به گزارش شانا به نقل از ماهنامه ایران پترولیوم، چشمانداز انرژی در ایالات متحده بهدلیل سیاستهایی که دونالد ترامپ در دوران ریاستجمهوریاش، بهویژه در دوره دوم خود که از ژانویه ۲۰۲۵ آغاز شد، اتخاذ کرده است، دستخوش تغییرات قابلتوجهی شده است. تمرکز دولت او عمدتاً بر افزایش تولید داخلی نفت و آزادسازی بخش انرژی است که میتواند تأثیر عمیقی بر قیمتهای نفت و بازار انرژی گستردهتر داشته باشد. از این رو بررسی سیاستهای کلیدی اجراییشده از سوی دولت ترامپ و تحلیل تأثیر آنها بر قیمتهای نفت و روندهای بازار انرژی حائز اهمیت است.
سیاستهای دونالد ترامپ در دوران اول ریاستجمهوریاش تأثیر قابل توجهی بر قیمتهای نفت و بازار انرژی داشت که عمدتاً از طریق آزادسازی مقررات، افزایش تولید داخلی و تغییرات در دیپلماسی انرژی جهانی صورت گرفت، ازجمله مهمترین سیاستهای او در بخش انرژی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. آزادسازی مقررات و حمایت از سوختهای فسیلی: ترامپ بسیاری از مقررات زیستمحیطی ازجمله موارد مربوط به انتشار متان، حفاریهای دریایی و نیروگاههای زغالسنگ را لغو کرد. این اقدام محیطی مناسبتر برای شرکتهای نفت و گاز فراهم کرد تا عملیات خود را گسترش دهند. دولت او اجازه حفاری در زمینها و آبهای فدرال را اعطا کرد، ازجمله مناطقی مانند پناهگاه حیاتوحش ملی قطب شمال که در زمره مناطق محافظتشده قرار داشتند.
۲. افزایش تولید نفت ایالات متحده: در دوران ترامپ، ایالات متحده به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان تبدیل شد که این موضوع ناشی از رونق شیل بود. افزایش تولید به حفظ قیمتهای بهنسبت پایین نفت جهانی کمک کرد، زیرا ایالات متحده بازار را با عرضه پر کرد. حمایت دولت از خطوط لوله، مانند Keystone XL و Dakota Access، حملونقل نفت و گاز را تسهیل و به رشد تولید کمک کرد.
درمجموع افزایش تولید نفت ایالات متحده در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ به جبران اختلالهای عرضه از سایر مناطق مانند کاهش تولید اوپک یا تنشهای ژئوپلیتیکی کمک کرد و به تثبیت یا کاهش قیمتهای جهانی نفت منجر شد. با این حال تصمیمهای سیاست خارجی ترامپ، مانند بازگرداندن تحریمها علیه ایران و ونزوئلا، نوسانهایی در بازارهای نفت ایجاد کرد که با کاهش صادرات آنها و تنگ شدن عرضه جهانی همراه بود. در عین حال ترامپ بهطور مکرر بر اوپک (بهویژه عربستان سعودی) فشار آورد تولید نفت را افزایش دهد تا قیمتها پایین بمانند و اغلب از شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) برای تأثیرگذاری بر احساسات بازار استفاده میکرد.
همچنین سیاستهای ترامپ عمدتاً بر سوختهای فسیلی متمرکز بود و دولت او توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را در اولویت قرار نداد. این موضوع رشد بخش تجدیدپذیر را نسبت به مسیر آن تحت دولتهای قبلی و بعدی کند کرد. تعرفهها روی پنلهای خورشیدی برای مثال، هزینهها را برای صنعت خورشیدی افزایش داد و مانع گسترش آن در آمریکا شد. علاوه بر این سیاست انرژی «آمریکا اول» ترامپ بر استقلال انرژی تأکید داشت و وابستگی به واردات نفت خارجی را کاهش داد. با این حال تنشهای تجاری با چین و سایر کشورها عدم قطعیتی در بازارهای جهانی ایجاد کرد که بر تقاضا و سرمایهگذاری انرژی تأثیر گذاشت.
در این بین هنگامی که همهگیری کرونا باعث سقوط تاریخی تقاضا و قیمتهای نفت در سال ۲۰۲۰ شد، واکنش دولت ترامپ شامل میانجیگری توافق اوپک پلاس و خرید ذخایر راهبردی نفت به کاهش تأثیر بر تولیدکنندگان آمریکایی کمک کرد. به این ترتیب سیاستهای ترامپ تأثیری مختلط بر قیمتهای نفت و بازار انرژی داشت. در حالی که دولت وی تولید انرژی ایالات متحده را تقویت کرد و قیمتها را پایین نگه داشت، به نوسانات بازار کمک و انتقال به انرژی تجدیدپذیر را کند کرد.
نگاهی به آینده
ترامپ به محض ورود مجدد به کاخ سید برای دومین بار، توجه خود را معطوف به انرژی کرد. به نحوی که در روزهای نخست حضورش در دفتر، ترامپ چندین دستور اجرایی امضا کرد که هدف آن تسریع فرآیندهای اجاره و صدور مجوزهای مربوط به پروژههای نفت و گاز بود. بر این اساس یکی از سیاستهای اساسی رویکرد ترامپ به انرژی، لغو مقرراتی است که تولید نفت را در زمینها و آبهای فدرال محدود میکند. این تلاش قوی برای آزادسازی مقررات، اکتشاف نفت را احیا کرده است، بهویژه در مناطقی که قبلاً تحت محدودیتهای دولت بایدن قرار داشتند. دولت او بهطور خاص بر مقررات مربوط به سواحل خارجی و زمینهای آلاسکا تمرکز دارد تا بهطور مؤثر سطح تولید داخلی را افزایش دهد. این لغو مقررات انتظاراتی برای افزایش تولید نفت ایجاد کرده است. با تسهیل فرآیندهای سریعتر برای صدور مجوزهای حفاری و اجاره، دولت ترامپ قصد دارد شرایطی فراهم کند که شرکتهای نفتی از انگیزه لازم برای سرمایهگذاری و گسترش عملیات اکتشافی و حفاری برخوردار شوند.
در عین حال شواهد نشان میدهد سیاستهای انرژی ایالات متحده تحت رهبری ترامپ به نحوی هدفگذاری شدهاند که تولید را افزایش دهند و همچنان آمریکا را در جایگاه بزرگترین تولیدکننده نفت جهان حفظ کنند. قاعدتاً افزایش تولید و عرضه نفت توسط آمریکا میتواند فشار کاهشی بر قیمت طلای سیاه وارد کند، بهویژه زمانی که شرایط بازار به نفع مازاد عرضه باشد.
اگرچه افزایش تولید نفت داخلی و عرضه آن به بازارها معمولاً منجر به کاهش قیمتها میشود که این امر به نفع مصرفکنندگان است، اما امکان دارد به تولیدکنندگانی که با کاهش حاشیه سود مواجه هستند آسیب بزند. افزون بر این با وجود آنکه افزایش تولید ایالات متحده ممکن است عرضه جهانی را تقویت، رقابت را تشویق و احتمالاً قیمتها را در سطح پایینتری تثبیت کند، اما همچنین ممکن است به تحریک تنشهای ژئوپلیتیکی بهویژه در ارتباط با اوپک و سایر کشورهای تولیدکننده نفت منجر شود.
از سوی دیگر، اگرچه آزادسازی مقررات و افزایش تولید میتواند مزایای هزینهای برای آمریکا فراهم کند، اما ممکن است نگرانیهایی درباره پیامدهای زیستمحیطی نیز ایجاد کند. فشار برای کاهش مقررات تهدیدی برای دستاوردهای قبلی در کاهش انتشار گازها محسوب میشود که این تعادل ممکن است بازخوردهای منفی از سوی گروههای زیستمحیطی را جلب کند و بر بازارهای انرژی تأثیر بگذارد.
پیامدهای ترکیبی
موضع سیاست خارجی ترامپ تأثیر قابلتوجهی بر قیمتهای انرژی خواهد داشت. خروج او از توافقهای بینالمللی مختلف، ازجمله توافق اقلیمی پاریس، نشاندهنده کاهش تعهد به ابتکارات جهانی در زمینه تغییرات اقلیمی است که میتواند روندهای دیپلماسی انرژی و تجارت را تغییر دهد. همچنین رویکرد او در استفاده از تحریمها، بهویژه علیه کشورهایی مانند ایران، پیشبینیهای عرضه نفت را در سطح جهانی تحت تأثیر قرار خواهد داد. درواقع هرگونه تحریم جدید میتواند به نوسانات بیشتری در بازارهای نفت منجر شود، زیرا این تحریمها جریان نفت را محدود میکند و شرایط بازار را به نفع تولیدکنندگان آمریکایی تغییر میدهد.
بهطور همزمان، تمرکز بر تقویت اتحادهای انرژی با کشورهایی که به دنبال کاهش وابستگی به نفت خاورمیانه هستند، فرصتهایی برای صادرات انرژی ایالات متحده ایجاد و ایده تسلط انرژی در زمینههای ژئوپلیتیکی را تقویت میکند. این اولویتبندی میتواند به تثبیت قیمتها در سطحی که برای منافع ایالات متحده سودمند باشد کمک و در عین حال تأثیر قدرتهای سنتی نفت را محدود کند.
با این اوصاف تأثیر سیاستهای ترامپ بر قیمتهای نفت و بازار انرژی چندوجهی است. در حالی که دولت ترامپ تلاش دارد با ترویج یک دستور کار متمرکز بر گسترش سوختهای فسیلی و کاهش موانع نظارتی، ایالات متحده را به موقعیتی از تسلط انرژی سوق دهد، همزمان با افزایش قابل توجه تولید داخلی به دلیل آزادسازی مقررات با تغییرات روند بازار تحت تأثیر سیاست خارجی و تعادل میان نگرانیهای زیستمحیطی مواجه خواهد شد.
نظر شما