت و گاز در کانادا، با استناد به آمار و ارقام مربوطه است.
در تاریخ ۱۴ اسفند سال ۱۴۰۳، ترامپ مجموعه‌ای از تعرفه‌ها را با هدف واردات از کانادا اعلام کرد که شامل تعرفه ۲۵ درصدی بر اکثر کالاها و تعرفه ۱۰ درصدی به‌طور خاص بر محصولات مرتبط با انرژی ازجمله نفت و گاز بود. در حالی که هدف از اعمال تعرفه‌ها، محدود کردن رویه‌های تجاری است که دولت آنها را نامطلوب می‌داند، این تعرفه‌ها به‌طور قابل‌توجهی بر بخش‌های مهمی مانند نفت و گاز تأثیر می‌گذارند؛ جایی که کانادا نقش کلیدی به‌عنوان تأمین‌کننده برای بازار ایالات متحده ایفا می‌کند.
کانادا بزرگ‌ترین تأمین‌کننده نفت خام ایالات متحده است و بیش از ۶۰ درصد واردات نفت خام این کشور را در سال ۱۴۰۲ تأمین کرده است که ارزش آن تقریباً ۹۷ میلیارد دلار است. تحت نظام تعرفه‌ای جدید، نفت خام سبک و سنگین کانادا مشمول تعرفه ۱۰ درصدی است، در حالی که سایر محصولات غیرانرژی با عوارض کامل ۲۵ درصدی مواجه‌اند. این رویکرد تعرفه‌ای هدفمند به دنبال ایجاد تعادل بین منافع مصرف‌کنندگان آمریکایی و صنعت نفت داخلی، ضمن پرداختن به اهداف گسترده‌تر سیاست تجاری است.
پیامدهای اقتصادی تعرفه‌ها
پیامدهای اقتصادی تعرفه‌ها فراتر از مالیات ساده بر واردات است. این تعرفه‌ها می‌توانند به‌طور عمیقی بر پویایی‌های بازار، تصمیم‌های سرمایه‌گذاری و سطح اشتغال در بخش‌های نفت و گاز تأثیر بگذارند.
نخست انتظار می‌رود تعرفه‌ها هزینه‌ها را برای مصرف‌کنندگان در ایالات متحده افزایش دهند. افزایش پیش‌بینی‌شده در قیمت بنزین و سایر فرآورده‌های نفتی می‌تواند قابل‌توجه باشد، زیرا تعرفه‌ها فشار صعودی بر قیمت نفت خام وارد می‌کنند. کارشناسان تخمین می‌زنند که قیمت بنزین در ایالات متحده ممکن است در مناطق به‌شدت وابسته به نفت خام کانادا، تقریباً ۱۳ سنت در هر گالن افزایش یابد. برای منطقه غرب میانه که به‌صورت کامل به نفت کانادا وابسته است، این اثرات بارزتر خواهد بود و به‌طور بالقوه هزینه‌ها را به‌طور قابل‌توجهی در همه زمینه‌ها افزایش می‌دهد.
علاوه بر این، تولیدکنندگان کانادایی می‌توانند با فشارهای مالی شدیدی روبرو شوند. تخمین زده می‌شود که تعرفه‌ها می‌تواند سالانه بیش از ۷ میلیارد دلار برای تولیدکنندگان نفت کانادایی هزینه داشته باشد، به دلیل افزایش هزینه‌های عملیاتی مرتبط با تأثیرات تعرفه بر ماشین‌آلات و تجهیزات مورد نیاز برای حفاری که عمدتاً از ایالات متحده تأمین می‌شوند. در مقابل پیش‌بینی می‌شود مصرف‌کنندگان آمریکایی به‌دلیل افزایش قیمت کالاها و محصولات مرتبط با نفت، هزینه ترکیبی بالاتری حدود ۲۲ میلیارد دلار را تجربه کنند.
تغییرات در فعالیت حفاری
واکنش فوری به تعرفه‌های ترامپ، کاهش محسوس در فعالیت حفاری در بخش نفت کانادا بوده است. گزارش‌ها حاکی از آن است که عدم قطعیت پیرامون تعرفه‌ها، از قبل باعث شده است که برخی تولیدکنندگان نفت، هزینه‌های سرمایه‌ای و راهبردهای عملیاتی خود را دوباره ارزیابی کنند.
تحلیلگران پیش‌بینی می‌کنند عدم قطعیت پیرامون تعرفه‌ها سبب کاهش تصمیم‌های سرمایه‌گذاری بین تولیدکنندگان نفت کانادایی شده و پیش‌بینی‌ها نشان‌دهنده کاهش در تعداد دکل‌های فعال است. ظاهراً پیش‌بینی اصلاح‌شده‌ای از حدود ۱۷۵ دکل فعال در سال ۱۴۰۴ وجود دارد که نسبت به ۱۸۵ دکل مورد انتظار قبلی کاهش یافته است، زیرا برخی از تولیدکنندگان به دلیل فضای تعرفه‌ای در تصمیم‌های سرمایه‌گذاری خود محافظه‌کارتر شده‌اند. این انقباض در فعالیت حفاری نه‌تنها بر درآمد فوری تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند اثرات طولانی‌مدتی بر قابلیت‌های تولید و از دست دادن احتمالی شغل در صنعت داشته باشد.
از آنجایی که سطح اشتغال داخلی در بخش حفاری کانادا به‌طور کامل از رکودهای قبلی مرتبط با قیمت‌های پایین نفت و همه‌گیری کووید-۱۹ بهبود نیافته است، هرگونه انقباض بیشتر در فعالیت تولید، ترس از تشدید از دست دادن شغل و شرایط اقتصادی ناپایدار را تشدید می‌کند. با آسیب‌پذیری شرکت‌های کوچک‌تر، اگر تعرفه‌ها برای مدت طولانی ادامه یابد، خطر جابه‌جایی بیشتر شغل تشدید می‌شود.
علاوه بر تأثیرگذاری بر تصمیم‌های حفاری، تعرفه‌های تازه وضع‌شده، هزینه‌های عملیاتی را برای تولیدکنندگان نفت کانادایی افزایش داده است. هزینه مواد حیاتی برای عملیات حفاری، مانند لوله‌های فولادی و تجهیزات حمل‌ونقل، به‌عنوان یک پیامد مستقیم از رژیم تعرفه‌ای گسترده‌تر ایجادشده توسط ایالات متحده به‌طور قابل‌توجهی افزایش یافته است. گزارش‌ها حاکی از آن است که تعرفه‌ها می‌تواند به تأثیر مالی سالانه حدود ۷ میلیارد دلار کانادا (تقریباً ۵ میلیارد دلار آمریکا) بر تولیدکنندگان نفت کانادایی منجر شود. این فشار مالی تهدیدی برای کاهش حاشیه سود است و ممکن است تصمیم‌های دشواری را در مورد مقیاس‌بندی تولید یا کاهش نیروی کار ضروری کند.
پالایشگاه‌های ایالات متحده که جزو لاینفک زنجیره تأمین نفت کانادا هستند، نیز ممکن است افزایش هزینه‌های مرتبط با تعرفه‌ها را تجربه کنند که می‌تواند به شکل افزایش قیمت سوخت به مصرف‌کنندگان منتقل شود. ترکیب افزایش هزینه‌ها برای تولیدکنندگان کانادایی و افزایش احتمالی قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان آمریکایی، محیط اقتصادی گسترده‌تر را پیچیده می‌کند و احتمالاً به کاهش تقاضا برای نفت خام کانادا در طول زمان منجر می‌شود.
اقدام‌های تلافی‌جویانه و پویایی‌های بازار
در پاسخ به تعرفه‌های ایالات متحده، مقام‌های کانادایی به اقدام‌های متقابل اشاره کرده‌اند که ممکن است فشار بر تولیدکنندگان ایالات متحده را تشدید کند، ازجمله تعرفه‌های بالقوه بر صادرات ایالات متحده. هدف از چنین اقدام‌های تلافی‌جویانه‌ای، ایجاد تعادل در تأثیر اقتصادی و محافظت از منافع کاناداست، اما می‌تواند هر دو کشور را بیشتر در یک درگیری تجاری ریشه‌دار کند که زنجیره‌های تأمین یکپارچه توسعه‌یافته در طول دهه‌ها را تضعیف می‌کند.
همچنین پیامدهای تعرفه شامل پالایشگاه‌های ایالات متحده، به‌ویژه آنهایی است که در غرب میانه قرار دارند و به ترکیب خاصی از نفت خام متکی هستند که شامل نفت سنگین کانادا است. اعمال تعرفه‌ها به افزایش قیمت‌ها برای نفت خام کانادا منجر می‌شود و سودآوری پالایشگاه‌های ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می‌دهد که عادت به دسترسی به نهاده‌های کم‌هزینه‌تر دارند. از آنجایی که پالایشگاه‌ها عملیات خود را برای پردازش هر دو نفت خام سبک آمریکایی حاصل از شکست هیدرولیکی و نفت سنگین کانادا تنظیم کردند، تعرفه‌ها این فرآیندهای تثبیت‌شده را مختل می‌کنند. بدون دسترسی به نفت کانادا با قیمت‌های رقابتی، پالایشگاه‌های ایالات متحده ممکن است مجبور شوند به دنبال جایگزین‌هایی باشند که به‌طور بالقوه از زنجیره‌های تأمین دورتر با هزینه‌های حمل‌ونقل بالاتر همراه هستند.
دورنما
اعمال تعرفه‌های دولت ترامپ بر واردات تجهیزات حفاری نفت و گاز کانادا، نگرانی‌های قابل‌توجهی را در مورد تأثیر بالقوه آن بر بخش تولید نفت و گاز کانادا ایجاد کرده است. اعمال تعرفه ۱۰ درصدی بر نفت خام کانادا در کنار تعرفه‌های گسترده‌تر بر سایر کالاها، نه‌تنها وضعیت متغیر روابط تجاری ایالات متحده و کانادا را آشکار می‌کند، بلکه پیامدهای فوری و بلندمدتی را برای تولیدکنندگان در کانادا ایجاد می‌کند.
در بلندمدت، تعرفه‌ها ممکن است تولیدکنندگان کانادایی را بر آن دارد تا در مورد راهبردهای بازار و وابستگی خود به صادرات ایالات متحده تجدیدنظر کنند. از نظر تاریخی بیش از ۹۷ درصد صادرات نفت کانادا به سمت ایالات متحده بوده است که کانادا را در برابر تغییرات در سیاست تجاری ایالات متحده آسیب‌پذیر کرده است. از آنجایی که تولیدکنندگان کانادایی با فشارهای فزاینده‌ای ناشی از تعرفه‌ها مواجه هستند، انگیزه فزاینده‌ای برای تنوع بخشیدن به بازارهای صادراتی وجود دارد. برای مثال تولیدکنندگان ممکن است فرصت‌هایی را برای حمل‌ونقل عرضه نفت خام به بازارهای خارجی در اروپا یا آسیا بررسی کنند و به دنبال جبران هرگونه زیان در بازار ایالات متحده ناشی از تحمیل تعرفه باشند.
درمجموع تعرفه‌های ترامپ بر واردات تجهیزات حفاری نفت و گاز از کانادا پیامدهای عمیقی برای اقتصاد هر دو کشور دارد. در حالی که هدف از این تعرفه‌ها محافظت از منافع ایالات متحده است، اما به افزایش قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان و فشار بر تولیدکنندگان نفت کانادایی منجر می‌شود. با هزینه‌های پیش‌بینی‌شده بالا و کاهش مورد انتظار در فعالیت حفاری، هر دو کشور در صورت پابرجا ماندن تعرفه‌ها در بلندمدت، متحمل خسارات اقتصادی قابل‌توجهی خواهند شد.
نظر شما