صنعت گاز ایران امروز در نقطهای ایستاده که میتواند یا موتور محرک توسعه اقتصادی کشور باشد، یا منبعی از دشواریهای ساختاری در آینده. سخنان اخیر سعید توکلی، مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران، درباره ناترازی گاز، زنگ خطری است که باید جدی گرفته شود. او تأکید میکند: رفع ناترازی تنها با اصلاحات جدی در الگوی مصرف و توسعه صنعت گاز امکانپذیر است، نه فقط با اتکا به منابع زیرزمینی.
از دستاوردهای تاریخی تا بحران پیش رو
تاریخچه صنعت گاز ایران نشان میدهد کشور توانسته است ظرف نیمقرن از پوشش ۲ درصدی جمعیت به ۹۵ درصدی در گازرسانی خانگی و صنعتی برسد. این موفقیت حاصل سرمایهگذاریهای گسترده، توسعه میدانهای گازی و ایجاد شبکههای انتقال و توزیع در سراسر کشور است. با وجود این دستاوردها، امروز صنعت گاز ایران با چالشهایی جدی روبهروست:
مصرف خانگی بیش از چهار برابر میانگین جهانی است و الگوی مصرف ناپایدار، فشار زیادی بر زنجیره تأمین وارد میکند، افت تولید در پارس جنوبی هم کاهش عرضه در آینده را تشدید میکند.
برآوردها نشان میدهد ناترازی گاز تا سال ۱۴۱۵ به ۶۱۹ میلیون مترمکعب در روز میرسد؛ معادل کل تولید فعلی عسلویه که نشانهای از عدم توازن شدید میان عرضه و تقاضا است.
این دادهها نشان میدهد مشکل اصلی ایران نه کمبود منابع، بلکه عدم تعادل در سیاستها، ساختار نهادی و رفتار مصرفی است. به بیان دیگر، اگرچه ذخایر گاز عظیماند، اما مدیریت ناکافی و سیاستگذاری غیرواقعبینانه میتواند دستاوردهای تاریخی را تهدید کند و کشور را در معرض بحران انرژی قرار دهد.
ناترازی؛ چالش سیاستگذاری و نیازمند اصلاح نهادی
مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران هشدار میدهد که علت ناترازی گاز، کمبود منابع نیست، بلکه ضعف سیاستگذاری و اسناد بالادستی ناکافی است؛ مسئلهای که بدون اصلاح ساختاری، حتی ذخایر عظیم کشور نیز نمیتواند بحران را حل کند.
این نکته واقعیت مهمی را روشن میکند: ایران دومین ذخایر اثباتشده گاز جهان را دارد و تکیه صرف بر منابع زیرزمینی نمیتواند مشکل ناترازی را رفع کند. در حقیقت ۷۰ درصد این ذخایر در مناطق دریایی و پارس جنوبی قرار دارند و استخراج، انتقال و فرآوری آنها نیازمند سرمایهگذاری کلان، فناوری پیشرفته و زمان طولانی است.
در کنار محدودیتهای فنی، سیاستهای قیمتگذاری و یارانهای نیز نیازمند بازنگری است. هزینه تولید و انتقال هر مترمکعب گاز در ایران حدود ۵ سنت برآورد میشود، در حالی که قیمت عرضه به مصرفکننده تنها ۰٫۲۲ سنت است. این فاصله قابل توجه پیامدهای متعددی دارد:
۱. کاهش انگیزه سرمایهگذاری: بخش خصوصی و سرمایهگذاران داخلی و خارجی، با توجه به بازدهی پایین و ریسک بالا، تمایلی به مشارکت در توسعه میدانها و خطوط انتقال گاز ندارند.
۲. مصرف بیرویه و ناپایدار: قیمت پایین سبب افزایش مصرف خانگی و صنعتی فراتر از استانداردهای جهانی شده و فشار مضاعف بر شبکههای انتقال ایجاد میکند.
۳. عدم بازگشت سرمایه در پروژههای توسعهای: هزینههای کلان استخراج و انتقال گاز، بدون اصلاح قیمت و سیاستهای حمایتی، سبب کاهش بهرهوری و تضعیف بازگشت سرمایه میشود.
به بیان دیگر، ناترازی گاز ایران بیش از آنکه ناشی از کمبود منابع باشد، حاصل شکاف در سیاستگذاری است و نیازمند هماهنگی نهادی خواهد بود. حتی با وجود ذخایر عظیم، اگر تصمیمهای راهبردی اصلاح نشود، تولید کافی برای تأمین مصرف داخلی و اهداف صادراتی در سالهای آینده در دسترس نخواهد بود.
این وضعیت نشان میدهد راهحل پایدار ناترازی گاز، ترکیبی از سرمایهگذاری هوشمندانه، اصلاح ساختار قیمتگذاری، مشارکت بخش خصوصی و تغییر رفتار مصرفکننده است. بدون این اصلاحات، حتی منابع عظیم گازی کشور نیز نمیتواند از تبدیل بحران به فرصت جلوگیری کند.
راهحلهای سهگانه برای مدیریت ناترازی گاز
سخنان مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران، در کنار تحلیلهای کارشناسان انرژی نشان میدهد برای مدیریت ناترازی گاز، سه محور اصلی باید همزمان و هماهنگ دنبال شوند:
۱. افزایش تولید و جذب سرمایه
سرمایهگذاری در میدانهای گازی و توسعه زیرساختها، بهویژه در مناطق دریایی و پارس جنوبی، میتواند بخشی از شکاف میان تولید و مصرف را جبران کند. مشارکت بخش خصوصی، همراه با تسهیل فرآیندهای سرمایهگذاری و ارائه مشوقهای اقتصادی، نقش مهم در افزایش ظرفیت تولید و کاهش فشار بر شبکه گاز دارد. این اقدام همچنین ریسک وابستگی به واردات گاز را کاهش میدهد و آینده تأمین انرژی کشور را پایدارتر میسازد.
۲. اصلاح الگوی مصرف و فرهنگسازی
تجربه کمپین «۲ درجه کمتر» نشان داد حتی تغییرات کوچک در رفتار مصرفکنندگان میتواند صرفهجویی روزانه بیش از ۲۰ میلیون مترمکعب گاز ایجاد کند. این مثال روشن میکند که فرهنگسازی، اطلاعرسانی شفاف و تشویق به مصرف بهینه، نهتنها از فشار بر شبکه میکاهد، بلکه هزینههای انرژی خانوارها و صنایع را کاهش میدهد. اجرای برنامههای آموزشی و تبلیغاتی در سطح ملی میتواند تأثیر بلندمدت و پایدار بر کاهش مصرف بیرویه داشته باشد.
۳. بازنگری در سیاستهای حمایتی و قیمتگذاری
بدون واقعیسازی تدریجی قیمتها و هدفمند کردن یارانهها، اصلاحات ساختاری در صنعت گاز امکانپذیر نخواهد بود. قیمتگذاری درست و متناسب با هزینه واقعی تولید، انگیزه سرمایهگذاری را تقویت و از مصرف بیرویه جلوگیری میکند. افزون بر این، هدفمند کردن یارانهها به توزیع عادلانه منابع و ایجاد انگیزه برای بهرهوری بیشتر کمک میکند.
امین عربی
پژوهشگر توسعه اقتصادی
نظر شما