۲۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۵
  • کد خبر: 662409
۲۸ مرداد؛ تاریخ در تضارب آرا

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نقطه‌ عطف و در عین حال مناقشه‌آمیزی در تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود که پژوهشگران و مورخان را در تفسیر ابعاد و ریشه‌های آن با چالش‌های جدی روبه‌رو کرده است. با توجه به اینکه هر طیف فکری، این رویداد را از منظر خاص خود نگریسته، ضرورت واکاوی روشمند «روایت‌شناسی» مطالعات مربوط به ۲۸ مرداد، بیش از پیش احساس می‌شود تا بتوانیم لایه‌های گوناگون این حادثه کلیدی را به‌درستی درک کنیم.

کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت دکتر مصدق، بی‌تردید سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود. این رویداد به چنان اهمیتی در گفتمان سیاسی ایران دست یافته که تاکنون ده‌ها کتاب، مقاله، گفت‌وگو و مناظره به آن اختصاص یافته و هر ساله با نزدیک شدن به سالگرد ۲۸ مرداد، بحث‌ها پیرامون آن شدت می‌گیرد، اما پرسش اینجاست که در این تضارب آرا، چگونه می‌توان به درکی حقیقی از این واقعه دست یافت؟ آیا چنان که فیلسوف تاریخ ایتالیایی، بندتو کروچه، بر این باور بود که «هر تاریخی، تاریخ معاصر است»، روایات ناظر به این رویداد نیز صرفاً تحت تاثیر شرایط کنونی شکل می‌گیرند؟ یا با کشف اسناد جدید، تاریخ شفاهی، مکاتبات و پژوهش‌های عمیق‌تر، می‌توان با اطمینان بیشتری از یک روایت برتر سخن گفت؟ به نظر می‌رسد در چنین بستری از یک رویداد تاریخی، فهم «روایت‌شناسی» مختص به آن واقعه اهمیت می‌یابد؛ رویکردی که از طریق تجزیه‌وتحلیل و به‌کارگیری عقل تاریخی، گامی در جهت درک عمیق‌تر تاریخ بردارد. حداقل دستاورد چنین رویکردی به تاریخ، پرهیز از نگاه تک‌سویه و جانبدارانه است.

کودتای ۲۸ مرداد؛ روایتی از یک دگرگونی تاریخی

با کشف نفت و انعقاد قرارداد دارسی، مسیر ورود انگلیسی‌ها به ایران هموار شد. شکل‌گیری شرکت «نفت انگلیس و ایران» و سرازیر شدن مظاهر مدرنیته به کشور در پی اکتشاف نفت، هرچند جنبه‌های مثبتی داشت، اما دگرگونی‌های عمیقی در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران پدید آورد. به تدریج اقدام‌های شرکت نفت حساسیت مقام‌های سیاسی را برانگیخت؛ تا جایی که نارضایتی رضاشاه از قرارداد دارسی به انعقاد قرارداد ۱۹۳۳ انجامید و رویکرد جدیدی در مواجهه ایران با شرکت نفت و دولت انگلیس شکل گرفت.

جنگ جهانی دوم صحنه‌ای تازه برای رویارویی ایران با مناسبات جهانی گشود. متفقین به بهانه حمایت ایران از آلمان، کشور را اشغال کردند و این اشغال به سقوط رضاشاه منجر شد. یکی از پیامدهای تلخ اشغال، قحطی، کمبود آذوقه و شیوع گسترده بیماری‌ها بود که نارضایتی عمومی از متفقین را در پی داشت. از سوی دیگر، فضای باز سیاسی پدیدآمده پس از سقوط رضاشاه، به رشد قارچ‌گونه احزاب و روزنامه‌ها انجامید و طیف‌های فکری گوناگون در جامعه ظاهر شدند. افزون بر آن، آمریکا نیز به‌واسطه قدرت و نفوذ فزاینده‌اش پس از جنگ جهانی دوم، به تدریج وارد سپهر سیاسی ایران شد و در کنار انگلیس و شوروی، سه رکن خارجی اصلی را در جناح‌بندی‌های سیاسی درون حاکمیت ایران تشکیل دادند.

در حوزه تحولات داخلی، مجلس پانزدهم شورای ملی در مهر ۱۳۲۶، مقاوله‌نامه قوام - سادچیکف مبنی بر تشکیل «شرکت نفت ایران و شوروی» را رد کرد. در سال ۱۳۲۷ دولت انگلیس با بحران مالی مواجه شد و به شرکت‌های انگلیسی دستور داد سود سهامداران را کاهش دهند. شرکت نفت انگلیس و ایران نیز از این دستور پیروی کرد و سهم ایران را کاهش داد که به نارضایتی شدید ایران انجامید. تدبیری که پس از آن اندیشیده شد، تدوین «قرارداد الحاقی گس - گلشاییان» بود که به فرجامی نرسید. در اوایل دی ۱۳۲۹، خبر قرارداد ۵۰ - ۵۰ شرکت آمریکایی آرامکو با عربستان سعودی، دامنه مخالفت‌ها با شرکت نفت در ایران را بیش از پیش گسترش داد. این تحولات در مجلس شانزدهم شورای ملی به اوج رسید و در اسفند ۱۳۲۹، صنعت نفت ایران ملی شد.

فضای پرتنش بین شرکت نفت و ایران به اقدام‌های تحریک‌آمیز متعددی انجامید. برای نمونه، در نوروز ۱۳۳۰، شرکت نفت کمک‌هزینه کارگران نفت بندر معشور (ماهشهر کنونی) را نپرداخت و از توزیع آذوقه و وسایل زندگی میان آنها خودداری کرد. برخی این تحرکات را به حزب توده نسبت می‌دادند. محمد مصدق در ۶ اردیبهشت ۱۳۳۰، مسئولیت تشکیل دولت را به‌عهده گرفت. در پانزدهم خرداد همان سال، هیئت مدیره موقت شرکت ملی نفت فعالیت خود را آغاز کرد و در نوزدهم وارد آبادان شد. فردای آن روز، پرچم ایران بر فراز اداره مرکزی شرکت در خرمشهر به اهتزاز درآمد. محمدرضا پهلوی در فاصله ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مرداد، اختلافات عمیقی با محمد مصدق داشت. شاه از سفیر آمریکا خواست تا جلوی وام‌دهی بانک صادرات و واردات آمریکا به ایران را بگیرد و به سفیر انگلیس گوشزد کرد که دولتش باید پالایشگاه آبادان را از کار بیندازد.

از سوی دیگر، مصدق از مجلس خواست تا اختیارات شش‌ماهه به دولت بدهد تا بتواند لوایحی را برای امور مالی، اقتصادی، بانکی و استخدامی به اجرا درآورد. او همچنین از شاه خواست مسئولیت وزارت جنگ را به نخست‌وزیر بسپارد که با مخالفت شاه و مجلس مواجه شد. در پی این مخالفت‌ها، مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ استعفا کرد، اما تظاهرات ۳۰ تیر که دست‌کم در ۲۰ شهر به وقوع پیوست، مصدق را دوباره به نخست‌وزیری بازگرداند.

از این دوره به بعد، اختلافات به اوج رسید و حتی جبهه ملی نیز دچار چنددستگی شد. از طرفی، زمامداران انگلیس پس از این وقایع، راهی جز کودتا را متصور نبودند و برنامه‌ای تحت عنوان «عملیات چکمه» را طراحی کردند. از سویی دیگر، در اوایل آذر ۱۳۳۱، نخستین اقدام‌های کودتا در واشنگتن برداشته شد. در نیمه بهمن ۱۳۳۱، رؤسای سازمان سیا و ام‌آی۶ برنامه‌ای دقیق برای سرنگونی مصدق با اسم رمز «تی.پی. آژاکس» طراحی کرده بودند. در نهم اسفند همان سال، مصدق برای بدرقه شاه به‌منظور سفر خارجی به کاخ رفت، اما با ناآرامی و آشوب مواجه شد و حتی به خانه‌اش حمله شد. به تعبیر سهراب یزدانی در کتاب «کودتاهای ایرانی»، ماجرای نهم اسفند شکل مینیاتوری کودتای ۲۸ مرداد بود.

در ۳۱ فروردین ۱۳۳۲، سرتیپ محمود افشارطوس، از یاران نزدیک مصدق، ناپدید شد و در ۵ اردیبهشت، جسد او در حوالی تلو در اطراف تهران یافت شد. از نیمه تیر، مصدق به فکر انحلال مجلس افتاد. تمامی این موارد به حوادث روزهای ۲۲ تا ۲۵ مرداد و اعلام فرمان عزل مصدق از سوی  سرهنگ نصیری انجامید که این کودتا در مرحله اول ناکام ماند. تظاهرات ضد سلطنت در ۲۷ مرداد شدت گرفت، اما فقدان هماهنگی و چنددستگی میان معترضان مشهود بود. سرانجام با تحولات روز ۲۸ مرداد، حکومت مصدق سقوط کرد.

نگاه‌های متناقض به مصدق در تیر و مرداد ۱۳۳۲

در تیر و مرداد سال ۱۳۳۲، روایات گوناگونی درباره نقش محمد مصدق در اذهان سیاسی ایران شکل گرفته بود. از یک سو، مصدق به «سرسپردگی به انگلیس» متهم می‌شد؛ این اتهام بر این پایه بود که او قصد داشت به شرکت نفت غرامت بپردازد و از مطالبات ایرانیان غافل شود، همچنین ادعا می‌شد که مصدق، با هدایت انگلیس و در ظاهرِ مبارزه با آن، نهاد پادشاهی را به بازی گرفته است. از سوی دیگر، بر مصدق خرده می‌گرفتند که به حزب توده گرایش یافته و قصد دارد به دولت شوروی نفت بفروشد و به این ترتیب راه را برای پیشبرد سیاست‌های شوروی در ایران هموار سازد. در نتیجه مصدق همزمان هم به‌عنوان دست‌نشانده انگلیس و هم به‌عنوان سرسپرده شوروی معرفی می‌شد.

در مجلس شورای ملی نیز طیف‌های فکری مختلفی حضور داشتند و هریک موضع‌گیری متفاوتی نسبت به مصدق اتخاذ می‌کردند. حائری‌زاده، مصدق را «نوکر انگلیس» می‌دانست و معتقد بود مسئله نفت به سود بریتانیا فیصله یافته است. بقایی، مصدق را به «ائتلاف پنهانی با کمونیست‌ها» متهم کرده بود. میراشرافی و قنات‌آبادی، طرفداران مصدق را «جمهوری‌خواه» می‌خواندند. حسین مکی و بقایی بر این باور بودند که «فراکسیون نهضت ملی» سلطنت را تضعیف می‌کند، در حالی که آیت‌الله کاشانی، دولت را به سازش با حزب توده و سوق دادن کشور به سوی سقوط متهم می‌ساخت.

نبرد صداها: روایت‌های گوناگون از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به‌رغم پیامدهای گسترده در سپهر سیاسی ایران، از منظر مطالعات تاریخی و روایت‌شناسی اهمیتی ویژه دارد. بر اساس دسته‌بندی منابع، می‌توان رویکردهای متفاوتی را در این زمینه شناسایی کرد:

جبهه ملی و حامیان مصدق

این گروه که محمد مصدق را محور اصلی خود می‌دانستند، کودتا را نتیجه همکاری مشترک انگلستان، آمریکا و عوامل داخلی و دربار توصیف می‌کردند. از این منظر، این واقعه ضربه‌ای سهمگین به روند دموکراسی‌خواهی ایران بود و منجر به استمرار استبداد پهلوی شد. روزنامه‌های همسو با دولت مصدق، مانند «تهران مصور»، «مردم ایران»، «زنان پیشرو»، «باختر امروز»، «شورش»، «آپادانا»، «پرچمدار» و…، در حمایت از دولت و افشای کارشکنی‌ها علیه مصدق قلم می‌زدند. برای مثال، روزنامه «باختر امروز» در شماره ۱۷۳۳ (۲۶ مرداد ۱۳۳۲) به قلم حسین فاطمی، حمله شدیدی به محمدرضا شاه کرد و نوشت: «قرار کودتاچیان با فرزند عاقد قرارداد ۱۹۳۳ این بود که اگر در خفه کردن صدای ملت، در نابود کردن حکومت ملی توفیق پیدا کردند… رادیو تهران در ساعت مقرر برنامه معمولی خود را شروع نکند تا سردسته خیانتکاران خود را از کلاردشت پس از چند دقیقه با هواپیما به تهران برساند و مزد فروش وطن و تجدید عهد اسارت و مرگ استقلال و محو حاکمیت مملکت را از انگلستان بستاند.» روزنامه «زنان پیشرو» شماره ۲۵، (۲۷ مرداد ۱۳۳۲) نیز شکست کودتای ۲۵ مرداد را طراحی دربار با همراهی آمریکا و انگلستان خواند و تیتر زد: «کودتای آیزنهاور و چرچیل به رهبری محمدرضا شاه خائن با شکست مواجه شد.» روزنامه «پرخاش» شماره ۲۳۱ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) نیز با تیتر «تفضل خداوندی که به‌صورت بلاهت شاه ظاهر گردید حصول جمهوری را برای ملت ایران آسان گردانید»، خط‌مشی خود در حمایت از دولت مصدق و مخالفت با سلطنت را آشکار ساخت.

سلطنت‌طلبان

این گروه نقش شاه و دربار را در کودتا برجسته کرده و آن را «قیام ملی» می‌نامیدند. از دیدگاه آنان، اقدام‌های محمدرضا پهلوی کشور را از یک آشوب بزرگ نجات داد و زمینه امنیت و ثبات را فراهم کرد. روزنامه «اطلاعات» در نامه‌ای به نقل از یکی از طرفداران سلطنت، اتفاق‌های ۲۵ مرداد را «قیام پایتخت» نامید. روزنامه «آرام» شماره ۴۲ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) با تیتر «باز هم کودتا»، به نقد روایات طرفداران مصدق از خنثی شدن طرح کودتا در ۲۵ مرداد پرداخت. روزنامه «مردآسیا» شماره ۱۸۵ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) با عنوان «اسرار کودتای قلابی مصدق را افشا می‌کنیم»، به ماجرای فرمان عزل مصدق توسط سرهنگ نصیری پرداخت، همچنین روزنامه «اطلاعات» در ۳۱ مرداد با تیتر «مردم تهران و شهرستان‌ها با تظاهرات بی‌سابقه‌ای به طرفداری شاهنشاه حکومت دکتر مصدق را سرنگون کردند»، به این رویداد اشاره کرده است. روزنامه «شاهد» نیز به‌عنوان مخالف مصدق، در شماره ۱۰۱۶ با تیتر «پیروزی مصدق با همکاری ستون پنجم استعمار»، حکومت وی را غیرقانونی خواند.

 جناح مذهبی

این جناح انتقادهایی نسبت به مصدق و رویکرد او در قبال آمریکا و انگلستان داشت. روزنامه «نبرد ملت»، منتسب به این طیف، پس از کودتا از سرنگونی مصدق دفاع کرده و آن را «قیام ملی و ضداجنبی ۲۸ مرداد» نامید. همین روزنامه در روایتی دیگر، آن را قیام «گرسنگان و برهنگان تهران و سربازان جهاد مقدس بر ضد کمونیسم» توصیف کرد. این روزنامه در شماره ۶۷ (۲۸ مرداد) با عنوان «پرده‌ها کنار رفت»، هشدار داد که مصدق در ائتلاف پنهانی با حزب توده، در پی تغییر رژیم و تجزیه کشور بوده و تمام حوادث منتهی به ۲۸ مرداد را از این منظر نگریسته است. روزنامه «ستاره اسلام» نیز با رویکردی مشابه نوشت: «اگر دکتر مصدق امروز جلوی توده‌ای‌ها را نگیرید فردا در میدان توپخانه شما را به دار خواهند زد» با توجه به اختلاف‌ها میان مصدق و کاشانی که پس از قیام ۳۰ تیر به اوج رسید، این گروه به مرور از مصدق فاصله گرفته بود.

گروه‌های چپ (حزب توده)

این گروه‌ها، به‌ویژه حزب توده، از طریق روزنامه‌هایی چون «شهباز»، «به سوی آینده»، «توفیق» و «چلنگر»، دیدگاه‌های خود را بیان می‌کردند. براساس اسناد و یافته‌های پژوهشی، مصدق خبر کودتا را از جاهای مختلف از جمله حزب توده دریافت کرده و حتی در ۲۷ اسفند هماهنگی بین جبهه ملی و حزب توده در تظاهرات خیابانی وجود داشته است، اما گزارش‌های متعددی از درگیری میان طرفداران مصدق و حزب توده و زد و خورد خیابانی در ۲۸ مرداد نیز وجود دارد. روزنامه «شجاعت»، ارگان حزب توده، در ۲۳ مرداد با تیتر «برای در هم شکستن توطئه کودتا آماده باشیم»، به دولت مصدق در این خصوص هشدار داد. روزنامه «شهباز» در شماره ۵۷۹ (۲۷ مرداد) با تیتر «مرده باد تاج و تخت و زنده‌ باد جمهوری»، به بیانیه کمیته مرکزی حزب توده ایران اشاره کرد که برچیده شدن سلطنت، تأمین آزادی‌های دموکراتیک و انهدام پایگاه‌های امپریالیستی را شرط پیروزی‌های آینده می‌دانست و روزنامه «نیروی سوم» در شماره ۲۴۷، (۲۸ مرداد) ضمن رأی دادن به خلع سلطنت و اعلام جمهوریت، انتقادهای تندی از حزب توده داشت و شاه را علت وجودی این حزب و عامل ایجاد آشوب در کشور معرفی کرد. در مجموع گروه‌های چپ رویکردهای مختلف و گاهی متناقض با جبهه ملی و دولت مصدق داشتند.

کشورهای خارجی (انگلیس و آمریکا)

از آغاز تشکیل دولت مصدق، سازمان‌های اطلاعاتی انگلستان و آمریکا برنامه تضعیف و کنار نهادن او را دنبال می‌کردند. پس از ۳۰ تیر ۱۳۳۱، این سازمان‌ها مأموریت یافتند برای کودتا برنامه‌ریزی کنند. حمایت مالی آنان از مخالفان مصدق، نقش مهمی در همراهی عناصر کودتا ایفا کرد. در نتیجه اسناد و گفتار این دو کشور اغلب در راستای همراهی و همدلی با کودتا شکل گرفته است.

نتیجه‌گیری

این نوشتار با کنکاشی در سیر مطالعاتی پیرامون کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تلاش کرده است روایت‌های پرتعداد و گاه متناقض شکل‌گرفته درباره این واقعه مهم را پیش روی خوانندگان قرار دهد. هدف اصلی مرور تاریخی این رویداد نبوده، بلکه نمایش چندوجهی فرآیند «روایت‌سازی» در مطالعات تاریخی است. بدین منظور، طیف‌های گوناگون سیاسی از جبهه ملی و سلطنت‌طلبان گرفته تا جناح مذهبی، گروه‌های چپ و حتی قدرت‌های خارجی دخیل همچنین رسانه‌های منتسب به هریک از این جریانات، به صورت کوتاه مورد بررسی قرار گرفته‌اند. با برجسته کردن تفاوت‌ها و گاه تضادهای موجود در این روایت‌ها، درصدد بودیم تصویری جامع و تحلیلی از چگونگی شکل‌گیری، انتشار و تأثیرگذاری تفاسیر مختلف از یک رویداد تاریخی ارائه دهیم. این رویکرد، خواننده را به درکی عمیق‌تر از پیچیدگی‌های تاریخی و اهمیت نقد منابع و روایت‌ها رهنمون می‌سازد.

یونس صادقی

کد خبر 662409

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =